پست‌ها

نمایش پست‌ها از ژانویه, ۲۰۱۱

assist request

western governments, I want make my workshop (akbar workshop) that is "akbar organization" in tehran and its branchs in countries of aurand the world. but I have not money for this goal. can you assist me for make my organization? I can interview with your Diplomats in tehran about this question. thank you. aliakbar ebrahimi. . . ////////////////////////////////////////////////// . western governments, I like immigration to the west for a long time for live and work in simple jobs and make a simple workshop for myself for contuniu my free studies and researchs. but I have not travel visa, ticket or each money. can you assist me for immigration? I can interview with your diplomats in tehran about this question. thank you aliakbar ebrahimi. .

استراتژی اکبر

یکی از بزرگترین افتخارات من حمایت از خاتمی و همکاران وی و همچنین حمایت از موسوی است. اما من نیازی ندارم که بیش از سهم و وظیفه خودم این کار را انجام دهم. و نباید مرا بجای سازمان ملل و دیگران مسوول اعمال سرکوب کنندگان "حماسه سازان ۲۵ خرداد" دانست. من حق دارم به خاطر توصیه همهٔ ملتها و به خاطر توصیه آیندگان و به خاطر توصیه خودم و به خاطر توصیه خدا، کمی‌ بیشتر به فکر زندگی خودم باشم. از زندان و شکنجه و بازجویی استقبال نمی کنم و از آن می پرهیزم. فقط حق و حقوق خودم را می خواهم و اگر موفق بشوم بگیرم نیز الگویی می شوم برای دیگر هموطنانم که آنها نیز حقوق خویش را مطالبه کنند. و اگر مردم با قیام خویش از من حمایت کنند, خط قرمزهای حکام را نیز زیر پا می گذارم و از حقوق مردم نیز دفاع می کنم و بطور موقت مسوولیت قدرت را می پذیرم و دولت موقت تشکیل میدهم.

ایدئولوژی اکبر

من در ششم و هفتم دسامبر سال 2010 در ژنو شاهد مشروعیت یافتن و قانونی شدن ظلم بودم و با خودم گفتم: چرا حق و حقوق من در چنگال ظالمان _اعم از استبدادگر و استعمارگر_ باقی بماند و آنها با حق و حقوق من قوت و قدرت بگیرند و به ظلم ادامه دهند و من حق و حقوق خودم را مطالبه نکنم و با این محرومیت از حق و حقوق خویش, شریک جرم سیران هار و خدانشناس باشم؟

توصیه ای به شیطان

به حکام امروزی ایران پیشنهاد می کنم که عاقل باشند. گروه فرهنگی خامنه ای و احمدی نژاد به توصیه های من در مقاله چرا خاتمی بیاید عمل نکردند و هزینه فعالیتهای سیاسی در ایران را کاهش ندادند. و امروزه, آلترناتیوها از خود حکام امروز ایران نیز پست تر و دریده تر هستند و حاضرند که به هر شکل ممکن و به هر قیمتی که شده قدرت را بقاپند. بنابر این بعید است که آنها برای علی اکبر ابراهیمی کاری انجام دهند. مخصوصا آن آلترناتیوهایی که از پول نفت هم برای رشد و توسعه خویش برخوردار نبوده اند. من از همین حکام امروز ایران می خواهم که وظایفشان در قبال اکبر را در همین هفته ها و روزهای باقیمانده از سال 89 انجام دهند. که اگر من همچون آن ژنوی های دسامبر 2010 ارتش نظامی هم نداشته باشم که از ایشان باج بگیرم, اما ذکر یا حسین اکبر را دارم.

تا ابد نمی توانید مال اکبر را بخورید

از گروه فرهنگی خمینی که شامل اصولگرایان و اصلاح طلبان ایران می شوند (یعنی آقایان خامنه ای, رفسنجانی, موسوی, خاتمی و صاحب امتیازان یا منتسبین رنگارنگ و متنوع ایشان در داخل کشور و خارج از کشور) جدا درخواست می کنم که هر چه دعا و ورد و جادو بلدند بکار گیرند تا تسهیلات تاسیس و تشکیل سازمان اکبر با همه نمایندگی های آن فراهم شود. در غیر اینصورت من حق دارم با اعمال روشهای خشونت آمیز از منافع جهان آرمانی اکبر دفاع کنم واز حکومت فعلی ایران بودجه تشکیل دفتر ایرانی ورک شاپم در تهران و نمایندگی های آن در سراسر جهان را خواستار شوم و هر بلایی که بر سر من بیاید مسوولبت آن قبل از آنکه متوجه سازمان ملل و حکام کشورهای غربی باشد مستقیما دامنگیر گروه فرهنگی خمینی و نسلهای بعدی ایشان خواهد بود.چرا که ایشان سالها مسوول قدرت ایران بوده اند و دیدن علی اکبر ابراهیمی _که یکی از مردم ایران و همچنین امانت ملت ایران و امانت ملتهای جهان بوده است_ و شنیدن صدای وی و مشغول بودن به نوکری وی یکی از وظایف مافیای فرهنگی خمینی بوده است اما آن باند محترم _به هر دلیل و بهانه خیر و شر آشکار و نهان و غیره و ذالکی که بوده است_ د

پس از مرگم, لاشخورها چه مسابقه ها که به راه نخواهند انداخت برای منتسب کردن خویش به اکبر

ما حقیقتهای آذربایجان و ارمنستان (علی اکبر ابراهیمی آرمانی و کامل آذربایجان و علی اکبر ابراهیمی آرمانی و کامل ارمنستان) در این بیانیه مشترک از بابت دیپورت اکبر از آذربایجان به ایران ابراز تاسف می کنیم و هر یک بطور جداگانه کشورهای مطبوع خویش را مورد ملامت قرار می دهیم. ما تاکید داریم که نزدیکترین کشورها به اکبر کشورهایی هستند که به شناخت و تعریف بهتری از جهان آرمانی اکبر و اکبر آرمانی و کامل که مرجع آن جهان آرمانی است رسیده باشند.

کی بود, کی بود, من نبودم

آقای علی اف, هیچ چیز ارزش آدم فروشی را ندارد. آیا شما حاضرید در ژانویه ای که به جهنم تبدیلش کردید بدون بازجویی و شکنجه اعتراف کنید که با برخی دولتهای ابرقدرت برای برخورداری از حمایت نظامی علیه ارمنستان در قبال دیپورت علی اکبر ابراهیمی به ایران توافق کرده اید؟ آیا شما نمی دانستید که این قبل کارها در آذربایجان "شیوه های ارمنی" نامید می شود؟!!! آیا مشاورانتان به شما نگفتند که آن دولتهای طرف توافق شما, قرار بوده به اعضای پویش و جنبش سبز ملت ایران پناهندگی بدهند اما حتی به پناهنده نمادین آن جنبش نیز پناهندگی ندادند و پروژه سراسیمه ژانویه 2011 را بر علیه وی اجرا کردند؟ آیا شما به اعتبار دولتهایی که کاغذ پناهندگی شان حتی به درد ممانعت از دیپورت هم نمی خورد شک نکردید؟ در آن سر سیاه شما چه گذشت که از اکبر وحشت کردید؟ چرا به آذربایجان خیانت کردید؟ در آن قلب کثیفتان چه بود که حتی فرصت دفاع از خود در برابر دیپورت را هم به علی اکبر ابراهیمی ندادید؟ امضا: گروه فرهنگی خمینی

امید‌ها و آرمانهای جهانشمول جهانیان را تروریسم نامیده و تروریسم را نیز سرکوب کرده اند

نیروهای مسلح کشورهای غربی باید آزاد شوند تا از خطر نابود شدن نجات یابند. آن ارتشها نباید در خدمت اعمال اراده های حکام ستمگر غربی در مورد ایران باشند. آن ارتشها باید در خدمت اعمال اراده اکبر در مورد جهان باشند. طبق اسناد اکبر انسانها باید مشغول همکاری توام با رضایت با هم در بستری عادلانه باشند.هنوز خیلی مونده تا با اراده اکبر آشنا بشید. چونکه شکمهاتان از مال اکبر پر شده است. تروریسم را سرکوب کرده اند پس باید ارتشهای خودشان را نیز سرکوب کنند.

ای سازمان ملل, نان بری نکن

من که پس از "حمله وحشیانه, سراسیمه و ناشیانه سازمان ملل به علی اکبر ابراهیمی در ژانویه 2011 در باکو" لال شده ام و خفه خون گرفته ام و دیگر از حقوق همگانی دفاع نمی کنم. پس چرا باز هم حق و حقوق فردی خودم به من پرداخته نمی شود و هنوز هم حقوق اکبر بلوکه شده است؟ چرا نان بری می کنید؟ چرا بودجه تشکیل دفتر مرکزی سازمان اکبر در تهران و نمایندگی های آن در کشورهای سراسر جهان را نمی پردازید؟ در اینصورت من چگونه با امنیت سفارتخانه های کشورهای غربی موافق باشم؟ آن سفارتخانه ها شعبه هایشان در تهران هم نباید امنیت داشته باشند و گاورنمنت ایران اگر از امنیت آن سفارتخانه ها در مقابل حمله های مستقیم اکبر محافظت می کند پس خودش هم باید بجای سازمان ملل بودجه تاسیس سازمان اکبر را بپردازد. من وقتی این حرکت و پویایی ناخودآگاه را می بینم در جوامع علمی, فرهنگی, هنری و صنعتی کشورهای جهان برای فعالیت در "کانون همکاری با اکبر", از تلاشهای آنها شرمگین می شوم. من نمی خواهم حرکت آنها به سوی آشنایی با "اندیشه اکبر", چند قرن دیگر نتیجه بدهد. من می خواهم خودم نیز گامهایی به سوی هدف برردارم و ل

آقای الهام علی اف, شما نسبت به جبهه چه حسی دارید؟

آقای الهام علی اف, رییس دولتی که به مغازه بقالی بیشتر شباهت دارد تا به دولت, چرا رفتار کارمندان شما در ادارات دولتی با مردم بزرگوار و عزیز آذربایجان تهدید آمیز است و مستقیما و بدون خجالت از مردم باج می خواهید؟ مگر شما حقوق نمی گیرید؟ اگر زورتان زیاد است چرا نمی روید جبهه و با ارمنستان نمی جنگید؟ مگر مدعی نیستید که چند تا از شهرستانهای شما را گرفته اند؟ پس جنابعالی و دیگر حضرات گردن کلفت در پلیس و دیگر نهادهای دولتی آذر بایجان به چه دردی می خورید؟ آیا شما عروسان و تحفگانی ارزشمند هستید که باید قابتان گرفت و توی طاقچه گذاشتتان؟ از من چرا انتظار جنگ با ارمنستان را دارید؟ آیا به جنگ با دشمن خویش فرستادن میهمانی همچون "علی اکبر ابراهیمی" در سنت و نظام ارزشی مردم بزرگ آذربایجان هیچ معنایی دارد؟ آیا ارمنستان با امضا و مسوولیت و حمایت من به آذربایجان حمله کرده که شما به من می خروشید؟ شما بر خلاف اراده مردم بزرگ آذربایجان عمل کرده و بدون برپایی دادگاهی که من در آن از امکان دفاع از خود برخوردار باشم رفتار توهین آمیزی را بر علیه علی اکبر ابراهیمی اعمال کردید. پس منتظر دیدن عقوبت خویش به

چرا حکام و مقامهای مسوول کشورهای غربی از صدای اکبر وحشت دارند!؟

در تابستان 2010 کتیبه 2010 مخفی شد. در پاییز 2010 فریاد زدم و با رسانه هایشان نیز تماس گرفتم باز هم مخفی شد. و سپس در ژانویه 2011 و پس از فرستادن پیامی کوتاه به ناتو و پنتاگون, بدون برگزاری هیچگونه دادگاهی که من از وجود آن مطلع باشم از جانب سازمان ملل مورد حمله قرار گرفتم.

به جهان آرمانی (به پویش همکاری با اکبر) بگراییم

از جوامع علمی, فرهنگی و هنری کشورهای جهان متمدن معاصر و بخصوص ایران دعوت می کنم که هر یک در درون خویش کانونی را تشکیل دهند برای همکاری با علی اکبر ابراهیمی بواسطه پویایی برای تهیه و ارایه پاسخ به دو سوال زیر: یک:مخاطب علی اکبر ابراهیمی (مرجع جهان آرمانی مورد نظر علی اکبر ابراهیمی) کیست؟ دو: جهان آرمانی مورد نظر علی اکبر ابراهیمی چیست؟ خود من نیز در آن کانونها نقش یک مشاور را دارم. هر یک از آن کانونها همان ورک شاپ و سازمان اکبر است که ایده جهان آرمانی مورد نظر علی اکبر ابراهیمی در آنجا پرورش یافته و سازماندهی می شود و هر یک از آن ورک شاپها (شعبه ها و نمایندگی های سازمان اکبر) سعی دارند که دفتر اصلی و مرکزی سازمان اکبر در جهان واقعی نامیده شوند. اما دفتر اصلی و مرکزی جهان آرمانی در هر زمان, همانجایی است که من در آن هستم و بوسیله یک ورک شاپ متحرک, با همه ورکشاپهایم همکاری می کنم. پس خوش بحال کشورهایی که من در آنها هستم. بدین ترتیب من در همه کشورها هم شغل دارم, هم ویزا و اقامت وتابعیت و خانه و هم حقوقی که همه و همه بواسطه آن شغل (مشاور سازمان) به من تعلق می گیرد.

من چه خواسته بودم؟

من از دولتهای کشورهای جهان متمدن امروز برای برخورداری از رفاه و یک زندگی بهتر تا حدی که بتوانم یک ورک شاپ مجهز نیز برای خودم تشکیل دهم کمک خواسته بودم. من می خواستم با برخورداری از ورک شاپ اکبر, مطالعات و پژوهشهایم را ادامه دهم و خودم را برای دیدار, مصاحبه و آشنایی با جوامع علمی, فرهنگی, هنری و صنعتی آماده کنم و همکاری های گسترده ای را با ایشان آغاز کنم.

معنی جوابی که سازمان ملل به من داد

جواب ردی یی که سازمان ملل به درخواست مهاجرت و پناهندگی من داد به آن معنی بود که دولتهای کشورهای جهان متمدن امروز, نظارت اکبر, نظرات اکبر, انتقادات اکبر, همکاری های اکبر و اصلاحات اکبر را نپذیرفتند و تحمل نکردند و در مقابل آن دفاع پیشگیرانه انجام دادند. بازی تمام شد. یعنی مسوولین این بازی, خودشان این بازی را تمام کردند. من دیگر موظف نیستم که یک بازیگر سیاسی باشم. چرا که نمی خواهم امنیت, حرمت و کرامتم هدیه ای از جانب بزرگواری های حکام ستمگر و مقتدر باشد و نمی خواهم بازیچه توهمی باشم که مرا بجای کل اعضای مجموعه موظف به مبارزه با قوانین حاکم بر کل مجموعه می شناسد. اگر جایی, زمانی چیز نامناسبی گفته باشم متناسب با نیازها, درک و فهم, استعدادها و مقتضیات همان زمان و مکان بوده و قابل اصلاح و تکمیل است. من از همان اول هم موظف نبوده ام یک بازیگر سیاسی باشم. چرا که چنین چیزهایی با اهداف بلند مدت من کمی تناقض دارد. من موظف به فوضولی در کار حکام نیستم و نمی خواهم که حکام را زشت ترین انسانها و یا قاتل خدا بنامم. هدف من چیست؟ من باید مورد اعتماد همه دولتهای همه کشورهای جهان متمدن امروز و دیگر اعضای کل

احساس ماندگار

خاستگاه درخواست کمک من از دولتهای کشورهای جهان متمدن امروز, صداقت, صمیمیت, خیرخواهی و احساس مسوولیت من بود و امروز هم که پس از سالها معلق نگه داشتن من, به درخواست کمکی که مطرح کرده بودم جواب رد داده اند باز هم احساس مسوولیت می کنم. نابتر, زلالتر و خالصتر. به همان خوبی قبل از رجوعم به یو. ان. ایچ. سی. آر. دوران تازه ای از احساس مسوولیت من آغاز شده است و از این بابت خدا را شکر می گویم. چرا که اگر احساس مسوولیت در من می مرد , جایگزینی نبود که راه مرا آنگونه که بایسته و شایسته است ادامه دهد. اما یادمان باشد که کار من فقط تبیین باید هاست. به تصویر آرمانی می اندیشم. من به سهم خودم در مورد جهان آرمانی مورد نظر علی اکبر ابراهیمی احساس مسوولیت می کنم. در مورد حکومت بر جهان واقعی نیز باید بگویم تا زمانی که از حکام جهان واقعی مقتدرتر نیستم ایفای نقشهای سیاسی, در نظر من گزینه ای قابل بررسی نیست.

ضمیر ناخودآگاه جهانیان از خرد جمعی ایران معاصر انتظار کمک به اکبر را دارد

یکی از آقایان محترم سیستم امنیتی آذربایجان که ماموریت داشت بخشی کوتاه از پروژه مطرح کردن سوال "چرا به ارمنستان رفته بودی" را اجرا کند از من پرسید: تو که به گفته خودت در ترکیه موقعیت و وضعیتت عالی بود چرا به ایران برگشتی؟ در پاسخ گفتم: احساس کردم خرد جمعی ایران معاصر خواهان حضور من در ایران در زمان انتخابات است و تصمیمی که خرد جمعی می گیرد برای من قانون است و قابل احترام. ///////////////////////////////////////////////////////////// در آذربایجان هم احساس کردم که خرد جمعی ایران معاصر به فکر مهاجرت من نیست و من از آن بابت در آن کشور از وضعیت فقیرانه ام شرمگین شده بودم و به ایران برگشتم و از خرد جمعی ایران معاصر می خواهم که وظیفه خودش در قبال جهان بزرگ مبنی بر شناخت و معرفی علی اکبر ابراهیمی و اندیشه وی را انجام دهد و به وجه جهانی و تاریخی خویش نیز کمی بیندیشد.

من در آذربایجان چه کار کردم و چه کار نکردم

آذربایجان همان روز اول به من شغل داد. یک هفته در خیابان خوابیدم بعد به من سرپناه هم داد که توانستم با استفاده از آدرس آن در اداره میگراسی ثبت نام کنم. سه ماه (تا سی دسامبر 2010) در رستورانی سیزده الی پانزده ساعت در روز کار کردم. چند روز بی کار بودم. دو سه روز دستفروشی کردم و تازه یک شغل عملگی در انشعات پیدا کرده بودم که می توانست آغاز دوران موفقیتهای بزرگ و شکوفایی های فکری من در آذربایجان باشد. با حقوق چهارصد منات در ماه. که متاسفانه در حین دستفروشی مشکلات قانونی و مهاجرتی برایم ایجاد شد و نتوانستم در آن انشعات مشغول شوم. من در آذربایجان به پرزیدنت آذربایجان نامه ای ندادم و از ایشان امکانات و اعتبارات ورک شاپ مطالبه نکردم. چونکه احساس کردم شاید انجام چنین کاری مودبانه و محترمانه نباشد. اما در روزهای آخری که در آذربایجان بودم پلیس به من گفت: "تو به ارمنستان رفته ای و سپس به آذربایجان آمده ای و انتظار داری آذربایجان به تو کمک هم بکند."

امروز به ایران آمدم

خـلوت گزیده را به تماشا چه حاجـت اسـت چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است جانا بـه حاجـتی کـه تو را هـسـت با خدا کاخر دمی بـپرس که ما را چه حاجـت اسـت ای پادشاه حـسـن خدا را بـسوخـتیم آخر سؤ‌ال کـن کـه گدا را چه حاجـت اسـت ارباب حاجـتیم و زبان سؤ‌ال نیسـت در حـضرت کریم تمـنا چـه حاجـت اسـت محـتاج قصـه نیسـت گرت قصد خون ماست چون رخت از آن توست به یغما چه حاجت اسـت جام جـهان نماسـت ضـمیر مـنیر دوسـت اظـهار احـتیاج خود آن جا چه حاجت اسـت آن شد کـه بار مـنـت مـلاح بردمی گوهر چو دست داد به دریا چه حاجـت اسـت ای مدعی برو کـه مرا با تو کار نیسـت احـباب حاضرند بـه اعدا چه حاجـت اسـت ای عاشـق گدا چو لـب روح بـخـش یار می‌داندت وظیفـه تـقاضا چـه حاجت اسـت حافـظ تو ختـم کـن که هـنر خود عیان شود با مدعی نزاع و مـحاکا چـه حاجـت اسـت /////////////////////////// ای دل به کوی عشق گذاری نمی‌کـنی اسـباب جمـع داری و کاری نمی‌کنی چوگان حکـم در کف و گویی نـمی‌زنی باز ظـفر به دست و شکاری نمی‌کـنی این خون کـه موج می‌زند اندر جـگر تو را در کار رنـگ و بوی نگاری نـمی‌کـنی مشکین از آن نشد دم خلقت که چون صبا بر خ

پاسخ فریاد انسان را هم دادند

در جهانی که فریاد کشیدن شیوه رایج اغلب حکام و مقامهای مسوول آن بود, عربده کشی های انسان _ که آن نیز بی اختیار و تحت تاثیر مشاهده مظالمی که بر پویش و جنبش سبز ملت ایران و دیگر ملل جهان می رفت بود_ تحمل و پذیرفته نشد و وی در حالی دستگیر شد و درباره مسایلی نامرتبط مورد بازجویی قرار گرفت که گرسنه و بی سرپناه و ساکت در خیابانهای اطراف شهر راه افتاده بود و دستفروشی می کرد و تازه یک کار با حقوقی مناسب پیدا کرده بود و می خواست برود آنجا مشغول شود. پس حالا که دیدیم هیچیک از ما تحمل و پذیرش ظلم را نداریم آیا بهتر نیست که به منش و فطرت انسانی و خدادادی خویش رجوع کنید و از اراده خدا تبعیت کنید و برای رفع دشمنی ها و کدورتها به ایده هایی همچون گام نهادن در جهت معتبر تر شدن دادگاههای ملی و جهانی بیندیشید؟ به من که نیازی نداشتید, لااقل خودتان صحیح عمل کنید.

پس از سالها بالاخره جواب "درخواست پناهندگی و مهاجرتم از سازمان ملل" را گرفتم

من تا حدی که برایم ممکن بود در راه دریافت جواب درخواست مهاجرت و پناهندگی ام که به سازمان ملل ارایه شده بود گام برداشتم. جواب ردی سازمان ملل به درخواست پناهندگی و مهاجرت من, بصورت شفاهی و بواسطه اداره میگراسی کشور آذربایجان به من اطلاع داده شد. من برای مهاجرت به غرب مورد حمایت سازمان ملل قرار نگرفتم. و تلاشهایم برای برقراری ارتباط تلفنی با دفتر یو. ان. ایچ. سی. آر در باکو که تا ساعت ده و هفده دقیقه صبح به وقت باکو ادامه داشت نیز بی نتیجه ماند و امروز صبح حدود ساعت دوازده یا یک, به تهران آمدم. حکام و مقامهای مسوول کشورهای غربی و حکام جمهوری اسلامی مسوول موفق نشدن من برای مهاجرت به غرب هستند و پایین و ناکافی بودن معدل التزام به اخلاق و قوانین مورد اتفاق در جامعه سیاسی ایران معاصر نیز از دیگر عوامل موثر در این عدم موفقیت من بود. اما من بنا ندارم به این موضوعات بیندیشم و حتی اگر مرا مجاز به حملات تروریستی بشناسند نیز ترجیه می دهم آنگونه که در شان اکبر است رفتار کنم. خدای بزرگ که آفریدگار جهانیان است به من اجازه نداده که برای تحقق آرمانهایی همچون آشتی و صلح در سطح ملی و یا جهانی , تا حد اجرا

من از کشورهایی که خود دچار مشکلات و گرفتاری هایی هستند طلبکار کمک نیستم

میزبانی و تلاشهای کشور آذربایجان برای کمک به من طی سه ماه اخیر در نظر من ارزشمند و قابل تقدیر بود و از آن کشور متشکرم. از بابت پول بلیط هواپیما هم متشکرم.

معجزه اکبر

فکر و ضمیر من غرق مسایل ایران بود اما هر یک از کشورهای خارجی مسایل خاص خویش را داشتند و عدم تعاد ل و چیزهایی وجود داشت که در مجموع غربت نامیده می شوند. اما من اهل تک تک نقاط زمین و زمان و از همه آنها دور هستم و غربتی که من حس می کنم غربت اکبر است. نهایت معجزه من همان چند مقاله علمی بود که نوشتم و اگر در پی ورک شاپ هستم برای ارضای حس غربت اکبر است و بس و نه برای انجام تعهد و یا تعهداتی اجتماعی. از این پس دیگر حتی به منت همراهی فرشته ها هم نیازی نیست. معجزه ای بیش از آن چند پروپزال ندارم. امروز می فهمم که من از همان اول هم باید فقط به فکر خانواده و اطرافیان خودم می بودم. و امروز که قبلا همه سوغاتی هایم را به کل مجموعه که ناشکر و در حال اختلاف بوده است داده ام از اینکه دست خالی باید به خانه بروم متاسفم. برای تحقق صلح و عدالت در سطح ملی و جهانی نیز دعا می کنم. تصمیم دارم از این پس به زندگی خودم و اطرافیانم بیشتر اهمیت بدهم و به سطوحی از رفاه برسم.

لطفا پاسخ گویید

I am want a clear and official "Yes" or "No" reply from UNHCR about my refugee request. aliakbar Ebrahimi ........................................ من یک جواب روشن, رسمی و کتبی قبولی و یا ردی به درخواست پناهندگی ام از یو. ان. ایچ. سی. آر می خواهم.

بازجویی و مجازات شدن بجای حکام که مسوولین اصلی هستند را غیر عادلانه می دانم

آیا مسئله من باید گرسنگی خودم باشد؟ آیا روی غذا خوردن حکام و مسوولین هم نظارت شده است که من باید رسما بازرسی و نظارت شوم تا سی و پنج منات به من کمک شود؟ من فقط دنبال یک لقمه نان خودم هستم و می خواهم پس از رسیدن به نان, باز هم بخش بیشتری از حقوقم را که در چنگ حکام و مسوولین است مطالبه کنم. من مسوول نیستم. من پاسخگوی جنایاتی همچون کودتای بیست و دوم خرداد سال هشتاد و هشت ایران و مذاکرات ششم و هفتم دسامبر سال دو هزار و ده در ژنو نیستم. آن حکام خودشان مسوولند و باید پاسخگوی مظلومین و محرومین باشند. من در زندگی روزمره ام در جهان واقعی با مشکلاتی همچون تامین اجاره خانه و پول نان و دیگر نیازهای ابتدایی, پیدا کردن یک شغل که نیازی به مجوز کار هم نداشته باشد و .... مواجه هستم. از نهادهای مدنی یی که اهالی جهان واقعی تشکیل داده اند تقاضای کمک , حمایت و دعا دارم. اما اگر کمک نمی کنند لااقل مشکلات مضاعف نیز برایم ایجاد نکنند و بجای معطوف کردن اراده خویش به اجرای قانون و انجام وظیفه, اراده خویش را به رشوه, خشم نابجا و ظلم و ... معطوف نکنند و رفتاری از خود نشان ندهند که برازنده جهان واقعی نباشد. با تش

شما به فرماندهی پرزیدنت اکبر نیازمندید

به: فرماندهان عالی رتبه ناتو و پنتاگون, مسئله شماره یک ما در ایران مسئله لزوم متوقف و یا مختل شدن برنامه اتمی ایران نیست و مسئله تغییر رژیم حکومتی در ایران است. من از شما ارتشی می خواهم برای نابود کردن باند پلید خامنه ای و رفسنجانی در ایران.

مال مردم جهان خوردنی و یا آشامیدنی نیست, فرهنگ از جنسی دگر است

چرا جهان آرمانی می خواهد به سوی ایران حمله کند؟ سازمان اکبر و نمایندگی های آن در کشورهای سراسر جهان باید توسط ایران تشکیل می شد و همه مردم جهان حق داشتند که با چهره اکبر بعنوان نماینده سازمان اکبر آشنا شوند و اگر این حق توسط ایران از مردم کشورهای جهان سلب شده است مقصر "جامعه نخبگان ایران معاصر" بوده است که امروز در واقعیت این اطراف, عملا نماینده و مقام مسوول شریفی نیز ندارد و غیر پاسخگوست. این جامعه شامل حکام و عناصر رژیم جمهوری اسلامی و اپوزیسیون ایرانی خارج از ایران نیز می شود. اما ذلت, حقارت, کاستی ها و تقصیرات جامعه نخبگان ایران معاصر از نظر من جرم خود حکومت جمهوری اسلامی در ایران است که نسبت به قدرت احساس مالکیت کرده بود و احساس مسوولیت نکرده بود و می خواست رقیب هم نداشته باشد و با قدرت تنها هم باشد و آلترناتیوها و پتانسیلها را به لجن و معدل حقیقت قدرت را به ابتذال می کشید و تفننی با قدرت حال می کرد. و البته خیلی هم بد کیف بود! بنا بر "این" من هم می خواهم _بطور تفریحی و تفننی _ رژیم جمهوری اسلامی و جیره خواران و مزدوران و سرسپردگانش را کتککاری, شکنجه و نابود ک

ترکیه پاک و منزه است از جنایتی که ششم و هفتم دسامبر 2010 در ژنو انجام شد

ترکیه پاک و منزه است از جنایتی که ششم و هفتم دسامبر 2010 در ژنو انجام شد. مگر قرار نبود که ترکیه از امتیازات عضویت در اتحادیه اروپا برخوردار شود؟ پس چرا فقط مشکلات و دردسرهای خودتان را به ترکیه تعمیم می دهید؟ ترکیه پاک و منزه است از از فاجعه ای که شما جنایتکاران در ششم و هفتم دسامبر سال 2010 در ژنو بنیان نهادید, حتی اگر بخشهای بعدی آن جنایات تهدید آمیز و فاجعه بارتان را در ترکیه اجرا کنید.

ای سایت عقابان ایران

ای سایت عقابان ایران, اگر صادقید, شماره موبایل مرا از یو. ان. ایچ. سی. آر مطالبه کنید. اگر شما به رییس و فرمانده و پرزیدنت احتیاج دارید من پاسخ نیاز شما هستم. دنبال من بگردید و اگر به صاحب و فرمانده احتیاج ندارید بروید و هرچقدر که دلتان می خواهد برای خودتان وق وق کنید.

تروریستها در هرج و مرج و اغتشاشات دهه های آینده جهان چه منافعی را تعقیب می کنند؟

حکام و مقامهای مسوول کشورهای غربی در هرج و مرج و اغتشاشات دهه های آینده جهان چه منافعی را تعقیب می کنند؟ من در "ورژن دوم پروپزال" گفته ام که یعنی فراخوان داده ام که هر ناظری یک چشم انداز و قانون اساسی برای جهان واقعیت مجازی که من آن را جهان آرمانی نامیده ام پیشنهاد دهد و خودم هم یک نمونه پیشنهاد داده ام. چرا از تداوم مطالعات و پژوهشهای من وحشت کردند و جوانی و بهترین اوقات عمر مرا نابود کردند؟ چرا مایل نیستند که در سال 2009 سپر بلای پویش و جنبش سبز مردم ایران که مورد حمایت من و حامی من بود باشند؟ چرا ارتش نظامی مرا در اختیارم قرار ندادند؟ حکام و مقامهای مسوول کشورهای غربی در هرج و مرج و اغتشاشات دهه های آینده جهان چه منافعی را تعقیب می کنند؟ چرا از تداوم مطالعات و پژوهشهای من وحشت کردند و جوانی و بهترین اوقات عمر مرا نابود کردند؟