پست‌ها

نمایش پست‌ها از 2016

مسئله 5+1 و نه مسئله ایران و یرانی و نه مسئله وطن و هموطن

روز نکبت استبداد دینی را مسئله 5+1 می دانم و نه مسئله ایران و ایرانی. روز نکبت استبداد دینی در اصل، مسئله 5+1 است. اگر درآن سالها و روزها من از سپاه پولدارتر، مسلح تر و سازمان یافته تر بودم، در چند روز پس از عاشورای 88 بخشی از مردم مظلوم و معصوم ایران که حامی تداوم رژیم اعلام شدند به خیابان نمی آمدند تا آشی که سپاه برایشان پخته بود را بخورند. آنها می توانستند میهمان آش اکبر باشند. اما من آشی نداشتم که به ایشان بدهم. نه شغلی برای جوانانشان داشتم، نه وامی، نه جیره ای، نه یارانه ای که به ایشان بدهم، نه پول نفتی، نه اسکله ویژه ای در مرزها، نه رانتی و .... . اما باید می داشتم و می توانستم. کشورهای 5+1 بعنوان مسوولان اصلی و شماره یک آن نداشتنها و نتوانستنهای اکبر باید هزینه وقوع روز نکبت استبداد دینی در تاریخ معاصر ایران را بپذیرند تا فشار آسیبها و خساراتش را حس کنند و در جهت پاک شدن و محو آن عنوان شوم (9 دی) از تاریخ ملت هیچکاره و بی گناه ایران گام بردارند. آن کشورها با دشمنان سیاسی اکبر در ایران معامله کرده اند (نه فقط برجام که همه معاملاتشان). و من بخاطر ملاحظه ثبات و امنیت ایران،

ترکیه مسوول پاسخگو نبودن خودش به اکبر است

شاید سیستم قضایی و پلیسی جمهوری اسلامی با الاف کردن من و عدم پاسخگویی سریع به شکایتم بابت آن کلاهبرداری اینترنتی پانصد دلاری، می خواهد "من طی هفته ها و یا ماههای آینده به سفارت ترکیه در تهران حمله انتحاری کنم" تا برخی اهداف خود از جمله بازداشت کم هزینه اکبر با یک شعار غیر مرتبط را پی گیری کند. حتی اقدامات کمتر و حداقلی من در آن محل _مثلا در حد حضور صرف_ نیز ممکن است تبعات سنگینی برای من و همچنین کمی تبعات نیز برای ترکیه داشته باشد. من ضمن قدر دانی مجدد بابت میزبانی و کمکهای ترکیه نسبت به خودم بین سالهای 2005 تا 2009 صمیمانه و بطور احترام آمیز از ترکیه می خواهم "وضع حقوقی من در مورد حق سفرم به ترکیه از دیدگاه سیستم قضایی ترکیه" را به من ابلاغ فرماید تا این یک فتنه مشخص جمهوری اسلامی که در این سند ذکر شد، بطور قطعی خنثی گردد و از بین برود. من نمی توانم در تماس تلفنی و یا دیدار با کارمندان سفارت ترکیه در تهران حرفهای تهدید آمیز بزنم و تحت هر شرایطی که پیش بیاید نمی توانم از چهارچوبهای ادب و احترام خارج شوم. مشکلی که در مورد حق سفر من به ترکیه پیش آمده

پنجشنبه به آنجا رفتم

 امروز حدود ده دقیقه پلاکادر "آرش صادقی را آزاد کنید" را در نقطه ای از تهران به روی دست گرفتم. هیچگونه حمله ای در اینمورد تا این لحظه به من نشده است.

امنیت اعضای 5+1 باید به نفع جهان اکبر باشد نه به ضررش

امنیت اعضای 5+1 باید به نفع جهان اکبر باشد نه به ضررش من در ساعات پیش رو با خطر بازداشت در ایران روبرویم. شعار استراتژیکم: قرار نیست امنیت شما جفتک پران برای من و به ضرر من باشد،  من به امنیت کشورهای 5+1 اعتراض دارم و در مقابل امنیت آنها ایستاده ام. خواست استراتژیکم: قرار نیست فرزندان سبز این ملت مظلوم را بکشید، آرش صادقی شان و آرش صادقی هایشان را همینک آزاد کنید. تاکتیک حمله ام: الف: قرار نیست جیبم را هم بزنید، آن پانصد دلارم را بازگردانید. ب: بنا دارم پس از چند دقیقه به زندگی عادی و به فضای کسب و کار برگردم، البته چنانچه مورد حمله و بازداشت قرار نگیرم. خواست، انگیزه و حس درونی ام: نسبتا باالفعل شدن پتانسیل محبوبیت مردمی و مقبولیت اجتماعی شگفت انگیزی که از آن برخوردارم، شایسته تر شدن برای آرای مردم در ایران، ترکیه و همه دیگر کشورهای جهان، نه برای کاندید شدن در انتخاباتها بلکه فعلا _و قبل از درخواستهای رسمی و منظم حداکثر اهالی جامعه_ فقط برای رضای خدا. چنانچه خدایی وجود داشته باشد و یا خدایی که من در تئوری های اکبر تعریف و دعوتش کردم شکل گرفته و به اینک و اینجا

هشدار امنیت فیزیکی برای سفارت ترکیه در تهرتن

هشدار امنیت فیزیکی برای سفارت ترکیه در تهران امید علیشناس باید ظرف 48 ساعت آزاد شود.  آرش صادقی، مرتضی مراد پور، سعید شیرزاد و دیگر زندانیان در اعتصاب غذا چه وضعی دارند؟  آتنا فرقدانی، آتنا دایمی، نرگس محمدی و دیگر زندانیان امور جمعی این ملت مظلوم باید آزاد شوند.  من از بابت این چیزها خودم را تحت فشار و سختی می بینم. من نباید تا حدود غیر قابل تحملی دچار فشار و سختی باشم. ای ملت ایران، آیا شما در اینمورد هیچگونه احساس بد خود آگاهانه ای ندارید؟ یکی می گفت حتما یک کاری کرده اند که در زندانند. آری، می دانید چه کار کرده اند؟ کارهایی را که وظیفه جمعی من و شما بوده است اما انجام نداده ایم را انجام داده اند. نظارت بر قدرت متمرکز، مطالبه اداره و نمایندگی شایسته قدرت و نقد حکمرانان ناکارآزموده، خودکامه، فاسد و جنایتکار. با که دارم حرف می زنم و از که دارم کمک می خواهم!؟ وضعیت احترام متقابل در همان است که باور کنم شماها خوابید. حقیقت را با تلخ دانستنش تحقیر و بی مصرف کرده اید و تحمل شنیدن واقعیت را ندارید، من مگر جرات دارم که از شما سرورانم نیز دیوانه تر باشم و محبوبیت مردمی و مقبولی

دزدان و جانیان آزادند، فرزندان ما در زندان و اعتصاب غذا

دزدان و آدمکشان در ایران و ترکیه خوش و آزادند کشورهای 5+1 باید سگهای خودشان را که به جان اکبر و امثال اکبر انداخته اند، جمع و جور کنند و در مورد گاز گرفتنهایشان پاسخگو باشند. در نهادی که تلفن اکبر را به راحتی و رسما دزدیده بودند معلوم نیست که چه مفاسدی نهفته است و چه بر سر مردم عادی بینوا و بی دفاع می آورند. "پلیس امنیت" جمهوری اسلامی ایران امنیت دارد. ثبات دارد. پلیس سایبری ستار بهشتی کش و دستگاه قضایی سعید مرتضوی پرور جمهوری اسلامی ایران نیز همچنین. چرا؟ چرا من ندارم؟ چرا آدمهای سبز من نداشته اند؟ چرا آدمهای سبز من در اعتصاب غذا به سر می برند؟ چرا بجای اسکورت امنیتی از سوی 5+1، به هر طرف که رو می کنم باید تله امنیتی و اطلاعاتی برای من کار گذاشته باشند که من تضعیف شوم؟! حفاظت از اکبر و پاسخگویی به نیازهای ابتدایی وی آیا برای کشورهای 5+1  سخت تر از بتن ریزی توی قلب راکتور اتمی اراک بوده است؟ سفارت ترکیه در تهران خود را بی ارتباط با موضوع این کلاهبرداری اینترنتی پانصد دلاری اعلام کرد. اداره امور اجتماعی امور ایرانیان وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و دادسرای ج

با عدالت و انصاف با اعضای 5+1 رفتار کرده ام

من طی ماهها و سالهای اخیر با آمریکا و دیگر اعضای 5+1 با عدالت و انصاف رفتار کرده ام و مواضعم نسبت به ایشان تند و افراطی نبوده بلکه متناسب بوده است. شما کشورهای 5+1 با چه حقی در مورد امور، حقوق و منافع ایران و ملت ایران با رژیم جمهوری اسلامی ایران دست به یک معامله و توافق موسوم به برجام زدید؟ طرف معامله شما و ذینفع آن معامله در حگومت ایران، سپاه و جناح راست افراطی بوده است. با چه حقی حسن روحانی را در ایران رییس جمهور کردید و بدین ترتیب با این کار برای انعقاد آن قرارداد پر حرف و حدیث، دست به دزدی از اعتبار گفتمان اصلاحات در ایران معاصر  و حتی جنبش سبز زدید؟! شما که این قبیل معاملاتتان مربوط است به راست افراطی، چرا یک نفر با هویت و تابلوی صریح و روشن خودشان را نیاوردید رییس جمهور نکردید؟ کمترین تکلیف و وظیفه شما آوردن یک نفر با نام و اعتبار و تابلوی خودشان بعنوان رییس جمهور ایران در سال آینده است. این یادداشت به معنی مشروع دانستن معامله مورد اشاره در این یادداشت نیست.

چرا اسلامشهر مترو ندارد

چرا اسلامشهر مترو ندارد چرا در امتداد جاده ساوه (تا اسلامشهر و بعد از اسلامشهر) خط مترو کشیده نشده است؟ چرا در اینهمه سال هر روز غروب ترافیک در آن مسیر سنگین بوده است؟ فرض کن پس از پایان این 48 ساعتت قرار است بمیری. به حساب خودت برس قبل از آنکه به حسابت برسند. پاسخهایت به سوالها چیست؟ رژیم اینهمه پول خورده کارش چه بوده است؟ با اینهمه گند کاری هایت، نقض حقوق بشرت را دیگر کجای دلم بگذارم ای تحفه!؟ مصونیت آخوند حکومتی در این مملکت چه معنایی دارد؟ چرا موضوع فساد مالی در قوه قضائیه نباید حتی مطرح و بیان نیز بشود؟ مگر برای اجدادتان بوده؟ با چه حق و اعتبار و آبرویی نرگس محمدی، آرش صادقی، حسین رونقی ملکی و دیگران را به زندان انداخته اید؟ خدایی که ادعا می کنید شما را تایید کرده در واقع شیاطین درونتان بوده است.

نقض حقوق بشر خواست خدا نیست

حرمت سلیقه و اراده خدا را حتک نکنیم موضوع حقوق بشر برای من یک موضوع اعتقادی است. من شان خودم را شان یک علاقمند به تحقق حقوق بشر می دانم و نه شان یک مدافع حقوق بشر. اما شما با هیجان بیش از حد به سرکوب ناظران و منتقدان عرصه قدرت مشغولید و من غم درد سرکوب مخالفانتان را در خنده های زندگی و برق چشمانتان نمی بینم. من دوست ندارم که کسی موجب شرم خدا و حقیقت از بشریت باشد. بخصوص که آن کس یا کسان اهل ایران و از حکام ایران نیز باشد/باشند. من ملتها را ذینفعان شماره یک سرمایه های اجتماعی کشورهایشان دیدم. سرمایه های اجتماعی جوامع از هر جناحی که باشند را متعلق به خود ملتها می دانم و دفاع و حفاظت از آن اشخاص را مربوط به خود ملتهایشان می دانم و علاقه ای به پر کردن چنین خلا هایی در جوامع ندارم چونکه چنین کارهایی چیزی به من اضافه نمی کند و بخش زیادی از انرژی محدودم را نیز از من کم می کند و مرا که به مطالعه در همه گذشته و آینده بشریت علاقمند بودم از دید وسیع باز می دارد. من شانم را دخالت در امور داخلی کشورها نمی دانم. مخصوصا کشورهایی همچون ایران که ارزشی برایم قایل نباشد. هر آنچه را که بر سرم می آوری

اس ام اس با همکار شرکت قبلی ام

اس ام اس با همکار شرکت قبلی ام سلام داش خوبی ++++ عالی ام، سپاس گلم ++++ ای کاش که جهان نیز دست کم در حد و اندازه های خودم -و حتی بیشتر و برتر از خودم- خوب بود. ++++ برکت خدا مثل بارونه اگه دیدی خیس نمی شی جاتو عوض کن. ++++ 90 متر بار در پروژه توانیر زیر بارون روی سقف ریختم و شبش نیز صد متر در پروژه میرداماد زیر برف به سه دیوار و یک سقف ریختم. یک ماهی می شه که در ایران معاصر باز هم "جا" عوضم کرده و از پروژه فرمانیه به شرکت برگشته ام. شادی و موفقیت ملت ایران را آرزومندم. ++++ شکر خدا که سالمی کار می کنی اگه شب و روز تو برف و بارون هم باشی انشاالله که محتاج کسی نباشی ++++ همیش صدایت روشن و پربرکت است، ترغیب می شوم اعتراف کنم که عشق و حال، تفریح و خوشگذرانی و عیش و نوش نیز به راه است و یک سالی است که یک گوشی اس سیکس نیز دارم. ++++

امنیت و ثبات حق اعضای 5+1 نیست

در اینجا زندانیان سیاسی در اعتصاب غذا به سر می برند. خواب خوش برای کشورهای 5+1 را حرام تشخیص می دهم

حقیقت و خدای کشورهای 5+1 تحت تعقیب قضایی اند

حقیقت و خدای کشورهای 5+1 تحت تعقیب قضایی قرار دارند حقیقت و خدای کشورهای 5+1 در جهان اکبر و با شکایت اکبر متهم و محکوم شده اند و برای ارتکاب به جرایم مختلفی از جمله دزدی تحت تعقیب قضایی قرار دارند. سالهاست که اکبر دارد از 5+1 انتقاد می کند و از آنها جواب می خواهد. در مورد اوضاع خودش و فعالین سیاسی و مدنی مورد حمایتش. آنها (یعنی 5+1) اما با خیال راحت مشغول کارهای خودشان و از جمله اهدای قرآن به خامنه ای و تثبیت منافع خودشان در ایران بوسیله چنین معاملاتی هستند. تا امروز باید همه مسایل فردی و جمعی اکبر حل شده باشد. نه آنکه .... . وضعیت امروز اکبر قابل قبول نیست که کارش به سیستم قضایی فاسد ایران و به سیستم قضایی و امنیتی فاسد ایران و ترکیه گیر باشد که مغزش را و وقتش را با یک کلاهبرداری پانصد دلاری اینترنتی بخورند آنهم بایت ویزای ترکیه!!! اصلا کشورهای 5+1 چرا امنیت و ثروت دارند در حالی که من خودم ثبات و ثروت ندارم و آدمهای سبزم امنیت نداشته اند؟!

صدای اکبر صلح آمیز ست

قرائت رحمانی و قرائت قهر آمیز در مورد "چشم اندازی که باید"، پیش تر ها سخن گفته شده است. در مواردی که همه چیز دارد بطور طبیعی و معمول به همانسو پیش می رود قرائت من از پلان ای پرونده درخواست پناهندگی ام به سازمان ملل "رحمانی" است. در مواردی که همه چیز بطور طبیعی و معمول به همانسو پیش نمی رود، قرائت من از پلان ای پرونده پناهندگی ام به سازمان ملل کمی با صدای بلندتر و یا شاید هم بشود گفت "قهر آمیز" و خشونت آمیز است.  مسوولیت دیدگاههای خشونت آمیز من با کشورهای 5+1 است.

سپاس خدایا

پانصد دلار (یک میلیون و هشتصد هزار تومان) پول فرستاده بودم برای دعوتنامه و ویزای ترکیه و بر همان مبنا نیز به شرکتی که در آن مشغولم گفته بودم احتمالا تا حدود پانزدهم مهر ماه (یعنی تا دو هفته پیش) کار می کنم و سپس کار را ترک می کنم. اما متاسفانه آن دریافت کننده پول کلاهبردار بود و دعوتنامه و ویزای ترکیه برایم تهیه نکرد و راههای ارتباطی من با خودش را نیز بست. خواستم باز هم در پروژه بمانم و کار کنم، اما هم نیروی کار جدید اضافه گرفته بودند و هم کارها کم شده بود و دیروز دو نفر شامل تعدیل نیرو شدیم و من نیز شغلم را از دست دادم. اما خوشبختانه فقط آن پروژه و درآمد ویژه اش را از دست دادم و موافقت شد که در خود شرکت بمانم و در دیگر ساختمانها و پروژه هایی که از شرکت بتن می خرند کار کنم. حدود دو روز هم مرخصی گرفتم که کارهای شکایتم بابت پانصد دلار را به جریان بیاندازم. روشن نبودن جواب قبولی و یا ردی سازمان ملل به درخواست پناهندگی و مهاجرتم مرا به سفر مجدد محتاج و متمایل کرده و طبیعی است که در ایران نیز کسی جرات نکند روی کسی که می خواهد برود، صد در صد سرمایه گزاری کند، بخصوص که آن فرد با کشور

موازی پیش بردن هر دو تعریف از یک پلان

موازی پیش بردن هر دو تعریف از یک پلان چند روز پیش گفته بودم: "پرونده درخواست پناهندگی من به سازمان ملل همچنان با همان plan B رسمیت خواهد داشت. تصمیم دارم آنچه که plan A آن پرونده نامیده شده است را در آینده کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت در یادداشتهایم و بطور پراکنده باز تعریف کنم. به همان ادبیات و گفتمان اصلی خودم (ادبیات و گفتمان اکبر) رجعت خواهم کرد" اما با توجه به اینکه در آن یکی دو روز هیچ آرمانشهر و اتوپیایی نه برای خودم و نه برای جامعه و جوامع _که من خواهان تحقق هر دوی آنها هستم_ تحقق و تبلور و عینیت نیافت، من یک تصمیم تکمیلی هم گرفتم که در سطور زیر می نویسم: هر دو تعریف از plan A را بطور موازی پیش خواهم برد. تعریفی که در دهه اخیر تدریجا به سمت آن گراییده ام، در تعامل با واقعیات شکل گرفته و دقیق و محاسبه شده بوده است. تعریف انتزاعی و اصلی خودم _که چند روز پیش گفتم می خواهم به آن رجعت کنم و بازگردم_ نیز برای پیشرفت، سیر و سلوک، پرورش و شکوفایی های درونی، روحی و انسانی خودم و یادآوری پتانسیلها و استعدادهای ذاتی و خدادادی خودم و یادآوری خوبی های خداست. این ی

I love you samsung

I love you samsung. You are important and worthwhile to me. I have a samsung galaxy s6 from one year ago. I love you samsung. Aliakbar ebrahimi

خبر یک اتفاق مهم

یک تغییر مهم در دیدگاههای دفاعی اکبر پرونده درخواست پناهندگی من به سازمان ملل همچنان با همان plan B رسمیت خواهد داشت. تصمیم دارم آنچه که plan A آن پرونده نامیده شده است را در آینده کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت در یادداشتهایم و بطور پراکنده باز تعریف کنم. به همان ادبیات و گفتمان اصلی خودم (ادبیات و گفتمان اکبر) رجعت خواهم کرد. دیروز صبح این ایده ها به ذهنم رسید و این تصمیم را گرفتم، اما وقت وبلاگ نویسی نداشتم.

توان و نای تحملم تمام شد و یک تصمیم گرفتم

توان تحملم تمام شد و یک تصمیم گرفتم وضعیت چگونه است و مسوولانش کیستند من هم باید داد بزنم که پلیس فتا چرا ستار بهشتی را کشته و هم باید داد بزنم که چرا پلیس فتا دوستان خارجی مرا که پونصد دلارم را دزدیده اند با سرعت مورد تعقیب قرار نداده و در این زمینه به من خدمات ارایه نداده و کمکم نکرده است! احساس تحقیر می کنم. خیلی زیاد. کشور ترکیه و اپوزیسیون ایرانی در این وضعیت من دست و نقش مستقیم داشته اند. اصلا چرا مرز ترکیه باید به روی من بسته باشد که من بخواهم دنبال ویزای ترکیه بگردم و پانصد دلارم این وسط دزدیده شود؟ برنامه من ابتدا روشن شدن جواب سازمان ملل به درخواست پناهندگی ام بوده است و حتی پس از آنکه سازمان ملل به درخواست پناهندگی ام جواب ردی بدهد نیز برای "حمله انتحاری به رژیم حاکم بر ایران با شعار اعتراض به امنیت شش قدرت جهانی" تصمیم قطعی ندارم و در آن روز نیز بیشتر مایل به یک توافق با آن رژیم برای تداوم زندگی و مطالعاتم خواهم بود. اما اقدام ترکیه مبنی بر بستن مرزش به روی "علی اکبر ابراهیمی ملت ایران و همه ملل جهان" و حتی روشن نکردن وضع حقوقی اکبر در اینمو

خبر فوری اکبر برای قدرتهای جهانی و منطقه ای

خبر فوری اکبر برای قدرتهای جهانی و منطقه ای من دیروز تصمیم گرفتم تغییر مهمی در استراتژی دفاعی م به کار ببرم. تغییرات مورد نظر در یادداشتهای بعدی م که نمی دونم کی نوشته و منتشر خواهند شد قابل مشاهده خواهند بود. من ذهنم مشغول کسب و کار و مسایل مربوط به خودمه و دارم راه خودمو می رم و کار خودمو انجام می دم. و نمی دونم که آیا دیدگاههای مبارزاتی من می تونه الگویی برای قدرتها باشه یا نه. اینکه آیا دیدگاههای مبارزاتی من می تونه بعنوان الگو از جانب اونها مورد استفاده قرار بگیره یا نه، موضوعی است که باید از جانب خود اونها مورد بررسی قرار بگیره. در هر صورت من خوشحالم که در مبارزاتم با رسیدن به چنین دیدگاههایی، عاقبت به خیر شدم و یه "قدرت" و بی بضاعت و شکست خورده و گدا پرور نشدم و یه "حقیقت" و ثروتمند و پیروز و قدرت خور شدم. گندهایی که _ای قدرتهای جهانی و منطقه ای_ به بار آورده اید، توی حلقم! امضا: علی اکبر ابراهیمی فقط و فقط متعلق به خود خدا

بخاطر تو زنده مونده م، آیا نیازی به من داری

اگه من بمیرم تو تنهایی چیکار می کنی خدایا تو برای هزار و پونصد سال دیگه من هم برنامه ریزی کردی و خط و خطوط زندگی من رو مشخص کردی و من رو در تکالیف مشخصم زندانی کردی. خدایا چقدر من باید برای تو مهم باشم که اینهمه وقت و توجه و حوصله و دقت خودت رو صرف توجه به من کردی؟ چی از جون من می خواهی ای خدای مهربان و دوست داشتنی ام؟! به خاطر خودت دارم می گم، عشقم! یعنی اگه من حتی صد سال هم عمر نکردم اونوقت می خواهی چی کار کنی با اینهمه نقشه ای که برام کشیدی و روی دستت می مونه! پس هزار و شیشصد سال هم بهم عمر بده تا هم تو بتونی اینهمه بندگی های تحفه و ارزشمند من رو ببینی و هم من بتونم قدرتی که تو به این حیف نونا (قدرتهای جهانی و منطقه ای) بخشیدی رو بخورم و در همون لحظه بدرخشم و بمیرم. اگر هم که قصدت فقط مرگ اکبر است و هیچ علاقه ای به اکبر نداری، پس منتظر چی هستی؟ هر چی که بواسطه قدرتهای جهانی و منطقه ای من رو آزردی من باز هم به پای تو و فقط و فقط به پای تو نماز خوندم. یادته که ماه رمضون امسال نیز چند رکعت نماز خوندم و حتی یک روز هم روزه گرفتم؟ آیا برای تو کسر شان نیست که بنده و عاشق و حیران و

خدایا شدت اینهمه تحقیر، زیاد است

دوست محترم، آتیلای گرامی. با توجه به نشنیدن توجیه قابل قبول و قابل باوری از سوی شما (و حتی نشنیدن هیچ چیزی از سوی شما)، امروز یکشنبه 25 مهر با گرفتن مرخصی ساعتی به موقعیت شغلی ام لطمه زدم. در دادسرای جرایم رایانه ای چیزی از من ثبت نکردند و گفتند باید به یک دادسرای عمومی در محل سکونتت بروی تا کارها از طریق پلیس فتا پیگیری شود. در اداره امور اجتماعی وزارت امور خارجه نیز چیزی از من ثبت نکردند و گفتند که ابتدا باید به دادسرا بروی و از همان مبنا کارهایت را به جریان بیاندازی. سفارت ترکیه هم گفت این موضوع مربوط به ایشان نیست. من فعلا انرژی بیشتری ندارم که باز هم به موقعیت شغلی ام لطمه بزنم و به دنبال شکایت بروم. از شما می خواهم پولم را برگردانید و یا بخشی از پولم را برگردانید و یا کاری که به شما سفارش داده بودم و بابتش یک میلیون و هشتصد هزار تومان پول از من گرفته اید را انجام دهید. با سپاس، علی اکبر ابراهیمی

Great summer 2016 document

سند تابستان 2016 اکبر از plan A پرونده درخواست پناهندگی اکبر به سازمان ملل نترس ای غول شش سر. پونصد دلار رو که بوسیله دلقکت (ترکیه) ازم دزدیدی بهم پس بده و در جهت تضعیف و مرگ اکبر گام برندار. بارها گفته ام و باز هم می گم: با توجه به اینکه من قدرت نظامی برتر و ابرقدرت نظامی جهان معاصر نیستم، plan A پرونده پناهندگی اکبر به سازمان ملل را به آرشیو تاریخ سپرده ام تا آیندگان بدانند که من ضامن، حامی و مسوول پندارها، گفتارها و رفتارهای کشورهای 5+1 در مورد جهان نبوده ام. من نمی خواهم که با آن پلان به شش کشور فوق الذکر حمله انتحاری کنم و بمیرم. آنها نباید که با ماجراجویی و زور، مرا در همین مسیر مرگ زندانی کنند. شش ابرقدرت معاصر من حرف حساب و منطق سرشان نمی شود و نمی خواهند که مجازات اکبر را بپذیرند و من _که بجز خیر خواهی و دلسوزی انگیزه ای نداشته ام_ نیز دیگر اصراری ندارم و تسلیمم. پرونده درخواست پناهندگی ام به سازمان ملل را نیز با plan B پی گیری خواهم کرد و مدتی است که دیگر قصد ندارم از این کانال (فرصت ثبت درخواست پناهندگی در سازمان ملل) برای ثبت plan A آن پرونده و تاکید بر آن و توسعه آ

عدم هماهنگی ما نشانه چیزهای بدی است

عدم هماهنگی ابرقدرتها و قدرتهای منطقه ای در بحرانهایی از قبیل بحران سوریه و حلب، شرم آور است. و من بعنوان یک انسان معاصر از ین بابت شرمگینم.

هر کی دزدیده سریع پس بده

دوست گلم، آتیلا 2 گرامی، با توجه به عدم استقبال ترکیه(مشکلات پیش آمده در موسسه اول)، اولویت اول من حذف گزینه ترکیه و پس گرفتن پولم است. چنانچه نمی توانید پول را برگردانید، دعوتنامه و ویزا را نیز بجای آن می پذیرم. اقدام قضایی من کند پیش می رود و پس از انجام تعهدات شما متوقف خواهد شد. موفق و پایدار باشید، علی اکبر ابراهیمی

دوستت دارم ای خدای اکبر

♫♫♫ اسمم داره یادم میره چون تو صدام نمی کنی حالا که عاشقت شدم تو اعتنا نمی کنی دلتنگ تر میشم ولی نشنیده میگیری منو هنوز همه حال تورواز من فقط میپرسن و ♫♫♫ با اینکه با من نیستی دیوونه میشم از غمت اصلا نمیخوام بشنوم که اشتباه گرفتمت داشتن تو کوتاه بود اما همونم کم نبود گذشته بودم از همه هیچکس به غیر تو نبود ♫♫♫ حقیقتو میدونی ازم دفاع نمیکنی کنار تو میمیرمو تو اعتنا نمیکینی مردم تورو از چشم من امشب تماشا میکنن فردا غریبه ها منو پیش تو پیدا میکنن کاش اتفاقی رد بشی از کوچه های دلخوری به روم نیارم که چقد میخوام که از پیشم نری هر بار با شنیدن صدای توآروم شدم حتی واسه رفتنت پیش همه محکوم شدم

تذکر اکبر به قاتلان خارجی ستار بهشتی

تذکر اکبر به قاتلان ترکیه ای ستار بهشتی یک میلیون و هشتصد هزار تومان پول نقد و بی زبان من بصورت کلاهبرداری در فضای مجازی از من دزدیده شده است. پلیس فتا و دستگاه قضایی ایران که معلوم الحالند و علی رغم اینکه پی گیری های لازم و از جمله ثبت حضوری شکایت در دادسرای جرایم رایانه ای در حال انجام است، تحرک چندانی از سوی آن حرامخورهای جنایتکار چاق مشاهده نمی شود. گویا آنها فقط برای قتل ستار بهشتی ها حقوق و بودجه می گیرند.  اما من از مسوولان قضایی، امنیتی و اطلاعاتی فضای سایبری کشور ترکیه نیز می خواهم که به وظایف خود در این خصوص دقیق و هشیار باشند. بدیهی است که من کشورهای 5+1 را در مورد حوادث سال 2009 و تبعاتش مسوول می شناسم و حامی جنبش سبز ملت ایران هستم و آن شش ابر قدرت از تضعیف من سود می برند و در مورد این یک میلیون و هشتصد هزار تومان پول من _که همچون پولهای مسوولین فضای سایبری دو کشور ایران و ترکیه بدست نیامده است و از راه شرافتمندانه به دست آمده است_ مسوولند.

آیا خبرگزاری های حکومتی سرقتها را گزارش می دهند

یک خانم مسافر به راننده محترم تاکسی گفته که چند شب پیش/چند روز پیش بانک سامان در تجریش را که ایشان نیز کارمندش است دزد زده و همه چیز را برده است. و من می پرسم آیا خبرگزاری های دولتی و نظامی نیز این موضوع را پوشش خبری داده اند.  وقتی که اینهمه بگیر و ببند در ایران هست و هیچ وحوشی بغیر از خودشان فرصت نطق کشیدن ندارد، امنیت آیا نباید صد در صد باشد؟ آیا مشکل از قاضیان پول خور است؟ آیا خود نیروهای مسلح سارقان بانک هستند؟ مشکل دقیقا و واقعا چیست؟ خبرگزاری های دولتی دیگر کشورها نیز آیا گردش مالی و دارایی های آشکار و نهان سران ایران در آن کشورها را به افکار عمومی گزارش می دهند یا فقط دارند از فرصت طلبی کیف می کنند؟

خدا دلش به حال ترکیه سوخته بود اما ترکیه مست غرور بود

ما جمعی از اهالی جهان که متشکلیم از ترکهای کرد کش، کردهای ترک کش، نظامیان ضد دولت منتخب مردمی، دولت ضد ارتش محبوب مردمی و .... و در مجموع ملت ترکیه نامیده می شویم می دانیم که خصوصیات این روزهایمان در امور سیاست داخلی ترکیه، در دیدگاه و نظام فکری اکبر، زشت و بد شناخته می شود. اما ما خودمان چونکه از اکبر بدمان می آید و از تضعیف اکبر و آسیب رسانی به وی و اخلالگری در پیشرفت وی خوشمان آمده است این قیافه ها را به خودمان گرفته ایم تا اکبر را _که هر ظلمی هم متحمل شود باز هم دلسوز همه و از جمله دلسوز ماست_ بطرزی متناسب و هوشمند بیازاریم. وگرنه ما ملتی متحد و به هم پیوسته و دارای مهر و محبت و خیرخواهی نسبت به یکدیگر هستیم. خود اکبر نیز بین سالهای 2006 تا 2009 این تصویر ترکیه را از نزدیک دیده و شکوه فضای فرهنگی ترکیه را تحسین کرده و ترکیه را الگویی برای کشورهای اسلامی تصور کرده است. از آنجا که ترکیه و ملت ترکیه معتقدند هیچگونه دستی و منافعی در سرکوب جنبش سبز ملت ایران نداشته اند، به بازی کثف عدم شفافیت قضایی با اکبر در مورد مجاز یا غیر مجاز بودن ورود اکبر به ترکیه ادامه می دهند

نشانه زوال ترکیه

ظلم 5+1 به من بواسطه ترکیه شاید نشانه ای از زوال ترکیه بوده باشد.

ترکیه خطرناک، آسیب زننده و نگران کننده است

ترکیه چه بلایی بر سر وکیل ویزا تهیه کننده برای اکبر آورده است دوست محترم، جناب آقای آتیلا ملکی از سایت ایران ترکیه دات آی آر، مدتی است که شماره موبایل شما غیر قابل دسترس شده است و در فیسبوک نیز نمی توان شما را یافت و در مسنجر نیز امکان پیغام فرستادنم برای شما را قطع کرده اید. لطفا هر چه سریعتر با موبایل من  تماس بگیرید و چنانچه کار مرا انجام نداده اید با کسر صد هزار تومان باقی یک میلیون و هشتصد هزار تومان را مسترد فرمایید. با سپاس.

شانس در خانه ترکیه را زده است

اکبر همان شانس است که در خانه ترکیه را زده است من قرار بود که یک پژوهشگر نوآور و کارآفرین باشم. چه مانده است امروز از من. سفر من به هر کشوری اعتبار و ارزش آن کشور را می افزاید. من برای ویزای ترکیه نیز اقدام کردم. اما چرا اینقدر دارد طول می کشد؟ اگر من برای ترکیه ارزش و اهمیت ندارم، علاقه من به ترکیه نیز بطور اتوماتیک و ناخودآگاهانه کم و کمتر می شود. و هر چه بیشتر منتظر شنیدن ویزا نمی دیم یا ویزا می دیم می مانم بیشتر حس می کنم که ترکیه شایسته امنیت، ثبات و آسایش و پیشرفت نیست.

موضع اکبر در مورد اختلافات قومی در ترکیه

در جنگ بین ترک و کرد در ترکیه، طرفدار اندیشه باشکوه و افتخار آمیز خودم هستم  من هم ترکهای ترکیه را دوست دارم و هم کردهای ترکیه را دوست دارم. در محیط های کاری ترکیه بیشتر با کردها بوده ام و آنها خیلی به من کمک کرده اند و موجب شده اند که من ترکیه را دوست بدارم و خودم را مدیون ترکیه بدانم. اما این موضوع موجب تبعیض قایل شدن من بین ترک و کرد در ترکیه نشده است. همه اقوام در ترکیه مرا دوست داشته اند و با من خوب بوده اند و خدا مهر و محبت مرا به دل ملت ترکیه انداخته بود و نمی دانم که چرا هر یک از اتباع و شهروندان آن کشور که مرا می دید، یاد انسان دوستی و خدا و خوبی ها و اینطور چیزها می افتاد!؟ موضع من در مورد اقوام مختلف ملت ترکیه، موضع والدینی است که همه فرزندانش را دوست دارد و ارزش گذاری در میان ایشان و تبعیض قایل شدن در تقسیم محبت خودش نسبت به ایشان را موجب بروز دلشکستگی ها و اختلافاتی می داند و برای همه فرزندانش نسبت به ویژگی ها و استعدادهای هر یک مهرورزی ها و کمکها و حمایتهای ویژه ای ارایه می دهد که مورد تایید همه دیگر فرزندان در فضایی احترام آمیز است.

من قربانی جهانخواران نیستم، آنها شکار من هستند

رژیم جمهوری اسلامی ایران رقابت با احزاب و نخبگان جریانهای سیاسی را قبول ندارد و زندگی نخبگان جامعه مدنی را تحمل نمی کند. ابراهیم مددی کجاست؟ عیسی سحر خیز کجاست؟ نسرین ستوده چرا به دادگاه فراخوانده شده است؟ نرگس محمدی کجاست؟ محمد رضا خاتمی چرا به دادگاه فراخوانده شده است؟ چهره های شاخص حزب جبهه مشارکت ایران اسلامی کجایند؟ کشورهای 5+1 با یک باند تبهکار در ایران به توافق دست یافته اند. این برای اعضای 5+1 ارزان تمام نخواهد شد. قربانی شدن اکبر و ویژن مورد نظرش برای ایران، برای جهانخواران ارزان تمام نخواهد شد. من قربانی جهانخواران نیستم، آنها شکار من هستند. می مردند آیا اگر که یک قطعنامه حقوق بشری ذیل بند هفت شورای امنیت صادر می کردند و رژیم ایران را برای پذیرش آشتی ملی زیر فشار می گذاشتند؟ نه، توان کارهای دشوارتری را نیز دارند. این که چیزی نیست. روی فوضولی های گسترده تری _همچون دخالتهای نظامی_ را نیز دارند. این که چیزی نیست. و .... . ///////////   آن که رخسار تو را رنگ گل و نـسرین داد صـبر و آرام تواند به مـن مـسـکین داد وان که گیسوی تو را رسم تطاول آموخـت هـم تواند کرمـش دا

زندگی روشن است

در همه دیر مغان نیست چو مـن شیدایی خرقـه جایی گرو باده و دفـتر جایی دل کـه آیینـه شاهیسـت غـباری دارد از خدا می‌طلبـم صحـبـت روشـن رایی کرده‌ام توبـه بـه دست صنـم باده فروش کـه دگر می نـخورم بی رخ بزم آرایی نرگـس ار لاف زد از شیوه چشم تو مرنـج نروند اهـل نـظر از پی نابینایی شرح این قصـه مگر شمـع برآرد بـه زبان ور نـه پروانـه ندارد به سـخـن پروایی جوی‌ها بستـه‌ام از دیده به دامان که مـگر در کـنارم بـنـشانـند سـهی بالایی کـشـتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست گـشـت هر گوشه چشم از غم دل دریایی سـخـن غیر مـگو با من معشوقه پرست کز وی و جام می‌ام نیست به کـس پروایی این حدیثم چه خوش آمد که سحرگه می‌گفت بر در میکده‌ای با دف و نی ترسایی گر مسلـمانی از این است که حافـظ دارد آه اگر از پی امروز بود فردایی

محور حرف حق

وقتی که ما را زیر پا می گذاشت چرا و چگونه تو را محترم می داشت گفتمان سبز سال 2009 ایران هر چند که حاصلی بود محدود به شرایط زمانی و مکانی و اجتماعی خودش، اما تکه ای نازل شده بر جامعه و پذیرفته شده در دیدگاه اکبر از پازل حقیقت بوده و به عبارتی حقیقت تبلور یافته عصر است. همه انسانهایی که در پی ارزشهای ذاتی و فطری و اکتسابی درونی و اجتماعی خویشند، از نظر اکبر آگاهانه و یا ناخودآگاهانه از حقیقت عصر یا از همان گفتمان سبز سال 2009 ایران حمایت کرده اند. آنگاه که حرمت و امنیت حامیان نمادین "گفتمان سبز سال 2009 ایران" توسط رژیم جمهوری اسلامی ایران لگد مال می شد، کشورهای 5+1 چرا و چگونه از شر آن رژیم در امان و مصون بودند؟! و اصلا چه شده بود که داشتند همدیگر را بغل هم می کردند و دل می دادند و قلوه می گرفتند!!!؟ این کنایه اشاره ای است به مذاکرات و معاملات و توافقات اتمی. این چه فسادی است در سطح جهان و فساد را چه مشروعیت و مصونیتی است در قرن بیست و یکم؟!!! حقیقت عصر به حمایت من نیازی نداشت اما من نیاز داشتم که از حقیقت عصر حمایت کنم. تا مشخص شود که حق و لیاقت من برای زندگی و زن

پاسخ به یک پرسش

پرونده پناهندگی ام که طی هفته های اخیر نوشته شد. یک پرسش نیز هست که می گوید اگه برگردی ایران چی می شه و چه خطری تهدیدت می کنه. پاسخ: اگر جواب ردی سازمان ملل را نداشته باشم باز هم خواهان یک جواب روشن، رسمی و کتبی قبولی و یا ردی به درخواست پناهندگی ام از سازمان ملل خواهم شد و احتمالا در این راه انرژی تمام خواهم کرد و خواهم مرد. اگر جواب ردی سازمان ملل را داشته باشم 1_ یا باید خودکشی کنم. 2)_ یا باید راه یک زندگی بی تفاوت و دور از تنش با رژیم را در پیش گیرم. که به دلیل معلق و بی ثبات و بی برنامه ماندن طولانی مدت در پشت درهای بسته سازمان ملل و عقب ماندن از پیشرفت طبیعی وضع زندگی بواسطه آن و به دلیل خط و نشانهای آشکار و پنهانی که با رژیم ایران برای هم کشیده ایم و نظارتی که بر اوضاع ناعادلانه امور سیاست داخلی ایران داشته ام از این گزینه دورم و انتخاب آن برایم آسان نخواهد بود و برایم بعید به نظر می رسد. 3_ یا باید شعار "من به امنیت کشورهای 5+1 اعتراض دارم و در مقابل آن ایستاده ام" را در دست بگیرم و به سفارتخانه های 5+1 در تهران مراجعه کنم که این کار را در واقع یک حمله ا

چاره و درمان ما میلاد ناجی نیست، مستعد شدن خودمان است

شنبه ششم شهریور در دقیقه دوازده و ثانیه چهل اخبار شامگاهی صدای آمریکا دیدم که سی دی سی مرکز کنترل و پیشگیری بیماری ها در آمریکا یکی از دو آرم گرافیکی متعلق به من و معرف پژوهشهای ویژه مرا با یک تغییر جزیی بعنوان آرم معرف خودش بکار برده. امیدوار شدم به اینکه همنوعان و معاصرین من زیاد هم کر و کور نیستند و می توانند نان و آب را بخورند و بنوشند. و امروز در 30 august یعنی 9 شهریور به این می اندیشم که حیف میلاد نور تو در عصری که حداکثر تقدیر از تو غیر ممکن و ناپدید شدن توست.

بدهکار آوردن معجزات سیاسی برای جوامع نیستم

بدهکار آوردن معجزات سیاسی برای جوامع نیستم من پتانسیل، اراده و انگیزه برای انجام کار هایی لازم و ضروری در جامعه موازی را دارم. کاری که در نظر داشتم، تدوین تمدنی در آنجا بود که می توانست بعنوان چشم انداز و نقشه راه و دستاویز برای جهان واقعی عمل کند. از پیش بردن این پروژه بازمانده ام چونکه امکان تداوم مطالعات و پژوهشهایم را نداشته ام و خودم شخصا دچار مشکلاتی ابتدایی بوده ام و اطرافیانم در جهان نیز ضرورتی برای کمک به من برای رفع مشکلاتم حس نکردند. بخصوص اعضای 5+1 که در اینمورد مسوول بودند اما آگاهانه و یا ناخودآگاهانه دوست داشتند من در همان پایین مایین ها مشغول و گرفتار و سرگرم همان مسایل ابتدایی بقا و زیست شخصی خودم باشم. اما در جهان واقعی، من توان، خواست و انگیزه لازم و کافی برای آوردن معجزات سیاسی برای جوامع را ندارم. در اینجا من کشور ترکیه را مثال می زنم: من هیچگونه تمایلی برای ایفای نقش در امور سیاست داخلی ترکیه ندارم. ترکیه مشکلاتی که سنگین تر از طاقت دوش و شانه های اکبر است دارد. مشکل اختلافات کرد و ترک و زخمهایی که دو طرف در اثر درگیری با هم خورده اند و ایشان را دچار آس

تاثیر قطعی سرکوبها در ایران بر اعضای پنج بعلاوه یک

دست از سر امید علی شناس و آتنا دایمی بردارید. تشدید، تداوم و حتی عدم جبران در مورد سرکوب شبکه آشنایان محمد نوری زاد در ایران قطعا وضعیت اعضای 5+1 در دیدگاه اکبر را بدتر می کند. دستگاه اطلاعاتی و امنیتی ایران نباید در برگزاری مراسم جشن تولد ستار بهشتی اخلال می کرد. اما چنین کاری را انجام داد و این موضوع، یکی دیگر از دلایل من است برای نوشتن یادداشت بعدی ام با عنوان: "بدهکار آوردن معجزات سیاسی برای جوامع نیستم".

سازمان مجاهدین نیازمند موضع گیری فوری

سیمای آزادی و سازمان مجاهدین نیازمند اظهار نظر فوری در مورد هویتهایی است که در فیس بوک بطور خصوصی برایش تبلیغ می کنند. آیا ارتش سایبری رژیم و سربازان گمنام امام زمان هستند یا از خود آنها.

امروز قصد دارم دو سه ساعتی بخوابم

امروز قصد دارم دو سه ساعتی بخوابم. اما یادداشتهایی نیز مد نظرم هست که باید بنویسم و منتشر کنم. راستی بد نیست که در اینجا و اینک یکبار دیگه یادداشت هدف مشترک بشریت رو باز نشر کنم: هدف  مشترک بشریت بهار پارسال فراخوانی رو در مقاله “راز سیزده به در” مطرح کردم و امسال نیز یکبار دیگه اون فراخوان رو تکرار می کنم. پیشنهاد میکنم و می خوام بشریت بمنظور پاسخ به این سوال که “تو کی هستی” با هم متحد بشن. پیشنهاد میکنم و می خوام که این فراخوان مغتنم پس از مرگ من نیز مورد توجه و استقبال قرار بگیره. چنانچه قرار انتقادات، نظرات و یا پیشنهاداتی در مورد من و یا هر یک از آثارم وجود داشته باشه، پیشنهاد می کنم و می خوام که اون انتقادات، نظرات و یا پیشنهادات محصولی از پندارها، گفتارها و کردارهایی نیک باشه و حول محور تلاش بمنظور پاسخ دادن به سوال مطرح شده در این یادداشت شکل بگیره و همگی با توجه به این روزنه (در کنار این یادداشت) مطرح بشه. چنانچه قراره سوالهایی از من پرسیده بشه، پیشنهاد می کنم و می خوام که اون سوال ها محصولی از پندارها، گفتارها و کردارهایی نیک باشن و حول محور تلاش بمنظور پا

ترکیه را برگزیدم

 ترکیه بی ثبات، بی ثبات کننده و سیاه است. اما من امروز ترکیه را انتخاب کردم و در این روزها ترکیه را تنها نگذاشتم و اگر مشکلی پیش نیاید احتمالا حدود یکی دو ماه دیگر در ترکیه خواهم بود.

مرگ برادر زاده انسان در افغانستان

مرگ برادر زاده انسان (برادر زاده سخی) در افغانستان را تسلیت می گویم. بچه ها ازبک هستند، افغانستانی. خود سخی الآن در پروژه نیست، اما تا جایی که اطلاع دارم برادر محمد (برادر زاده سخی) سرباز بوده و دیروز حوالی ساعت پنج یا شش عصر در "سر پل" در افغانستان، دو ماشین با هم حرکت می کرده اند که رگبار نصب شده بر روی یکی از ماشینها بطور ناخواسته و اشتباهی به کار افتاده و تیر یا تیرهایی به این سرباز خورده و وی کشته شده. محمد فقط دو تا داداش داشت. یکی شون دیروز شهید شد. الآن شده یه دونه. امیدوارم این مرگ نقطه عطفی شود برای پایان بی ثباتی و نا امنی در افغانستان. خدایا، کجایی؟ به دادمان برس.

امروز منتشرش کردند چونکه

چرا امروز منتشرش کردند بچه هایشان وقتی به آنطرف سفر می کنند، پدرانشان در اینطرف باید چهره هایی موجه در نسبت با هنجارهای بین المللی داشته باشند. اینها نیازهای برتر (آرزوهای) آنهاست که حسش کرده اند و همچون طبقه کارگر نیستند که قرار است فقط نیازهای ابتدایی برای بقایی اسفناک را حس کنند! سیاستهای کلی نظام در دوران برجام آن بوده است که برای خودشان دیگر رویی باقی نمانده بود برای دست دراز کردن به پیشگاه "دشمن" و "باز کردن مشت خودشان پیش اوباما". نه رویی برای این کار داشتند و نه اعتبار و آبرویی. بوسیله روحانی، نام اصلاحات و جنبش سبز را آوردند وسط بازی تا معامله خودشان را جوش بدهند. انتشار فایل صوتی جناب آیت الله منتظری در مورد کشتارهای آن دهه در این روزها نیز در راستای همین رویکرد توازن جویانه نظام جمهوری اسلامی قابل تفسیر است که در پی تقسیم مسوولیت آن کشتارها با جناح اصلاح طلب است. تا توازن و تعادل قوا به همین شکل باقی بماند و جناح "تدارکاتچی" هوس آدم فرض کردن خودش را بگذارد لب کوزه آبش را بخورد. معامله جوش خورد و تمام شد. کشور از وضعیتی که کشتی ها می آمد

موضوعی باالقوه برای ترکیه

گزینه نظامی علیه ترکیه به معنای دخالت در امور داخلی آن کشور نیست ترکیه با خطر باالقوه حمله نظامی از سوی اعضای 5+1 مواجه است. اعضای گروه 5+1 در کانون تمرکز پاسخ طلبی های من قرار دارند اما با توجه به اینکه این روزها برای پاسخگویی به اکبر مجبور و تحت فشار نیستند، جفتک پرانی های عجولانه و با ویژگی های اصلی شان را نیز از ایشان شاهد نیستیم. روزی که ایشان چنین فشار و جبری را آگاهانه حس کنند و دردشان بیاید و دردشان شدید شود، فراپکنی یکی از دم دستی ترین گزینه های ایشان خواهد بود و به چنین کاری دست خواهند زد. ترکیه یکی از اولین گزینه های ایشان برای فراپکنی خواهد بود. به این بهانه که رسیدن ایشان به چنان وضعی در دیدگاه اکبر، در ترکیه کلید خورده است.! در اینصورت من موافق و یا مخالف حمله نظامی ایشان به ترکیه نخواهم بود. من فقط جوابهایم را از اعضای 5+1 می خواهم. بی طرفی فوق الذکر من به معنی دخالت در امور داخلی ترکیه نیست. من فقط دارم از خودم و جهانم دفاع می کنم. من فقط پاسخهایم را از اعضای 5+1 می  خواهم و هرگونه جفتک پرانی های ایشان برای من الزام آور نیست. راستی ترکیه چرا جواب دیلکچه اکبر

اعدامهای اخیر زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران را محکوم می کنم

تصویر
۱۴ مرداد ۱۳۹۵ واکنش محمد سیف زاده به اعدام گروهی زندانیان عقیدتی ۳۷ نفر را بردند و گفتند حکم‌ات اعدام است و امضاء می گرفتند زیتون– محمد سیف زاده، وکیل و عضو موسس کانون مدافعان حقوق بشر، نسبت به اعدام گروهی از زندانیان عقیدتی واکنش نشان داد و تاکید کرد«محاکمات هیچ محمل و توجیه قانونی نداشته چه آنکه آنها در مرجعی غیر قانونی و غیر صالح و توسط قضاتی غیر قانونی و غیر صالح ، بدون داشتن حق دفاع کامل ، محکوم و مجازات شده اند.» به گزارش زیتون، این زندانی سیاسی سابق که مدتی را با اعدامی ها در زندان رجایی شهر کرج به سر برده است با اشاره به سوابق رفتاری اعدامی ها، به نقل از یکی از آن ها روند برگزاری دادگاه  را گزارش کرده و نوشته است «آنچه امروز دیدیم هیچ شباهتی به هیچ دادگاهی حتی قرون وسطی نداشت ، حق دفاع نبود ، اسامی و حکم را نوشته بودند ، ظرف حدود یک ربع این زندانی ۳۷ نفر را بردند و گفتند حکمت اعدام است و امضاء می گرفتند» متن کامل  روایت محمد سیف زاده  از وضعیت محکومان به اعدام و دادگاه آن ها که در صفحه فیس بوک او آمده، به این شرح است: خبر اعدام گروهی از هموطنان را شنیدم که بسیار تک

یک درصد به حمایت پنج درصدی ام از روحانی اضافه شد

به نظرم توافق هسته‌ای .... و به نظر به تقویت موقعیت حسن روحانی منجر شده، فردی که بسیار میانه رو تر از عناصر دیگر در نظام ایران محسوب می شود. او هم اکنون نیازمند جذب و حمایت بیشتری (از سوی مردم ) است. در درون فضای سیاسی ایران هم اکنون اختلافاتی بین میانه رو‌ها و تندروها وجود دارد. ما به دقت تحولات و نحوه تعامل آنها رابر سر این اختلافات در آستانه انتخابات ریاست جمهوری زیر نظر داریم.به نظر ما حسن روحانی نشان داده که می خواهدایران را وارد جامعه بین المللی بکند.  به نظرم خیلی‌ها از ایرانی‌ها انتظار داشتند، با(این توافق)و آزاد شدن پول‌های (ایران) خیلی زود وضع عوض شود و بر وضع آنها اثر گذاشت شود، اما این زمان خواهد برد تا تاثیر بگذارد. بنابراین ایران مجبور است بخش از این پول‌ها را صرف تقویت پولی خود و زیر ساخت‌هایش بکند، بنابراین کمی زمان خواهد برد تا مردم تاثیر (توافق) را در زندگی روزمره اشان احساس کنند.  رییس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا سی. آی. ای

از شایستگی زمین ناامید نمی شوم

از شایستگی زمین نا امید نمی شوم خدایا، صدای من برای توست، من خودم با تو سخن می گویم، شاد باش که من خود نیز شاد و به عشق تو سرفرازم. خدایا از انتشار خبرهای خوشی که از درونم فوران می زنند مایوس و منصرف نخواهم شد. خدایا، اگر که همه معاصرینم نیز با اصرار و شتاب به سمت پرتگاه و جهنم بدوند، باز هم من و تو هستیم، و زمین نیز هنوز هست. و زمین نیز سرگرمی بدی نیست. مخاطبین من و تو یک روز خواهند آمد. حتی مخاطبینی از همین زمین. آری زمین از آن من و توست. پس هست، بوده و خواهد بود.

دیلکچه اکبر به ترکیه

دیلکچه اکبر به ترکیه سفارت ترکیه در تهران، با سلام و احترام. اینجانب علی اکبر ابراهیمی بدینوسیله امروز از ترکیه تقاضا دارم در صورت امکان لطفا ممنوعیت ورود من به خاک ترکیه رفع گردد و پایان یابد. من قصد دارم با اهداف مهاجرتی و پناهندگی به ترکیه سفر کنم و از قشر کارگر نیز هستم و لازم به یادآوری است که چنانچه در ترکیه اراده ای برای ممنوعیت اشتغال من وجود داشته باشد، امکان سر پا ایستادن در ترکیه برای من از بین خواهد رفت. با توجه با اینکه ممنوعیت ورود من به خاک ترکیه در زمان روی کار بودن جناب آقای اردوغان اعمال شده است، بسیار برایم مهم بوده و هست که در همین زمان نیز این ممنوعیت برداشته شود. چرا که ترکیه ای یکپارچه و یکصدا را در مقابل خودم می پسندم. اگر که قرار باشد اکبر از سوی ترکیه تنبیه شود، این کار باید توسط ترکیه ای یکپارچه و متحد انجام شود. و اگر که قرار باشد اکبر از سوی ترکیه تحسین شود، این کار نیز باید توسط ترکیه ای یکپارچه و متحد انجام شود. از پیش آمدن این شایبه که در فضای سیاسی ترکیه نیرویی دوست اکبر و نیرویی دشمن اکبر است بیزارم و چنین چیزی را نمی پسندم و برایم خوشایند

ترکیه به کدام سو می رود

ترکیه به کدام سو می رود؟! در سال 2012 ترکیه مانع وردو من به خاک خودش شد. در آن سال گولن و اردوغان بر سر بازداشت رییس میت دچار اختلاف گشتند. در سال 2015 ترکیه مانع ورود من به خاک خودش شد. طی این مدت ترکیه اینهمه دچار مشکلات شده است. و امروز باز هم ترکیه حتی وضع حقوقی من در مورد امکان سفر به ترکیه را نیز برایم روشن نمی کند. خدا می داند که ترکیه دارد به کجا می رود! خدا عاقبتش را به خیر کند.

استراتژی دفاعی اکبر

باز تعریف خط مشی اکبر در مورد منازعات سیاسی معاصرینش هر چند که من دارم برای خودم و خدا و حقیقت و آیندگان می نویسم، اما شاید معاصرینم نیز همچون مگسان دور شیرینی در حال پرسه زدن در اطراف صدای اکبر و احتمالا _برخی از زنده ترین ها و سازمان یافته ترین هایشان نیز_ مترصد فرصتهایی جدید برای حمله هایی جدید به اکبر باشند. اگر خدا را نمی شناسید لااقل اصل خودتان را _که با خدا هماهنگ است_ بشناسید و آزاده باشید. اکبر فقط یک نفر است و غیر مسلح است و هنوز قدرت متمرکز جهان را نیز در اختیار نگرفته و احتمالا تا پایان عمرش نیز به چنان سطحی نخواهد رسید. او توان و نای پذیرش صدمات، آسیب ها و خسارات جدید را ندارد. جوانی وی و ابتدائیاتی همچون زندگی و ثبات را با زجر کشی از وی نگیرید. چنانچه سازمان های اطلاعاتی کشورهای 5+1 و یا برخی از دیگر کشورها نوشته های دو وبلاگ اصلی و رسمی من در بلوگ اسپوت را رصد می کنند، جدا از ایشان می خواهم که هر کدامشان از ظن و پیش فرض خودشان یار من نشوند و برای شناختن من و سیاستها و رویکردهایم ابتدا سعی کنند "اندیشه" مرا بشناسند. در چشم اندازی که از اهدافم برای خود

شرط اکبر برای حمایت از کودتا در ترکیه و یا ایران

باز تعریف خط مشی اکبر در مورد ترکیه فیلتر شدن سایت ویکی لیکس در ترکیه را محکوم می کنم. یک ملت وکیلی حزب عدالت و ترکیه در آن کشور مرا گاز گرفته بود و اکنون نیز کل آن حزب دارد ارزشهایی همچون گردش آزاد اطلاعات را هم نشخار می کند و هم گاز می گیرد. من دلسوز ترکیه هستم، ترکیه را دوست دارم و صمیمانه و صادقانه دعاگوی ترکیه هستم. من در ترکیه کاره ای نیستم، من مسوول و پاسخگوی پندارها، گفتارها و کردارهای ترکیه در مورد خودش، خودم، جهان و ایران نیستم و خط مشی ترکیه در قبال خودش، جهان پیرامونش و از جمله در قبال ایران فقط برای خود ترکیه الزام آور است و برای من الزام آور نیست. عدم پاسخگویی ترکیه به استعلامهای من در سالهای اخیر در مورد امکان سفرم به ترکیه برای من قابل پذیرش و قابل توجیه نیست و ترکیه را نسبت به من مدیون کرده و ترکیه موظف به ادای دین خویش به من در اینمورد است. هر وقت مردم ترکیه به من بها دادند من نیز آنها را دوست می دارم. اما امروز من ترکیه را دوست دارم و نسبت به آن خاک حس مالکیت دارم و نه مردم ترکیه را و نه نسبت به مردم ترکیه. نه بخاطر مردم ترکیه بلکه با توجه به اینکه کودتا

درخواست اکبر از ترکیه

درخواست اکبر از ترکیه برای رفع منع ورود اکبر به ترکیه تلاشهایم برای گرفتن ویزای ترکیه _که نسبت به وسع، امکانات و توان محدود خودم تلاشهای زیادی محسوب می شوند_ را متوقف کردم و درخواستم از ترکیه برای رفع منع ورودم به ترکیه، جایگزین آن شد. سفارت ترکیه در تهران، با سلام و احترام. با توجه به اینکه من در سال 2009 از ترکیه به ایران آمده ام و هنوز هم ورود من به خاک ترکیه طبق تصمیم رسمی ترکیه ممنوع است، از ترکیه خواهشمندم که در صورت امکان لطفا منع ورود من به خاک ترکیه را پایان داده و رفع فرماید. با سپاس، علی اکبر ابراهیمی

آیا ترکیه نان داد و ستد با داعش را خورده است

نامه ای به ویزا پرووایدر اکبر با توجه به اینکه منافع زیادی در ترکیه ندارم بجز آنکه یک منع ورود دارم و دو بار با آن از مرز برگردانده شده ام و با توجه به اینکه ترکیه آن جوان سرباز را سر برید و قصد اعمال فشار بیش از پیش بر علیه نخبگان دگر اندیش خود را نیز دارد و این موضوع برایم ناراحت کننده است و از اختلافات ترک و کرد نیز بسیار ناراحت شده ام، حس می کنم که دیگر همچون گذشته دلسوزی و دلبستگی ویژه ای نسبت به ترکیه ندارم. ترکیه امروز یک شانس و فرصت بزرگ دارد مبنی بر اینکه من به ترکیه بیایم، در یو. ان. ایچ. سی. آر ثبت نام کنم و در شهرهایی همچون آنکارا یا استانبول اقامت موقت بگیرم و در بازار کار ترکیه که با میل مرا با سه هزار و پانصد لیر حقوق در شرکتهای بتن آماده جذب می کند مشغول به کار شوم. نظر شما چیست؟ آیا ترکیه را اینقدر با شعور و بزرگ و پیشرفته می بینید که فهم و وقار و دیگر چیزهای لازم برای پذیرش مرا داشته باشد؟ منظورم از پذیرش خیلی ابتدایی است. فقط در حد ورود به خاک ترکیه و اقامت در شهری که کسب و کار در آن رونق دارد و عدم اخلالگری های پلیسی برای به امضا رفتن و از شغل و کار باز ماند