پست‌ها

نمایش پست‌ها از سپتامبر, ۲۰۱۶

نشانه زوال ترکیه

ظلم 5+1 به من بواسطه ترکیه شاید نشانه ای از زوال ترکیه بوده باشد.

ترکیه خطرناک، آسیب زننده و نگران کننده است

ترکیه چه بلایی بر سر وکیل ویزا تهیه کننده برای اکبر آورده است دوست محترم، جناب آقای آتیلا ملکی از سایت ایران ترکیه دات آی آر، مدتی است که شماره موبایل شما غیر قابل دسترس شده است و در فیسبوک نیز نمی توان شما را یافت و در مسنجر نیز امکان پیغام فرستادنم برای شما را قطع کرده اید. لطفا هر چه سریعتر با موبایل من  تماس بگیرید و چنانچه کار مرا انجام نداده اید با کسر صد هزار تومان باقی یک میلیون و هشتصد هزار تومان را مسترد فرمایید. با سپاس.

شانس در خانه ترکیه را زده است

اکبر همان شانس است که در خانه ترکیه را زده است من قرار بود که یک پژوهشگر نوآور و کارآفرین باشم. چه مانده است امروز از من. سفر من به هر کشوری اعتبار و ارزش آن کشور را می افزاید. من برای ویزای ترکیه نیز اقدام کردم. اما چرا اینقدر دارد طول می کشد؟ اگر من برای ترکیه ارزش و اهمیت ندارم، علاقه من به ترکیه نیز بطور اتوماتیک و ناخودآگاهانه کم و کمتر می شود. و هر چه بیشتر منتظر شنیدن ویزا نمی دیم یا ویزا می دیم می مانم بیشتر حس می کنم که ترکیه شایسته امنیت، ثبات و آسایش و پیشرفت نیست.

موضع اکبر در مورد اختلافات قومی در ترکیه

در جنگ بین ترک و کرد در ترکیه، طرفدار اندیشه باشکوه و افتخار آمیز خودم هستم  من هم ترکهای ترکیه را دوست دارم و هم کردهای ترکیه را دوست دارم. در محیط های کاری ترکیه بیشتر با کردها بوده ام و آنها خیلی به من کمک کرده اند و موجب شده اند که من ترکیه را دوست بدارم و خودم را مدیون ترکیه بدانم. اما این موضوع موجب تبعیض قایل شدن من بین ترک و کرد در ترکیه نشده است. همه اقوام در ترکیه مرا دوست داشته اند و با من خوب بوده اند و خدا مهر و محبت مرا به دل ملت ترکیه انداخته بود و نمی دانم که چرا هر یک از اتباع و شهروندان آن کشور که مرا می دید، یاد انسان دوستی و خدا و خوبی ها و اینطور چیزها می افتاد!؟ موضع من در مورد اقوام مختلف ملت ترکیه، موضع والدینی است که همه فرزندانش را دوست دارد و ارزش گذاری در میان ایشان و تبعیض قایل شدن در تقسیم محبت خودش نسبت به ایشان را موجب بروز دلشکستگی ها و اختلافاتی می داند و برای همه فرزندانش نسبت به ویژگی ها و استعدادهای هر یک مهرورزی ها و کمکها و حمایتهای ویژه ای ارایه می دهد که مورد تایید همه دیگر فرزندان در فضایی احترام آمیز است.

من قربانی جهانخواران نیستم، آنها شکار من هستند

رژیم جمهوری اسلامی ایران رقابت با احزاب و نخبگان جریانهای سیاسی را قبول ندارد و زندگی نخبگان جامعه مدنی را تحمل نمی کند. ابراهیم مددی کجاست؟ عیسی سحر خیز کجاست؟ نسرین ستوده چرا به دادگاه فراخوانده شده است؟ نرگس محمدی کجاست؟ محمد رضا خاتمی چرا به دادگاه فراخوانده شده است؟ چهره های شاخص حزب جبهه مشارکت ایران اسلامی کجایند؟ کشورهای 5+1 با یک باند تبهکار در ایران به توافق دست یافته اند. این برای اعضای 5+1 ارزان تمام نخواهد شد. قربانی شدن اکبر و ویژن مورد نظرش برای ایران، برای جهانخواران ارزان تمام نخواهد شد. من قربانی جهانخواران نیستم، آنها شکار من هستند. می مردند آیا اگر که یک قطعنامه حقوق بشری ذیل بند هفت شورای امنیت صادر می کردند و رژیم ایران را برای پذیرش آشتی ملی زیر فشار می گذاشتند؟ نه، توان کارهای دشوارتری را نیز دارند. این که چیزی نیست. روی فوضولی های گسترده تری _همچون دخالتهای نظامی_ را نیز دارند. این که چیزی نیست. و .... . ///////////   آن که رخسار تو را رنگ گل و نـسرین داد صـبر و آرام تواند به مـن مـسـکین داد وان که گیسوی تو را رسم تطاول آموخـت هـم تواند کرمـش دا

زندگی روشن است

در همه دیر مغان نیست چو مـن شیدایی خرقـه جایی گرو باده و دفـتر جایی دل کـه آیینـه شاهیسـت غـباری دارد از خدا می‌طلبـم صحـبـت روشـن رایی کرده‌ام توبـه بـه دست صنـم باده فروش کـه دگر می نـخورم بی رخ بزم آرایی نرگـس ار لاف زد از شیوه چشم تو مرنـج نروند اهـل نـظر از پی نابینایی شرح این قصـه مگر شمـع برآرد بـه زبان ور نـه پروانـه ندارد به سـخـن پروایی جوی‌ها بستـه‌ام از دیده به دامان که مـگر در کـنارم بـنـشانـند سـهی بالایی کـشـتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست گـشـت هر گوشه چشم از غم دل دریایی سـخـن غیر مـگو با من معشوقه پرست کز وی و جام می‌ام نیست به کـس پروایی این حدیثم چه خوش آمد که سحرگه می‌گفت بر در میکده‌ای با دف و نی ترسایی گر مسلـمانی از این است که حافـظ دارد آه اگر از پی امروز بود فردایی

محور حرف حق

وقتی که ما را زیر پا می گذاشت چرا و چگونه تو را محترم می داشت گفتمان سبز سال 2009 ایران هر چند که حاصلی بود محدود به شرایط زمانی و مکانی و اجتماعی خودش، اما تکه ای نازل شده بر جامعه و پذیرفته شده در دیدگاه اکبر از پازل حقیقت بوده و به عبارتی حقیقت تبلور یافته عصر است. همه انسانهایی که در پی ارزشهای ذاتی و فطری و اکتسابی درونی و اجتماعی خویشند، از نظر اکبر آگاهانه و یا ناخودآگاهانه از حقیقت عصر یا از همان گفتمان سبز سال 2009 ایران حمایت کرده اند. آنگاه که حرمت و امنیت حامیان نمادین "گفتمان سبز سال 2009 ایران" توسط رژیم جمهوری اسلامی ایران لگد مال می شد، کشورهای 5+1 چرا و چگونه از شر آن رژیم در امان و مصون بودند؟! و اصلا چه شده بود که داشتند همدیگر را بغل هم می کردند و دل می دادند و قلوه می گرفتند!!!؟ این کنایه اشاره ای است به مذاکرات و معاملات و توافقات اتمی. این چه فسادی است در سطح جهان و فساد را چه مشروعیت و مصونیتی است در قرن بیست و یکم؟!!! حقیقت عصر به حمایت من نیازی نداشت اما من نیاز داشتم که از حقیقت عصر حمایت کنم. تا مشخص شود که حق و لیاقت من برای زندگی و زن

پاسخ به یک پرسش

پرونده پناهندگی ام که طی هفته های اخیر نوشته شد. یک پرسش نیز هست که می گوید اگه برگردی ایران چی می شه و چه خطری تهدیدت می کنه. پاسخ: اگر جواب ردی سازمان ملل را نداشته باشم باز هم خواهان یک جواب روشن، رسمی و کتبی قبولی و یا ردی به درخواست پناهندگی ام از سازمان ملل خواهم شد و احتمالا در این راه انرژی تمام خواهم کرد و خواهم مرد. اگر جواب ردی سازمان ملل را داشته باشم 1_ یا باید خودکشی کنم. 2)_ یا باید راه یک زندگی بی تفاوت و دور از تنش با رژیم را در پیش گیرم. که به دلیل معلق و بی ثبات و بی برنامه ماندن طولانی مدت در پشت درهای بسته سازمان ملل و عقب ماندن از پیشرفت طبیعی وضع زندگی بواسطه آن و به دلیل خط و نشانهای آشکار و پنهانی که با رژیم ایران برای هم کشیده ایم و نظارتی که بر اوضاع ناعادلانه امور سیاست داخلی ایران داشته ام از این گزینه دورم و انتخاب آن برایم آسان نخواهد بود و برایم بعید به نظر می رسد. 3_ یا باید شعار "من به امنیت کشورهای 5+1 اعتراض دارم و در مقابل آن ایستاده ام" را در دست بگیرم و به سفارتخانه های 5+1 در تهران مراجعه کنم که این کار را در واقع یک حمله ا