پست‌ها

نمایش پست‌ها از اوت, ۲۰۱۷

ناقص شدن علیرضا رجایی و سلامتی شهروندان 5+1 متعادل نیست و پایدار نخواهد ماند.

ناقص شدن علیرضا رجایی و سلامتی شهروندان 5+1 متعادل نیست و پایدار نخواهد ماند.

نوبت سازمان مجاهدین

نوبت سازمان مجاهدین پس از سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی در ایران، شاید برای اولین دوره حاکمیت و دولت و اداره و نمایندگی امور کشور، سازمان مجاهدین بهترین گزینه باشد. کشور ما نیاز به تصفیه ها و ضد عفونی هایی دارد که احتمالا سازمان مجاهدین به بهترین شکل نسبت به دیگر گزینه ها از عهده آن برخواهد آمد. سازمان مجاهدین از توحش، کوری و کری لازم برای در افتادن با فساد و شرارت سازمان یافته در جمهوری اسلامی ایران برخوردار است و انفاقا سر دسته شان نیز روسری دارد. و تبعیدی و کشته و مظلوم و سختی و .... نیز به اندازه کافی داشته اند برای راسخ بودن در زدن تودهنی به هر یاوه گو و زاید گویی. پس از تثبیت اوضاع، سازمان مجاهدین باید به حد و اندازه حزب و روزنامه خودش باز گردد و امکان انتخابات آزاد را پاس بدارد. اصلاح طلبان در سال 88 به درد جنبش سبز می خوردند و سازمان مجاهدین در سال 96 به درد جنبش سبز می خورند. هر دوی آنها نیز در دیدگاه من قابل احترامند تا جایی که خودشان به سمت شریک جرم رژیم شدن متمایل نشده باشند. در روزها و ماهها و سالهای اخیر، اصلاح طلبان اسیر اعتدالگرایان و آنها نیز همدم بنیادگرای

چه قلب بی سخاوتی حریم من بود

روح بزرگوار من دلگیرم از حجاب تو شکل کدوم حقیقته چهره بی نقاب تو وقتی تن حقیرمو به مسلخ تو می برم مغلوب قلب من نشو ستیزه کن با پیکرم اسم منو از من بگیر تشنه ی معنی منم سنگینه بار تن برام ببین چه خسته می شکنم به انتظار فصل تو تمام فصلها گذشت چه یأس بی نهایتی ندیم من بود فصل بد خاکستری تسلیم و بی صدا گذشت چه قلب بی سخاوتی حریم من بود دژخیم بی رحم تنم به فکر تاراج منه روح بزرگوار من لحظه ی معراج منه فکر نجات من نباش مرگ منو ترانه کن هر شعرمو به پیکرم رشته تازیانه کن

منو صدا کن

تنها تر از انسان در لحظه ی مرگ ساده تر از شبنم رو سفره برگ مطرود هم قبیله محکوم خویشم غریبه ای طعمه ی این کندوی نیشم نفرینی آسمون مغضوب خاکم بیگانه با نور و هوا هوای پاکم تن خسته از تقویم از شب شمردن با مرگ ساعتها بی وقفه مردن هم غربت بغض شب مرگ چراغم تو قرق زمستونی اندوه باغم ای دست تو حادثه تو بهت تکرار وابسته ی این مردابم بیا سراغم تولدم زادن کدوم افوله که بودنم حریص مرگ فصوله خسته از بار این بودنم نفس حبابم بی تفاوت مثل برکه بی التهابم تشنه ی تشنه ی تشنه م خود کویرم با من مرگ سنگ و انسان ، تاریخ تیرم من ساقه ی نورم میراث مهتاب تسلیم تاریکی تو جنگل خواب ای آیه ی عطوفت ای مرگ غمگین برهنه کن منو از این لباس نفرین ای اسم تو جواب همه سوالا از پشت این کندوی شب منو صدا کن….

یکی اینجا دارد می سپارد جان

دیروز که رفته بودم بیمارستان بقیه الله تهران تا از دکتر مهدی خزعلی بخوام اعتصاب غذای خودشونو بشکونند، علی رغم اینکه رفتار پرسنل بیمارستان و نیروهای محسوس و نامحسوس مربوط به نظم و امنیت در اونجا احترام آمیز و توام با مهر بود و من از بزرگواری های ایشان شرمنده شدم، اما اون دوستان محترم بی اطلاع بودند از اینکه در یک سیستم و پروژه خطرناک قرار داده شده اند. پروژه ای که در این روزها درک کردم حاکی است از وجود داشتن و اعمال شدن خواستی برای قتل مهدی خزعلی و یا ناقص شدن مهدی خزعلی. هر چند که خاستگاه های اصلی چنین اراده ای همون سران و فرماندهان اصلی نظام بوده اند، اما مسوولیت و پشتیبانی عملی چنین پروژه هایی به پیاده نظام جمهوری اسلامی در ایران محول شده. بدین ترتیب که در فردای نظام امروزی، وقتی که یک بسیجی، روحانی و یا اصلاح طلب بگوید همه قشر ما بد و بد مطلق نیستیم و خوبی ها و خوب هایی نیز در ما وجود دارد، با این پرسش، تعجب و واقعیت مواجه می شوند که در دوران جمهوری اسلامی، چه گامی در جهت نقد، اصلاح و یا حذف آن نظام که به پشتیبانی نام و اعتبار ایشان به ایجاد و توسعه ستم، فساد و خودکامگی

شهادت می دهم که قتل از آن سیستمی که در آنجا دیدم بعید نبود

تصویر
این عکس، امتیازی از سوی شما به من نیست و حریم سیستم امنیتی شما را کاملا رعایت کرده ام که الآن در بازداشت نیستم. وگرنه اگر هنجارهای روانی شما را رعایت نکرده بودم و سعی می کردم صحت و حقانیت عیادتم را به شما ثابت کنم، شاید الآن در اتاقهای بازجویی شما گیر همدیگر افتاده بودیم بدجوری و به شکل غیرقابل بازگشت و غیر قابل جبرانی. در طبقه دهم بوده اند و احتمالا هنوز هم هستند. اگر رفتار با پرسنل کاملا مودبانه، با احترام و با مهر باشد احتمالا فقط سرکار گذاشته می شوید و به شما می گویند نیست. من سعی کردم همه اینها نیز باشم اما چونکه نگران سلامتی دکتر خزعلی بودم و با ناراحتی و تاسف از راهرو خارج شدم، با اتهام عربده کشی در مرز یک برخورد امنیتی نیز قرار گرفتم.

مهدی خزعلی را آزاد کنید

در صورتی که من امروز در بیمارستان بقیه الله تهران بازداشت شوم، پیام من مبنی بر اعتراض نسبت به امن بودن کشورهای 5+1  باید سریع به اطلاع اتباع و شهروندان کشورهای 5+1 برسد. در غیر اینصورت من حق دارم در اعتراض به امنیت و حیات رسانه های ایرانی دست به خودکشی بزنم. هدف اصلی من از یک چنین اقدامی، همان اعتراض نسبت به امنیت و حیات کشورهای 5+1 و اتباع و شهروندانشان خواهد بود و مجازات ایرانیان به جرم عدم توانایی در ارایه پاسخ به یادداشت "هدف مشترک بشریت"، خواست من نیست و از همان اولش (در سال 2009) نیز خواست من نبوده است. علی اکبر ابراهیمی شنبه 28 مرداد 1396 19 آگوست 2017 تهران

اتباع و شهروندان 5+1 مسوول سلامتی خزعلی هستند

هر چند که از نا آرامی و آشوب در زندگی ام و از مختل شدن کارها و برنامه هایی که در روزها و هفته های پیش رو باید انجام دهم استقبال نمی کنم، و بیش از میزانی که معدل ایرانیان معاصر به مبارزه جمعی بر ضد استبداد و استعمار و مبارزه فردی بر ضد آدم بده درون خودشان پرداخته اند نیز وظیفه ای برای مشغول بودن به چنان مبارزاتی ندارم و بیش از آن معدل نیز از چنان دغدغه ها و مبارزاتی منتفع نشده ام و بیش از آن معدل نیز از آسیب ها و ضررهای چنان دغدغه ها و مبارزاتی مصون نبوده ام، اما با توجه به امور و اوضاعی در جامعه و با توجه به خاستگاههایی در درون خود من، از رسانه می خواهم در صورت امکان لطفا ویدئویی که برایتان فرستادم پخش شود. بدیهی است که مسوولیت سانسور من طی هشت و نیم سال اخیر ابتدا با نظام جمهوری اسلامی ایران و سپس نیز با اپوزیسیون ایرانی بخصوص جناح اصلاح طلب است. با سپاس، علی اکبر ابراهیمی تاریخ نگارش و ارسال به رسانه ایرانی: همین سه شنبه ای که گذشت.

بازداشت مهدی خزعلی، تابستان 96 ویدئوی اکبر

https://m.youtube.com/watch?v=ckC6zsgSYHk

ضرورت اتفاقی فوری علیه سلامتی شهروندان 5+1

رژیم در ایران باید سرنگون شود از ایران صدای یک گفتمان به گوش می رسید که با نام مهدی خزعلی شناخته می شد. در این گفتمان، حرمت جنبش سبز ملت ایران پایمال نشده بود. متاسفامه دقایقی پیش باخبر شدم که مهدی خزعلی بازداشت شده است. به ازای هر یک دقیقه اعتصاب غذای مهدی خزعلی، اتباع و شهروندان کشورهای 5+1 باید شکنجه فیزیکی شوند. از کشورهای 5+1 چه می خواهم؟ رژیم در ایران باید با سرعت بسیار بیشتری تغییر کند. تا امروز لاس زدن 5+1 با این رژیم بخاطر اینکه موجب بی اعتبار و بی حیثیت کردن این رژیم می شد و امکان تماشای رقاصی ها و نرمشهای قهرمانانه رژیم و التماسهایش برای تفاهم، توافق و معامله را برای افکار عمومی فراهم می کرد، شاید تا حدی قابل توجیه می بود. اما امروز دیگر هیچ توجیه دیگری برای همدستی 5+1 با رژیم ایران باقی نمانده است. اتباع و شهروندان کشورهای 5+1 باید به جرم نفع بردن از سرکوب پویش و جنبش سبز ملت ایران طی هشت سال اخیر، مجازات و شکنجه فیزیکی شوند. رژیم ایران باید سرنگون شود. همچنین من در این سند شوخی بودن و عدم جدی بودنم در هرگونه مخالفتم با حق سازمان مجاهدین، سلطنت طل

تعطیلی پلان و نسخه یک (A) را نخواهید

 تعطیلی پلان و  نسخه یک (A) را نخواهید چشم امید و طمع به تعطیلی پلان و نسخه یک و (A) درخواست پناهندگی اکبر به سازمان ملل را نداشته باشید. اگر چنین چیزی را می خواهید، حتی همین نیتتان نیز در دیدگاه اکبر دشمنی، خصومت و جرم شناخته می شود. و از طرف جهان اکبر بطور خودکار، تعقیب و مجازات شما خواسته خواهد شد. تئوریها، تاسیسات تئوریک و توان دفاعی اکبر و جهان اکبر، برای ارتقا و نگهداری پویا و پایا و برای غنی سازی به آرشیو رفته اند و نه برای مرگ به قبر. درست است که من در یو. ان. ایچ. سی. آر نسخه دو را مطرح و بیان می کنم اما برای آنکه چیزی بیش از همان در آنجا بیان و ثبت نشود، نسخه یک نیز باید عرصه هایی رسمی برای جولان دادن و ثبت رسمی شدن در عرصه یا عرصه هایی از عرصه های بین الملل در اختیار بیابد. نه آنکه برای حداقلهای یک زندگی ابتدایی به من بگویند دو تا دستت و یک پایت را بگیر بالا و به یک شهر دور دست کوچک برو و هفته ای چندین روز و یا هر روز هم بیا به اداره پلیس دفتر حضور غیاب امضا کن. هر چند که در مقابل زندان، فقر، استبداد، ظلم، دیپورت، بازداشت و خیلی چیزهای دیگر نیز بطور کامل مصون نبو

سازمان مجاهدین مجوز یا تاییدیه ای از اکبر ندارد

به سیاستمداران آمریکا نسبت به حمایت از رجوی هشدار می دهم. ایده تحریم سپاه و توضیح اینکه چنین چیزی موجب شورش و انقلاب و تغییر رژیم در ایران خواهد شد برای من بود. ایده ضرورت تحریم سپاه برای من بود که سگهای سایبری سازمان مجاهدین از من دزدیده اند. افرادی از سوی سازمان مجاهدین از طریق مسنجر فیسبوک بعنوان مبلغ و "طرفدار جمع کن زورکی" به سراغ من می آمدند که با سماجت خواستار ارتباط از راه دور با من می شدند. علی رغم آنکه ایشان را به یادداشت هدف مشترک بشریت ارجا می دادم اما وقت و حوصله قابل توجهی را نیز هزینه شان می کردم و به پایشان می ریختم. اما آنها همواره خنگ، طلبکار و ناسپاس بودند. با توجه به اینکه سازمان مجاهدین به درخواستهای من برای ارایه توضیح نسبت به عملکرد آن هویتهای مجازی و یا رد انتساب آنها به آن سازمان پاسخ نداده است، من در این سند بطور صریح و روشن از سازمان مجاهدین می خواهم که کپی رایت من، غرامت من و یا هر چه که نام دارد را از بابت دزدیده شدن ایده تحریم سپاه به من بپردازد تا درس عبرتی شود برای دیگر مافیاهای سیاسی در اپوزیسیون ایران که به قدرت در ایران نزدیک م

وضع ترکیه در دیدگاه اکبر

من ضامن ترکیه نیستم. بین سالهای 2005 تا 2009 و در هشت سال پس از آن، کشورهای 5+1 بواسطه و بوسیله شعبه سازمان ملل در ترکیه و بطور خودآگاهانه و یا ناخودآگاهانه، به من صدمه زده اند و خودشان را به من مدیون و بدهکار کرده اند. فقط کشورهای 5+1 در نظر من مقصرند و باید پاسخگو باشند و مجازات شدن نیز گاهی خود یک نوع پاسخگویی است. اما اینکه آنها بجای پاسخگویی، فراپکنی کنند و بخواهند توی سر ترکیه بزنند، من در مورد چنین موضوعی دخالت نمی کنم و در شان من نیست که دنبال دردسر بگردم و چنین کاری کنم و ترکیه نیز نیازی به این نوع فوضولی ها و ایثارگری های احمقانه من ندارد و اصلا در شان ترکیه نیز نیست که از من انتظار داشته باشد خودم را به زحمت بیاندازم و در مورد چنین موضوعات نامربوطی اظهار نظر و موضع گیری کنم. اگر ترکیه چنین انتظاراتی از من دارد، معلوم است که ترکیه در حال بازجویی از اکبر است و رویکرد جهان نسبت به ترکیه باید بر مبنای اراده معطوف به قدرت باشد.  اما اگر ترکیه سعی ندارد که برای توجیه رفتار مضرش با من طی سالهای 2009 تا 2017 دست به اقداماتی توجیهی بزند و خودش را با حمله به اکبر تبرئه کند

تنزل شان سازمان ملل به سطح لانه جاسوسی

سازمان ملل را لانه جاسوسی 5+1 در سراسر جهان می شناسم و اعلام می کنم. و در عین حال، اصالت و اصل سازمان ملل را خانه خدا می شناسم و اعلام می کنم.  در جام جهان نما می بینم (با قوه تعقل و تصور درک می کنم) که  دیپلماتهایی از کشورهای 5+1 طی روزهای اخیر به دفتر سازمان ملل در بلوار شهرزاد تهران رفت و آمد دارند.  منظور رفت و آمدی فرضی است و کنایه ای از متوجه 5+1 بودن مسوولیت تداوم بقای حکومت سران مجرم رژیم جمهوری اسلامی بر ایران. "رفیق آیت الله" مثل شهد و شکر از لب و لوچه هایشان آویزان است.  طعم عبارت رفیق آیت الله در این روزهای این ساختمان به شش زبان چشیده می شود! ترافیک فوق الذکر، پشتیبان برگزاری مراسم تحلیف و دیگر مانورها و تحرکات مشروعیت جویانه و ثبات آور جمهوری اسلامی ایران در این روزها بوده است. فشار بر زندانیان و فعالان سیاسی در این روزها تشدید شده است. دکتر مهدی خزعلی با خطر بازداشت و اعتصاب غذا تهدید می شود و متواری گشته است. نه هیچیک از اعضای 5+1 و نه خود جمهوری اسلامی هیچیک نه میثاقنامه ای به من و دادند، نه تعهدی به من دادند، نه اجازه ای از من

Great political voice

در این روزها که جامعه ما در آستانه اعلام شدن اسامی کابینه دولت دوازدهم از سوی روحانی و در آستانه برگزاری مراسم تحلیف است،  متاسفانه اعمال خفقان و محدودیتها بر جناب آقای دکتر مهدی خزعلی افزایش یافته. کابینه چینی های رژیم خودسر به اختیار، مسخره و از مشورت اکبر بی نیاز شان که در حد اظهار نظر اکبر نیست. و همچنین خیمه شب بازی های تعاملی، جذاب و تماشایی، تعجب برانگیز، اکبر کش و اکبر مسحور کن، زمان بندی شده و گاه به گاهشان با تیم محترم احمدی نژاد نیز.  الآن انرژی اضافه ای برایم باقی نمانده که بخواهم در آنموارد دلسوزی و اظهار نظر کنم. اما کیرم توی اول و آخر و همه کس هر کی در درون فضای سیاسی جمهوری اسلامی ایران که برای پنهان کردن کوس و کون گهی خودش و بدون رعایت کردن هر گونه حریمی  سر هر یک از ورژنها و تبلورهای صدای سیاسی مورد نظر، مود تایید و مورد حمایت من  _که جناب آقای دکتر مهدی خزعلی نیز یکی از همون نسخه های تبلوریافته همان صدای سیاسی است_ عربده بکشه و به اراده سیاسی اکبر بی حرمتی کنه. این تریبونها و میکروفونهایی که  _و این صبحونه ها، ناهار ها، شام ها، خیر