پست‌ها

نمایش پست‌ها از ژوئن, ۲۰۱۶

جایزه را از اجدادت بگیر، به ملت بدهکاری

وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد، لشگر عالم نتواند که جوابم دهد./ گور پدر خامنه ای و احمدی نژادش و روحانی و غیره. قرار نبود پولی بابت تمایل تئوریک و دروغین و یا حتی راستین و عملی حسن روحانی به گفتمان اصلاحات و جنبش سبز به وی و مدیرانش داده شود. غلط کرده با اجدادش و باید مجازات شود. علی اکبر ابراهیمی از صاحب امتیازان گفتمان اصلاحات و جنبش سبز

موجی است در راه

تو همون قطره ی بارونی که از ابرا میافتی عکسِ امروزی، توُ آیینه ی فردا میافتی تو همیشه شعرِ رفتن از خرابی رو لباته دو قدم مونده به آبادی، ولی از پا میافتی توُ شبِ به این قشنگی که ستاره خواب نداره اگه عاشق نشی از چَشم ستاره ها میافتی تو همون قطره ی بارونی که از ابرا میافتی عکسِ امروزی، توُ آیینه ی فردا میافتی روی ماسه های ساحل وقتی چیزی می نویسی وسطِ حرفایِ آبیِ من و دریا میافتی میشه تو چشمِ سیاهت شبِ تاریکُ سحر کرد تو یه اتفاق خوبی که توی رویا میافتی

موجی است در راه

Ama dön desem seviyorum seni gel desem? seni nasil özledim bir bilsen Ama dön desem seviyorum seni gel desem? seni nasil özledim bir bilseeeen "Bu aralar icimde bir yalgin var hem yorgunum biraz'da susgun sabah olmaz gönulde yar sanci, var hem darginim biraz'da kirgin Neler oldu ruhun duymaz gözun görse gönlun bilmez her ayrilik bir baslangic bu gidisle sonum olmaz Neler oldu ruhun duymaz gözun görse gönlun bilmez her ayrilik bir baslangic bu gidisle sonum olmaz yaar Ama dön desem seviyorum seni gel desem? seni nasil özledim bir bilsen Ama dön desem seviyorum seni gel desem? seni nasil özledim bir bilseeeen aaah aaaah Zaman olur gözumde yaslar caglar kah akarlar, kah dururlar bir an olur dilimde sözler aglar ben ask derim huzun olur'lar Neler oldu ruhun duymaz gözun görse gönlun bilmez her ayrilik bir baslangic bu gidisle sonum olmaz Neler oldu ruhun duymaz gözun görse, gönlun bilmez her ayrilik bir baslangic b

موجی است در راه

سه ماه دیگر نیز به مدت پنج سال تعلیق حکم دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران بر علیه خودم اضافه می کنم. چنانچه از ایران بروم و مهاجرت کنم گمان نمی کنم که دیگر لزومی به تمدید اتوماتیک این دوره باشد. علی اکبر ابراهیمی آخر بهار و ابتدای تابستان 1395 2016 تهران.

موجی است در راه

ما درباره حملات و یا هر گونه اقدامات بی ثبات کننده 5+1 بوسیله ترکیه بر علیه جهان آرمانی مورد تصور اکبر در هفته های پیش رو هشدار می دهیم. ترکیه باید نظر رسمی سیستم قضایی خودش مبنی بر مخالفت با سفر اکبر به ترکیه و ممانعت از ورود اکبر به ترکیه را به اکبر ابلاغ و یا لااقل اعلام می کرد. و این روزها اکبر در تلاش است که برای گرفتن ویزای ترکیه اقدام کند و یک تو دهنی جدید خوردن از سوی ترکیه، یکبار دیگر نیز کار اکبر را به شدت سخت خواهد کرد. هنوز هم وقت هست که بگویند نیا. اکبر هنوز از شرکت (شغلش در ایران) در نیامده و به یک موج و دوره جدید و تازه ای از بی ثباتی شغلی و سرافکندگی پیش آشنایان و غریبه ها در جامعه دچار نگشته است. یک فرد مگر چقدر توان دارد که شش کشور ابرقدرت اینقدر مچاله و تضعیفش کنند؟! حالا که استعلامها بی پاسخ ماند و رسما از سوی نظام قضایی ترکیه نمی گویند که نیا، پس من باور دارم که ترکیه آزادی بیان مرا از من نخواهد گرفت و از من انتظار خودسانسوری نخواهد داشت و میزبان شایسته ای برای انتقادات دلسوزانه و مشفقانه اکبر نسبت به کشورهای 5+1 خواهد بود. یعنی همان پلن آ. بس که ناباوری دیدم

برای شعبه سازمان ملل در ترکیه

ای شعبه سازمان ملل در ترکیه، تو ثبات و امکان آسایش و رفاه زندگی من، نبوغ و مطالعات، پژوهشها و فعالیتهای علمی، فرهنگی، هنری و صنعتی من، و درصد بالای احتمال تحقق اراده سیاسی من در ایران و در جهان را از بین بردی گلاویز شدن با سیستم امنیتی و قضایی ایران و حمله انتحاری به آن، اولویت من و در دستور کار من نبود، هر چند که تو به تماشای چنان تراژدی یا سیرکی سخت محتاج و مشتاق و تشنه و گرسنه بودی تا جهان از دستاوردهای تداوم مطالعات و پژوهشهای من محروم بماند و من در جهنم نیاز و تلاش و فشار و سرکوب و محرومیت و تنفر و دیگر مشکلاتی که تو بر من تحمیل کردی مشغول باشم و سر کار گذاشته شوم. تمایلی به گلاویز شدن با تو نیز ندارم. که اگر چنین تمایلی در من بود، پس از پندارها، گفتارها و رفتارهای سالهای اخیرت نسبت به من باید صریحا بیان می شد و من نباید می گفتم که نام سازمان ملل برای من حرمت و اهمیت دارد. من کشورهای 5+1 را بطور صریح مورد خطاب سختگیرانه قرار داده ام و خواهان باجگیری مطلق از آن کشورها هستم و اگر هم سازمان نظامی و امنیتی لازم برای محقق کردن این اراده ام را ندارم، لااقل بدین ترتیب با صدای