پست‌ها

نمایش پست‌ها از مه, ۲۰۱۴

به فیس‌بوک پیوست

به نام خدا سلام. چندی پیش با ساختن این صفحه فیس بوک، برای اولین بار عضو یک چنین شبکه های اجتماعی گسترده ای شدم. البته هنوز کاربرد و امکاناتش را یاد نگرفته ام. و امروز مطالبی را در اینجا قرار دادم. دست کم (یعنی کم کم یعنی حداقل) تا پایان سال 2014 میلادی از گسترش شهرتم بواسطه متمرکز شدن توجه هایی از سوی ایران و هویتهایی ایرانی به این صفحه فیس بوک استقبال می کنم. قبلا از بابت اینکه بدلیل کمبود وقت آزاد و بدلیل عدم احساس آمادگی و شایستگی برای دیدار، مصاحبه و آشنایی با بزرگوارانی که مخاطب نام دارند، گمان نمی کنم بتوانم به پیغامهایی که احتمالا فرستاده خواهد شد حتی در صورتی که پاسخ سوال فراخوان "هدف مشترک بشریت" باشند پاسخ دهم متاسفم و معذرت می خواهم. با سپاس، موفق و شاد باشید. علی اکبر ابراهیمی سه شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۳ _  ۲۷ مه ۲۰۱۴ تهران گفتـم غـم تو دارم گفتا غمت سر آید گفتـم کـه ماه من شو گفتا اگر برآید گفـتـم ز مـهرورزان رسم وفا بیاموز گـفـتا ز خوبرویان این کار کمـتر آید گفـتـم کـه بر خیالت راه نظر ببندم گفـتا که شب رو است او از راه دیگر آید گفتـم که بوی زلفت

اعلامیه شماره 8 تحصن اکبر

اعلامیه شماره 8 تحصن اکبر از ایران و عموم انواع و اقسام هویتهای ایرانی می خواهم در صورتی که برای ایشان امکان دارد، برای رسیدن اکبر به یک پاسخ روشن، رسمی و کتبی قبولی و یا ردی به درخواست پناهندگی اش از سازمان ملل دعا کنند. شاید اگر ایران و هیچ هویت ایرانی موثری در این مسیر گامهایی لازم و کافی بر نداشته اند بدلیل آن باشد که آنها عارشان می آید از طرد اکبر و دوست دارند که کلوپ مرکزی اکبر در ایران شکل بگیرد و خلاء کلوپ انبیاء و سازمان اکبر و همه و همه ایده های سبز اکبر را پر کند. اما کو؟! کجا بود استقبال ایران از اکبر؟! کجا بود استقبالهای ایرانی از اکبر؟! کجا بود زمینه و فرصت فعالیت پژوهشی و مطالعاتی برای اکبر طی سالهای اخیر، بجز آنکه بتواند برخی از اخبار مربوط به سرکوب آدمهای سبز خویش را بخواند؟! کدام عشق و حال، تفریح و خوشگذرانی و عیش و نوشهایی را من باید به یاد بیاورم در میان این منابع انتحاری و خطرناک تنفر و ناشکری که در مجموع ایران معاصر نام دارند؟ اما اصلا هر چه هم که بود، چه خوب و چه بد، گذشت. امروز پتانسیل بضاعت اکبر در همین برنامه نهفته است و از همین برنامه قابلیت باالفعل

اعلامیه شماره 7 تحصن اکبر

اعلامیه شماره 7 تحصن اکبر دولتهای کشورهای 5+1، با سلام. تا قبل از سال 2009 من بضاعت معنوی و نبوغ فوق العاده ای داشتم. با نیرویی فوق العاده در جستجوی حقیقت و در پی ساختن جهان آرمانی بودم و "هدف مشترک بشریت" را نیز نوشته بودم و در آنجا برای اقدام جمعی به منظور شناخت حقیقت با پاسخ دادن به سوال "تو کی هستی" فراخوان داده بودم تا هویت مرکز و مرجع جهان آرمانی مورد نظرم، بغیر از آثار خودم، در آثار دیگر نیروها و نخبگان فعال جامعه نیز تعریف و تبیین شود. من در سال 2009 با همین سوال علمی و با امید و خوشباوری و انتظارات خوب و خوش به ایران آمدم. ایران و انواع هویتهای ایرانی از قبیل فرهنگ ایرانی، حکومت ایرانی، اپوزیسیون ایرانی، اقتصاد ایرانی، پول ایرانی، نیروهای نظامی ایرانی، اقشار مختلف ایرانی، هنر و ادبیات ایرانی، طرفهای سیاسی ایرانی و غیره و غیره ایرانی اما سوال علمی و خیر خواهانه اکبر را به "منافع من کو" تعبیر کردند و هر یک همچون شغال، تکه ای از سوغاتی اکبر را به دندان گرفتند و از میدان پاسخگویی در مقابل سوال اکبر گریختند. با وجود ظرفیتها و توانایی های مختل

که نام قند مصری برد در ایران

این غزل به مناسبت آرتیست بازی اطلاعات شیراز در مقابل محمد نوری زاد به ذهنم رسید. حس کردم خود حافظ بزرگ آمده و دارد آن را برای اطلاعات شیراز می خواند: خوشا شیراز و وضع بی‌مثالش خداوندا نگه دار از زوالش ز رکن آباد ما صد لوحش الله که عمر خضر می‌بخشد زلالش میان جعفرآباد و مصلا عبیرآمیز می‌آید شمالش به شیراز آی و فیض روح قدسی بجوی از مردم صاحب کمالش که نام قند مصری برد آن جا که شیرینان ندادند انفعالش صبا زان لولی شنگول سرمست چه داری آگهی چون است حالش گر آن شیرین پسر خونم بریزد دلا چون شیر مادر کن حلالش مکن از خواب بیدارم خدا را که دارم خلوتی خوش با خیالش چرا حافظ چو می‌ترسیدی از هجر نکردی شکر ایام وصالش

چین و روسیه از سرکوب سبزهای ایران ضرر و زیان خواهند دید

خدایا من در اعلامیه های تحصنم کشورهای 5+1 را با هم مورد سوال و تحت فشار قرار داده ام تا اتحاد و هماهنگی ابرقدرتهای نظامی جهان معاصر به اختلاف با هم و بی ثبات کردن جهان تغییر نکند. اما تو خودت همینک و همینجا از من می شنوی که می گویم آمریکا و اروپا نسبت به روسیه و چین حمایتهای بیشتر و بهتری از جامعه مدنی و جنبش سبز اکبر در ایران انجام داده اند و حملات بسیار بسیار کمتر و کم ضرر تری نیز نسبت به چین و روسیه بر علیه جامعه مدنی و جنبش سبز اکبر در ایران داشته اند. با توجه به اینکه قدرتمند تر شدن چین و روسیه و همچنین حمایتهای چین و روسیه از حکومت ضد سبزهای افراطی صاحب اختیار و برجسته جمهوری اسلامی در ایران همواره منجر به گستاخ تر شدن ایشان در سرکوبهای داخلی شده است، خدایا از تو می خواهم که جهان معاصر ما را از شر ایران چین پرور و از شر ایران روسیه پرور مصون بداری. امین. 

ویدئوی من روحانی هستم را دیشب دیدم

ویدئوی من روحانی هستم را دیشب دیدم. مسابقات آنها برای تقرب به جنبش سبز، تماشایی است. منظورم از آنها همان حسن روحانی و سازندگان آن فیلم و دیگران است. یک: 18 تیر را نمی دانستم، تکان دهنده بود. اما تئوری ها و خط مشی ام تکان نخوردند. انتخابات 92 را قبلا یک خیمه شب بازی نامیده بودم. انتظار یک انتخابات را از آن خیمه شب بازی رسوا نداشتم. فقط بر هم زدن تعادل بازی تمامیت خواهان در آن خیمه شب بازی برایم مهم بود. از سازندگان ویدئو در مورد گسترش آگاهی هایم متشکرم. دو: حسن روحانی با ماموریت شکستن اجماع اصلاح طلبان به میدان فرستاده شد. حاکمیت ادعا کرد که دست کم یک اصلاح طلب حداقلی را در انتخابات راه داده. اما روحانی با مسوولیت شخصی خودش و با به جان خریدن بد نامی، همان یک ذره استاندارد انتخابات را هم قورت داد و به تنزل کشید و خیال همه را راحت کرد چه قورت دادنی، پتیاره گون و .... خیلی شیطنت ها بر علیه موسوی و جنبش سبز و اصلاح طلبان و تحولخواهان انجام داد. اما زبل است. اما زرنگ است. اما خوشگل است. روحانی امروز مورد حمایت خرد جمعی منتقدین است. من که نمی توانم این موضوع اصلی و مهم را نادیده بگیرم و ب

از زلزله وان و انفجار معدن در ترکیه خوشحال نشدم

از زلزله وان و انفجار معدن در ترکیه خوشحال نشدم. من اصلا وقت برای خوشحال شدن و یا بد حال شدن در اینمورد ندارم. در روز پنجشنبه سیاه اوین و در همان ساعاتی که بازرسی از بند 350 زندان اوین در جریان بوده است، من به سفارت ترکیه زنگ زدم و پرسیدم که آیا با سپری شدن پنج سال، من از حق ورود به خاک ترکیه برخوردارم یا نه؟ خواستار استعلام در اینمورد شدم. اما باز هم پاسخ نگرفتم. در هر صورت، من در درونم از رب العالمین و سپس هم از 5+1 طلبکار و شاکی شدم و نه از ترکیه. اما گویا رب العالمین تصمیم گرفته که با زیرکی و فراپکنی، تقصیرات خودش را با مجازات عواملی دون پایه همچون ترکیه و یا کشورهای 5+1، جبران کند!

اعلامیه شماره 6 تحصن اکبر

هر چند که رژیم مستبد حاکم بر ایران، ماموریت مانع شدن در مقابل سیل پر زوری از فشارهای بین المللی و منحرف و هدایت کردن فشارهای مالی باقیمانده از تحریمها و سوء مدیریت ها  از مزدوران حکومت به سمت مردم را برای آقای روحانی (رییس جمهور ایران) در نظر گرفته بود و در اینمورد نسبتا موفق هم شد، اما کاهش آسیب پذیری ایران برای خود مردم ایران و بخصوص نخبگان سبز ایشان نیز مهم است. ما در این روزها به پایان فرصت شش ماهه توافق موقت ژنو که میان ایران و گروه 5+1 منعقد شده است نزدیک می شویم. البته که من از حل و فصل دیپلماتیک و صلح آمیز مناقشات اتمی میان ایران و گروه 5+1 خوشحال می شوم و از آن حمایت می کنم. البته که من از توسعه اقتصادی و صنعتی ایران خوشحال می شوم و از آن حمایت می کنم. آیا شادی کاملی برای اکبر بدون امنیت، توسعه، رفاه، آسایش و شادی مردم (اعم از مردم ایران و یا مردم دیگر کشورهای جهان) قابل تصور است!؟ معلوم است که نه. در راستای همین اطلاعیه، طی روزهای قبل من باز هم خواستار سلامتی، جوانی و زمان، پول و ثروت معنوی، پول و ثروت مادی و توسعه و پیشرفت برای سبزهای ملت ایران شده ام. چرا که معتقدم

در مورد وضعیت سلامتی موسوی شفاف سازی کنید

در مورد وضعیت سلامتی موسوی شفاف سازی کنید

خلاء یک طرح پژوهشی در سازمان ملل

آقا محمد گل (جناب آقای محمد نوری زاد)، با سلام. در سطح روابط بین الملل گاهی کشورهایی مشاهده شده اند که با هم دچار اختلاف و در برخی موارد نیز درگیری شده اند. این موضوع ممکن است در آینده نیز به شکلهای دیگر تکرار شود. بدین ترتیب، تعداد وسیعی از انسانها دچار آسیب پذیری می شوند و این موضوع باعث تالم متراکم و موثر است. آیا ممکن است که بجز آن دادگاههای مستقل و بی طرف واحد بین المللی که برخی پژوهشگران می گویند امروزه هم وجود دارد و فعال است، در خود هر کشوری نیز یک دادگاه بومی از وجدان خود آن کشور شکل بگیرد تا هر کشوری که از یک کشوری شکایتی داشت به دادگاه وجدان خود آن کشور رجوع کند؟ آیا ممکن است که این ایده بعنوان یک طرح پژوهشی _و نه فعلا چیزی بیش از آن_ در بخشهای پژوهشی سازمان ملل بطور جدی مورد توجه قرار بگیرد؟ چه کسی و یا چه نهادی باید یک چنین ایده ای را بطور مدون به سازمان ملل ارایه کند؟ آیا محمد نوری زاد این کار را انجام می دهد؟ هر چند که نمی توان در روزها و سالهای پیش رو امیدی به نتایج کاربردی و ملموس چنین طرحی داشت، اما جدیت سازمان ملل برای فعالیت پژوهشی در مورد این ایده، افقهای روش

دو مبحث در مورد موضوع پناهندگی اکبر

تصویر

حقم را بر ایشان حرام می کنم

حقم را بر ملتم (یعنی بر ایرانیان) حرام می کنم. هر حقی که طی پنج سال گذشته و حتی یک دهه قبل از آن از من توسط ایشان خورده و یا ضایع شده است را حرام ایشان اعلام می کنم. شاید دارند با این کارهایشان رسما به من می گویند که برو جلو مبارزه کن و روی پشتیبانی ما هم بعنوان پایگاه اجتماعی ات حساب کن! نمی دانم. این ملت را اصلا نا شکری و تنفر متراکم در میان خودشان زده است. به دشمن دیگری از خارج نیازی ندارند. شاید آن دروغگوها پیش وجدان فریب خورده خودشان به این نتیجه رسیده اند که علی اکبر را با یک من عسل هم نمی شود خورد، پس پرتش کنیم به میان شاشها و انهای خروسهای پسر ایرونی! پسر ایرونی چرا باید رسما اعلام می کرد که به ذلت و حقارت اکبر احتیاج بسته است؟ آیا ایران پاسخ مناسب تری طی پنج سال اخیر برای من به ذهنش خطور نکرد!؟ ایرانیان گویا قصد ندارند که دست از سر کچل ثبات شغلی من بردارند. چند ماه پیش به معاون مدیر اشاره کرده بودم که در صورت امکان اکیپ مرا جدا کن چونکه احساس می کنم از دست من خسته شده اند. گفت شما آدمی نیستید که کسی از دستت خسته شود. آن یکی هفته هم گفتم اکیپم را جدا کن تا درگیری فیزیکی

قیمت گذاری های اکبر و کشورهای 5+1 بر روی سبزهای ایران

تصویر

دستشان با هم توی یک کاسه است، آنها وارثان سبز نیستند

تصویر

آیا اتفاقی از سوی خدا برای اکبر پیش آمده

دیشب به شرکت که برگشتیم یک دوش گرفتم و 11 دقیقه به 4 بامداد بود که همانجا در شرکت خوابیدم. صبح جمعه در خیابانهای مسیر کافی نت های نزدیک خانه گشت می زدم. از من پرسیده شد، مستی؟ گفتم نه. باور نشد. گفتم من مست یاد خدا هستم. آیا اتفاقی از سوی خدا برای اکبر پیش آمده؟ شکر. خدایا (ای پویش و جنبش سبز)، شکرت.  علی اکبر ابراهیمی جمعه، 12 اردیبهشت 93 مصادف با  2 می 2014