پست‌ها

نمایش پست‌ها از دسامبر, ۲۰۱۳

عناصر امنیتی و ضد سبز را از بندهای سیاسی دور کنید

وزیر دفاع جمهوری اسلامی ایران به نمادها و نشانه های شرف و حیثیت ایرانیان (به سبزهای ایران) بیش از پیش صدمه نزنید و آسیب نرسانید. چرا زندانیان سبز در بند و یا بندهای سیاسی نگه داشته نشدند و در زندان نیز دست از سرشان برداشته نشد؟ عناصر امنیتی و ضد سبز را از بندهای سیاسی دور کنید

اعتدال همچون يك موجود زنده به رشد و بلوغ رسيده

آنچه كه اعتدال ناميده شده پوچ نبوده است. واقعا يك چنين چيزي در جامعه وجود دارد و مشاهده مي شود. آنقدر به وعده هاي دروغ عادت كرده بودند كه گمان مي رفت اعتدال نيز دروغ باشد. مثلا يك نمونه اعتدال همين نفرت در جامعه است. بگذريم از اهالي استبداد كه هر چه خشونت ورزيده اند هنوز هم خالي از نفرت نشده اند اما به موضوع نفرت در جنبش سبز بر عليه حكومت كه نگاه مي كنيم مي بينيم كه رهبر جنبش سبز (علي اكبر ابراهيمي) در موضوع نفرت بر عليه سركوبگران جنبش سبز معتدل تر شده و اولين هدف از اقدام نظامي و امنيتي مورد نظرش را صرفا آزادي نيروهاي نظامي و امنيتي ايران از چنگ راست افراطي ايران اعلام خواهد كرد و از جنبه تئوريك ديگر موانع چنداني در راه دوستي و رفاقت نيروهاي نظامي و امنيتي ايران با اكبر وجود نخواهد داشت.

خدا پدر مادرت را بيامرزد آقاي روحاني

در ذهنم "پتياره سبز" نام گرفته بوديد كه موجودي پتياره تر از احمدي نژاد است كه به دولت فرستاده شده و به جان رژيم افتاده. وزنه اي همچون رفسنجاني كه همچون يك رييس اپوزيسيون به اعتبار جنبش سبز آويزان شده بود. نمي دانم اين عنوان از كجا به ذهنم رسيده بود. ناخودآگاه و بطور دقيق به اين نتيجه رسيده بودم. شايد بخاطر مواضع دوگانه و مبهم و عدم صراحت در مواضع سياسي تان بوده. اما سخنان امروزتان در مورد 9 دي و حمايتتان از روز نكبت استبداد ديني را كه شنيدم گفتم خدا پدر مادرتان را بيامرزد. ديگر در ذهنم هوشمند و عاقل نام گرفته ايد. نمي دانم چرا. ناخودآگاه شده. مثل همان جمله خدا پدر مادرت را بيامرزد آقاي روحاني. تو كار رياست جمهوري خودت را انجام بده آقاي روحاني. جنبش سبز مردم ايران نيازي به قهرمان و دكتر روحاني آرتيست ندارد. شما طي ماههاي اخير نشانه هاي يك قهرمان و آرتيست به درد بخور براي مبارزات در جنبش سبز مردم ايران را از خود بروز نداده ايد. همه طرفها نيز بطور ناخودآگاه به اين نتيجه رسيده اند كه با اعتدال مورد نظر روحاني همه ما در سطوحي بهتر تنفس مي كنيم و استانداردها و سطوح كلي چند مرحله

سندی است در راه

انگیزه هایی شخصی، ذاتی، خدادادی و قوی برای حمایتم از جنبش سبز ایران دارم. در سال 2009 من "راه سبز" در فضای سیاسی ایران را تعریف و تبلیغ کردم. من سخاوتمند هستم. هر موجودی که به آن راه می رفت باید همچون یک طفل معصوم مورد احترام و تکریم و تقدیر و تشویق و تشکر قرار می گرفت. همه وعده های روحی و معنوی یی که برای جذب مستعدان ولایتمداری در ایران به کار می رفت را نیز می توان به کلمات جمله قبلی افزود. هر موجودی که به آن راه می رفت باید همچون یک طفل معصوم مورد احترام و تکریم و تقدیر و تشویق و تشکر قرار می گرفت. اما هر انسان درست و حسابی یی هم که به آن راه رفته همچون دیگر رهروان آن راه به یک سند رسوایی برای من تبدیل شده. یعنی اینکه مجازات شده. سرکوب سالهای اخیر سبزهای مردم ایران را نمی پذیرم. چونکه من سبزهای مردم ایران را به تله و به گرفتاری فرا نخوانده بودم. من سبزهای مردم ایران را به معروف به خیر و خوبی به دوری از شرک و ولایت پرستی و به حق و به خداپرستی فراخوانده بودم. من در جشنهای توام با ترس ثابت و پایدار درونی مقامات کشوری و لشگری این روزهای ایران رسوایی را می بینم و خودکامگی

نشانه تحمیل مرگ بر ملت مظلوم ایران

ملت ترکیه ای اکبر قیام کرده اند که چرا پول فاسد وارد اقتصاد کشورشان شده. پاسخ پرسش خود را نیز دست کم تا سطح تغییر وزراء می گیرند. ملت ایرانی اکبر نمی پرسند که اصلا برای چه چنین پولهایی از کشورشان خارج شده. ذهنشان به پرسشهای مبتذل و انحرافی القایی از سوی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران مشغول شده و حتی از پاسخ همان پرسشها نیز محرومند. تصویر ملت ترکیه ای اکبر تصویر یک ملت زنده است. تصویر ملت ایرانی اکبر تصویر یک ملت مرده است. ملت ترکیه ای اکبر باید برای ملت ایرانی اکبر دعا کند. چرا که تصویر اینجایی و اینکی ملت ایران دلایل و خصوصیات خویش را دارد و شاید در جایی دیگر و در زمانی دیگر ملت ایران در سطوحی ظاهر شدند و درخشیدند که حتی از توان دعا کردن برای ملت ترکیه نیز برخوردار شدند.

ما در هفته ها و ماههای مورد اشاره اکبر هستیم

موسوی نیست عروسی ها و مصاحبه ها و موزه بازی های 9 دی ای هست مدیران و نمایندگان مردم سبز ایران در زندان و تبعید و تحدید و تهدید اند و .... . آقای خامنه ای آیا اظهارات نماینده خودتان یعنی نماینده ولی فقیه در نماز جمعه تهران را نیز می شنوید؟   آقای خامنه ای حتما خودت هم خبر حمله را شنیدی. حمله دشمنان داخلی کشور به منزل محسن آرمین. آقای خامنه ای من باید به فکر یک حمله نظامی و امنیتی جامع به راست افراطی در ایران برای آزاد سازی نیروهای نظامی و امنیتی ایران از چنگ راست افراطی باشم. با پیشنهاد آزاد و مصون بودن خودتان از آن نوع که امثال من و آقای خاتمی طی سالهای اخیر آزاد و مصون بوده ایم چطورید؟ من حساب قمه کش کله پوک و چلاق محله را از حساب محاصره کنندگان فتنه سازش (راست افراطی ایران) جدا کرده و از طغیانک ها و عصیانگری های قلیل و قشنگش حمایت کرده ام. تا وقت فکر کردنتان تمام نشده خوب به این پیشنهاد فکر کنید.

هر موجود ناپاکی نمی تواند جرات توسل به حسین را داشته باشد

توسل عملی به امام حسین علیه السلام یکی از ناب ترین و کم یاب ترین ریسکها در تصویر اسلامی- شیعی ایران بود که مورد احترام و اعتنای جنبش سبز نیز قرار گرفت. جنبش سبز در سال 88 با شجاعت چنین افتخاری را برای خودش رقم زد.  اما حاکمیت سیاسی در ایران با سیاست مشت آهنین در داخل و نرمش قهرمانانه در خارج و با توافق ژنو نشان داد که جرات توسل عملی به امام حسین و ادعاها و تئوریها و قسمهای آخر الزمانی خودش و حلقه اطرافیان نزدیک به خودش که سالها از آن نان  می خوردند را نداشت.

شکارگاه مرکزی در محاصره است

ساعت 10 و 45 دقیقه صبح امروز (چهارشنبه ۴ دی ۱۳۹۲) از مقابل در وزارت اطلاعات عبور کردم. آقای نوری زاد را ندیدم. به پل که رسیدم از زیر پل به آنسوی اتوبان رفتم و ماشین سوار شدم و برگشتم. ساعت 11 که از مقابل در وزارت اطلاعات می گذشتم از داخل ماشین یک دختر خانم با شال سبز را دیدم که همانجا تجمع و تحصن کرده بود. باز هم موفق نشدم آقای نوری زاد را ببینم. شکارگاه مرکزی دزدان وحشی حاکم بر ایران (وزارت اطلاعات ایران) در محاصره است.  اما حس خوشباورانه و ساده لوحانه و غیر مسوولانه ای است اگر که گمان کنیم در محاصره سبزها و یا در محاصره "تک میوه های سبز" است. اولش شاید کمی برای وزارت اطلاعات ترس و درد داشته باشد اما محاصره شدن ساختمان وزارت اطلاعات توسط تک میوه های سبز و غیر مسلح به نوعی حساسیت زدایی و محکومیت زدایی از وزارت اطلاعات است. تک میوه های سبز در این بازی خیلی چیزها را از دست می دهند و باید فراموش نکنند که وقتی امروز می آیند دید می زنند و فرار می کنند و قایموشک بازی می کنند یک زمانی مردم را به انتخابات فراخوانده اند و آن مردم با انواح حمله ها از جانب همین شکارگاه مرکزی و چ

سند ریفلکس به سفارتخانه های کشورهای 5+1 در ایران ابلاغ شد

"سند ریفلکس" به سفارتخانه های کشورهای 5+1 در ایران ابلاغ شد. شنبه 23 آذر 1392 و 14 دسامبر 2013 قبل از ساعت 8 و 40 دقیقه صبح کار ارسال نامه به سفارتخانه های کشورهای 5+1 با سرویس پست پیشتاز به پایان رسید. محتوای نامه ها، متن ریفلکس به توافقنامه ژنو بود. سفر هیات اروپایی به تهران و دیگر انواع تعاملات سران 5+1 با حاکمیت سیاسی ایران مگر می توانست مفت و مجانی باشد؟! سپر محافظتی شدن آنها برای مکاتبه روز شنبه اکبر با سفارتخانه هایشان در تهران یک هزینه برای آنها بود.

روحانی مثل هولو می مونه، انسان سبز می خواد بوخوره ته ش

از میان بخشهای متنوع قدرت در ایران (از میان عجوزه ها) روحانی هولو ترینشان بود و اکبر برای مکاتبه با سفارتخانه های 5+1 در تهران از آدرس معاونت حقوقی و بین المللی وزارت امور خارجه دولت ایران بعنوان آدرس فرستنده در روی پاکت استفاده کرد. روحانی باید به درد اکبر بخورد. کافی نیست که روحانی فقط به درد امثال رفسنجانی، خامنه ای، چین، روسیه، آمریکا و .... بخورد. روحانی باید برای اکبر هم به درد بخورد. راستی روحانی به چه درد اکبر می خورد؟ روحانی برای اکبر چی کار کرده؟

Reflex to geneva agreement in 24 November 2013

Reflex to geneva agreement in 24 November 2013 نیرویی که می تواند بدون شلیک کردن حتی یک فشنگ، برنامه اتمی ایران را تحت کنترل و نظارت خود در آورد یک نیروی معمولی نیست. گروه 5+1 واقعا قدرتمند است. 5+1 در قبال من و در قبال جنبش اجتماعی مورد حمایتم (جنبش سبز ایران) مسوول بوده است و باید پاسخگو باشد. اینکه من با اینهمه محدودیتها و ضعفهایم باز هم بیشتر از کشورهای 5+1 برای حمایت از جنبش سبز ایران زور زده و به خودم فشار آورده ام و کشورهای 5+1 خیلی نا حق تر و بیشتر از من به سمت انواع توافق و معامله با حاکمیت سیاسی ایران گام برداشته اند نشانه یک فساد بزرگ است و من بخاطر اعتماد، باور و تعهدم نسبت به حق و رب العامین که در دیدگاه من بعنوان حقیقتهایی که ورژنها و نمونه هایی مقدماتی از خدا و در راه خدا هستند شناخته شده اند، در مقابل گسترش آن فساد ایستاده ام و بخاطر همين ايستادگي ناخودآگاهانه و بخاطر همين حس استقلال، آزادي و عدم تعلق به غير خدا، از سوي 5+1 بطرزي دقيق و موذيانه طي يك دهه و نيم اخير مجازات شده ام. امنیت، حرمت، کرامت، زمان، زندگی، و توسعه کشورهای 5+1 و اتباع آن کش

به شدت وحشت زده، عاقل و اهل حساب کتاب شده اند

ضد سبزها دارند با شورت و کورست از ایران فرار می کنند. یعنی جواد ظریف توی دانشگاه تهران شاشیده به سر و هیکلشان اما آنها جرات برکناری اش با اهرم مجلس را ندارند که یک وقت توافق هسته ای لطمه نخورد. حالا اگر وزیر علومی، فرهنگی چیزی بود در عرض دو ثانیه حذفش کرده بودند.

مرگ تدریجی توسعه علمی اکبر

می گفتم در ایران دانشگاهها و کتابخانه ها و منابعی فارسی هست. اما طی سالهای اخیر که در ایران بودم   عضو هیچ کتابخانه ای نبودم و هیچ وقتی نداشتم که بخواهم در محیطهای علمی و فضای دانشگاهی صرف کنم. من نیاز به سازمان یابی علمی داشتم. اصلا از نظر سر و وضع و حال و روز در شرایطی نبودم که بخواهم بطور جدی و مصمم به منابع علمی انسانی ایران معاصر مراجعه کنم و از ایشان مشاوره و راهنمایی بخواهم. جالب است که حتی با عدم مراجعه من و امثال من به ایشان باز هم نوادری همچون دکتر کاظم معتمد نژاد مشمول طرح بازنشستگی حکومتی شده بودند. صبح وقتی به دانشکده علوم ارتباطات نزدیک شدم به فضای سبز روبروی دانشکده که با اتوبان هم مرز بود رفتم. ترانه انتهای این متن را چندین بار با ام. پی. تری گوش کردم و همزمان خواندم و بی اختیار اشک ریختم. با تاکسی که به انقلاب می آمدم از مقابل درب شرقی دانشگاه تهران عبور کردم. می خواستم   از مرخصی و تعطیلی امروزم استفاده کنم و پیاده شوم و به دانشکده فنی مراجعه کنم و پی گیر نامه ای که برای مراجعه پروفسور رضا به سایت فور کریتیسیسم دات بلوگفا دات کام داده بودم شوم. اما از فض