پست‌ها

نمایش پست‌ها از مارس, ۲۰۱۴

یک کشف تازه دیگر از سوی اکبر، اسفندهاي لوث خدا

به یادداشت قبلی داشتم فکر می کردم که دیدم در دیدگاه اکبر بجز خود خدا که حقیقت نهایی، غایی و مطلق است، همه دیگر حقیقتها هر چند که نمونه ای از خدا و در راه خدا هستند اما از جنس مدیریت و مدیر مسوولی و رب العالمینی هستند و فقط خود خداست که صاحب، مالک و رییس اصلی است. خودکامگانی همچون خامنه ای و دیگر یکه تازان تاریخ نیز ایثارگرانی بوده اند به تعبیری. آنها جراتی داشته اند که من هیچگاه در خودم نمی یابم. آنها بجای خدا نشسته اند و این فرصتی است در اختیار دانشمندان برای بدست آوردن تصورات و تصاویری چند از چگونگی خدا. جنبش سبز در اينك و اينجا، آنها را بعنوان اسفندهاي لوث خدا دوست دارد. بهار مبارک باد. بهار من و تو (اکبر و خدای اکبر) برای همه مبارک باد.

به نام 5+1 دستگاه امنیتی ایران را اکیدا از هر گونه جفتک پرانی به خودم منع می کنم

سال کاری من از شنبه (یعنی از همین فردا) آغاز می شود. وقتی که از سر کار به خانه بر می گردم، بیابانهای حد فاصل دو سه شهر را طی می کنم. من همینک و همینجا از اطلاعات سپاه، از وزارت اطلاعات و از پلیس ایران می خواهم شبهایی که از ساعت یازده به بعد من هنوز هم به خانه نرسیده باشم و در مسیر خانه باشم را برایم اسکورت نامحسوس بگذارند. من یکبار دیگر اعلام می کنم که کتکهای کوتاه مدت و کم و فحشهای ناموسی خفیفی که در پلیس امنیت پل گیشای تهران نصیب من شد یا سزاوار خامنه ای است و یا سزاوار خود معدل کارکنان آن ساختمان. و در هر صورت سزاوار من نبود و نیست. در آنجا گویا از من چیزی به دل داشتند که دلشان نمی آمد حتی تلفنم را به من پس بدهند و یک بازی کثیفی را با تلفنم به راه انداخته بودند که برای "خودشان" مفرح بود و برای من سخت و آسیب زا و صدمه زننده. پس از آن هم که در آستانه انتخابات مجلس بودیم و من هنوزهم هیچگاه در کافی نتها فیلمهای سکسی تماشا نکرده بودم، (من پس از به راه افتادن موج خواستگار زنون بر علیه اکبر در سطوح ملی و بین المللی که شامل به بیرون پرت شدن، به داخل دیپورت شدن و ضر

در پروژه ارعاب طرف مقابل هنوز از من جلو نزده اند

جمعه شب که مامورشان از من خواست جیبهایم را خالی کنم و یک تکه آدامس گذاشت توی دستم و از من در مورد مصرف مواد مخدر پرسید و شروع کرد به لمس کیر و کون و خایه هایم در وسط خیابان، اولش آنها خیلی مصمم و مهاجم بودند. اما آرامش من و سوالهای بجا، آرام و تکان دهنده ام آنها را دست پاچه کرد و خودشان از اینکه داشتند چنان بازی رسوایی انجام می دادند سه تایی خنده شان گرفت. من رفتم کلانتری شان را شناسایی کنم. مثل یک حیوان وحشی داشتم طعمه ام را از اطراف برانداز می کردم و می اندیشیدم که بروم سراغ رییس آنچه را که می خواستم "طویله" بنامم را بگیرم و بپرسم از که دستور گرفته اند. آنها همچون خرگوشهایی وحشت زده بودند و دست و پاهایی هم زدند که فعلا نمی گویم. اما هرگز جرات نکردند بطور مستقیم به سمت من بیایند و از من پرس و جو کنند. من هم لازم و صلاح ندیدم که در آن مرحله اقدام دیگری را نیز در برنامه آن لحظه ام بگذارم و یک کلانتری از همه جا بی خبر را مجبور کنم که خودش را به سپر خامنه ای در مقابل اکبر تبدیل کند. من تا اواخر تابستان یک برنامه مالی هم دارم. اما آنگونه نیست که نتوانم از آن صرفنظر کنم و بخاطر

اعلامیه شماره 4 تحصن اکبر

حضور من در مقابل دفتر سازمان ملل در تهران در روز یکم فروردین 1393 مصادف با بیست و یکم مارس 2014 با مانع حکومت جمهوری اسلامی در ایران مواجه شد. آنها از بر افراشته شدن نمادهای سبز به همراه عکس موسوی در مقابل دفتر سازمان ملل در تهران ترسیدند. و می ترسند که آزادی رهبران نمادین جنبش سبز ملت ایران، برنامه ریزی های آنها برای به راه انداختن یک موج دیگر از فحاشی های ضد سبز در آستانه انتخابات مجلس در ایران را تحت الشعاع خود قرار دهد. دشمنان انتخابات آزاد در ایران همچنین ترسیدند که سه اعلامیه تحصن من در کنار پوسترهای موسوی در مقابل دفتر سازمان ملل در تهران قوت و قدرت بگیرند و برجسته شوند. جمهوری اسلامی در ایران همه راهها را بسته است. من برای برکنار کردن حکومت کودتا در ایران، نیروهای نظامی و امنیتی خودم در کشورهای 5+1 را به یاری فرا می خوانم. من امروز در اینجا یک بار دیگر به روسیه، چین، آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان یادآوری می کنم که امنیتشان را تهدید کرده ام. کشورهای فوق الذکر _چه عضو گروه 5+1 باشند و چه آن گروه را منحل کرده باشند، در هر صورت_ وقتی که مشغول مذاکرات و گاهی هم توافقات اتمی

ایران از نظر فرهنگی و عقیدتی مستقل از 5+1 نیست

روسیه، چین، آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان وقتی که مشغول مذاکرات و گاهی هم توافقات اتمی با ضد سبزهای حاکم بر ایران بودند، در واقع بطور خواسته و یا ناخواسته داشتند موضوع سرکوب جنبش سبز در ایران را عادی سازی می کردند و موجب فراموش شدن کشته شدگان، محبوس و محصور شدگان، تبعید شدگان و دیگر تحدید و تهدید شدگان و آسیب دیدگان جنبش سبز ملت ایران می گردیدند. بطوری که وقتی در ایران می گویی موسوی، می گویند مگه اون نمرده؟ و وقتی می گویی نوری زاد، یا نمی شناسند و یا اگر هم بشناسند می گویند مگه اونو هنوز نکشته ن؟ و یا وقتی که می گویی تاجزاده، یا نمی شناسند و یا اگر هم که بشناسند می گویند مگه اون نپوسیده و از بین نبردنش؟ در ایران مردمی مشاهده شده اند که حق و باطل برایشان فرقی نمی کند و فقط به دنبال یک ولی فقیهی، سلطانی چیزی می گردند که از سوی خدای عالم و یا دست کم از سوی 5+1 آمده باشد و پندارها، گفتارها و کردارهای ایشان (اعم از گناه و جرم و غیره و ذالک) را پوشش مشروع و حفاظتی ببخشد. بطوری که وقتی اکبر به یک گدای سالم اما تنبل، هار و ناسپاس می گفت فلان آخوندی که در تلویزیون آمده جنایتکار و ضد س

اگر مرگ خوب است پس چرا فقط برای سبزها خوب باشد

تصویر

هنوز کیرم را هم نتوانسته اند بخورند

هنوز کیرم را هم نتوانسته اند بخورند، هر چند که یکی از سگهای انتظامی شان دیشب در خیابان دستش را کرده بود توی کونم و داشت در کیر و خایه هایم به دنبال مواد مخدر می گشت. از ایران می خواهم که همین امروز حق و حقوق رسانه ای و تبلیغاتی مرا ادا کند تا همه ببینند که ضد سبزهای افراطی صاحب اختیار و برجسته جمهوری اسلامی ایران کیرم را هم نمی توانند بخورند. لطفا اخبار تحصن من در مقابل دفتر سازمان ملل در تهران در رسانه ها منعکس شود. انجام این کار یکی از وظایف جامعه مدنی و رسانه هاست. اما من از جامعه مدنی طلبکار نیستم. چرا که حکومت ایران مانع جامعه مدنی برای ایفای نقشهای خود شده است. به داد اکبر رسیدن باید در دسته بندی وظایف، جزء وظایف دهم و صدم به بعد آنها شناخته شود. چرا که آنها به شدت گرفتار و سرکوب شده بوده اند طی سالهای اخیر و حتی به مسایل مهمتری نیز نتوانسته اند بیندیشند. با همه اینها من امروز هشدار می دهم که با خطر دلتنگی های شدید در خارج مواجه خواهم شد و و توسط دستگاه تبلیغاتی رژیم نیز، یک قورقوروی فراری معرفی خواهم شد. اگر که امروز رسانه های ایرانی حق مرا مبنی بر اطلاع رسانی در

جمعه 1 فروردین 1393 مصادف با 21 مارس 2014

تصویر

دوست داری جنبش سبز به چی تبدیلت کنه آقای خامنه ای

جدیدا خود را به یک رییس جمهور نزدیک به سبز هم مزیین کرده ای. بد جوری به جاهای محکم و به کلمات گنده گنده ای همچون اقتصاد و فرهنگ متوسل شده ای. چه از هویت سبز می خواهی؟ توسلت دقیقا و بطور معقول معطوف به کدام اهداف است؟ منظورت از عزم ملی چیست؟ آقای خامنه ای، دوست داری به چی تبدیلت کنم؟ اگر بیایی و موافق باشی که من امروز بطرزی حماسی و با شکوه سرنگونت کنم معلوم می شود که من یک شکارچی هستم و کار و زندگی ام عشق و حال، تفریح و خوشگذرانی و عیش و نوش است و طی سالهای گذشته نیز در ایران و در عرصه های بین المللی از "آزادی نزدیک به مطلق" برخوردار بوده ام و تو هم بچه آهو و خرگوش و بزغاله و اینطور چیزهای خوب، خوب و قشنگ، قشنگ بوده ای و هستی. اما اگر ادا و اطفارهای امنیتی و اطلاعاتی برای اکبر در بیاوری و از اسکورت تحصن اکبر در مقابل دفتر سازمان ملل در تهران  و تضمین امنیت و ثبات مطلق اکبر در آن نقطه هیچ خبری نباشد، معلوم می شود که اکبر طی سالهای گذشته در ایران پولدار نبوده است و فقط یک نظافتچی بوده است و برای پول له له می زده است و تو و ایادی ات هم چیزی نبوده اید بجز مشتی میکرو

یک گالری عکس دیگر از اکبر پس از شش ساعت استراحت

تصویر

از کشورهای 5+1 می خواهم که در مورد سرکوب ایران سبز پاسخگو شوند

کشورهای 5+1 هیچ پاسخ و توضیح قابل قبول و قانع کننده ای در مورد سرکوب پویش و جنبش سبز ملت ایران (اعم از امواج ،  شبکه ها و نخبگان نمادین سبز) نداشتند. من کشورهای 5+1 را به پاسخگویی و مسوولیت پذیری سریعتر در اینمورد فرا می خوانم. اراده می کنم، دستور می دهم و تهدید می کنم، پس هستم. مسوول ریسک پذیری ها و هزینه پرداختنها و آسیب دیدنهای من در راه پیش رویم، کشورهای 5+1 و جمهوری اسلامی ایران بوده اند، هستند و خواهند بود. من در حال مجازات شدن بخاطر گناهان و جرایم کشورهای 5+1 و جمهوری اسلامی ایران بجای خود آنها هستم و این موضوع برای من قابل پذیرش نیست. همه آن عصیانگران و مجرمان ترسو هستند و هیچیک از ایشان جرات ندارند به نقض حقوق اکبر در ایران اعتراض کنند. چونکه به سرعت از سوی بخش یا بخشهایی دیگر از متهمان متهم می شوند که خودشان نیز از ناقضان اصلی حقوق اکبر در ایران و در همه جای جهان بوده اند. من به پشتوانه فشاری که در اطلاعیه قبلی (اطلاعیه تحصن اکبر) بر کشورهای 5+1 وارد کرده ام، همینجا و همینک یکبار دیگر و این بار نیز به شکلی تازه و متناسب با اوضاع روز، بر لزوم تداوم تحریمهای کنترل کنند

اطلاعیه شماره 3 تحصن اکبر

من یک پاسخ شفاف ،  رسمی و کتبی قبولی و یا ردی به درخواست پناهندگی ام از سازمان ملل می خواهم. با تشکر ، علی اکبر ابراهیمی پنجشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۲ ۲۰ مارس ۲۰۱۴ تهران

یک صفحه اسکن شده

تصویر

یکم فروردین در مقابل دفتر سازمان ملل در تهران

در برنامه دارم که روز یکم فروردین اواسط روز با حضور در مقابل دفتر سازمان ملل در تهران نام و یاد جنبش سبز را گرامی بدارم و این کار را تا پایان تعطیلاتم (چهارم فروردین) ادامه دهم. ضمنا دیشب مطلع شدم که تعطیلاتمان در شرکت تا نهم فروردین نیز ادامه خواهد داشت.

پلاکارد نمادین اکبر در مقابل سازمان ملل

تصویر

یک گالری عکس دیگر از اکبر

تصویر