پست‌ها

نمایش پست‌ها از مارس, ۲۰۱۱

فرصت حکومت ایران محدود است

ضمنا فرصت فرماندهان ارشد نظامی, انتظامی و امنیتی کشور برای تشکیل جلسه اکبر و شرکت در جلسه اکبر و فرصت زن و بچه های ائمه جمعه و دیگر اعضای هیات حاکمه امروزی ایران برای اعلام برائت از نان آورهای خویش فقط تا قبل از انتشار متن ویدئوی اکبر است. وگرنه ممکن است که هم خودم بکنم و هم بدهم جوانان همین مملکت بکنندشان تا مشکل حل شود و دیگر نیازی به تداوم بیشتر و بدتر پروژه سی ساله حراج ایران نباشد. من هنوز هم دارم مطالباتم را بطور خوشبینانه مطرح می کنم و با زبان خوش می گویم که بودجه تشکیل سازمان اکبر و نمایندگی های آن در اقصی نقاط جهان را بپردازید. اما فردا هم مطالباتم را بطور خوشبینانه پیگیری می کنم و هم بطور جدی, مصرانه و غیرقابل بازگشت ی خواهان حذف هیات حاکمه امروزی ایران از عرصه سیاسی ایران می شوم و در این راستا دست به حملات ناخوشایند و مداوم نیز می زنم. فکر نکنید که اگر مرا به سیاست بکشانید و سعی کنید که مفاسد خویش را در پس پرده چنین نمایشهایی پنهان کنید زیاد بهتان خوش خواهد گذشت. من حق و حقوقم را بی سر و صدا می خواهم. اما اگر متن اولین پیام ویدئویی اکبر تایپ شود دیگر فرصت شما برای مورد حمل

ثروتی که اکبر در چهارم خرداد 88 وارد کشور کرد

من در چهارم خرداد سال 88 سوال اکبر را که ثروتی نامحدود بود وارد کشور کردم و امروز می خواهم ببینم که چرا نتایج رساندن این خیر کثیر به ایران را در واقعیت امروز ایران نمی بینم.

آزمونی الهی برای اعضای هیات حاکمه امروزی ایران

حاضرم به همه اتهاماتی که از دهن (بطور مدون و سازمان یافته) مطرح شوند پاسخ گویم. من هیچگاه از چهارچوبهای گفتمان اکبر عدول نکرده ام و همواره مقید به رعایت قوانیین و قواعد گفتمان اکبر بوده ام و اگر احیانا فحشی, حرکت رکیکی چیزی از من مشاهده شده باشد حتما تحت تاثیر فضایی بوده که هیات حاکمه امروزی ایران معاصر در فصل استقبال از سوال اکبر ایجاد کرده بودند و مسوولیتش با خود آنهاست. حالا چی می شه اگه در راه اسلام به مرحله فقر و فنا برسی و سرنگون بشی؟ جنبه فقر و فنا رو داری یا می خوای جیغ بکشی؟

اعلام آماده باش اکبر برای فرماندهان ارشد نظامی, انتظامی و امنیتی کشور

من فرماندهان ارشد نیروهای نظامی, انتظامی و امنیتی ایران را به "جلسه اکبر" فرا می خوانم. اگر برخی از آنها به جلسه نمی آیند, باید جایگزینهایی شایسته برای ایشان از میان پتانسیلهای فرماندهی موجود در بدنه نیروهای نظامی, انتظامی و امنیتی ایران بیایند و در جلسه اکبر شرکت کنند. چرا که در صورت عدم اعمال اراده سیاسی اکبر در ایران توسط نیروهای نظامی, انتظامی و امنیتی ایران, ارتشها و سازمانهای نظامی و امنیتی اکبر در آمریکا, دیگر کشورهای غربی, روسیه و چین برای تادیب ایشان از راه خواهند رسید و یا اگر هم از راه نرسند لااقل این فراخوان اکبر را به همراه کتیبه 2010, ورژن دوم پروپزال و کل مجموعه مبانی نظری اندیشه اکبر خواهند شنید و دولتهایشان بواسطه جامعه نخبگان علمی, فرهنگی و هنری شان و توسط ملتهایشان به چالش کشیده خواهند شد. من امروز سه چیز از نیروهای نظامی, انتظامی و امنیتی ایران می خواهم. یک: حفظ نظم و امنیت کشور و انجام همان وظایفی که براشان مشخص شده. دو: فراهم آوردن امکانات, شرایط و وضعیت مناسب برای فعالیت مطالعاتی و تحقیقاتی هسته مرکزی پویش موج سوم (موسوم به پویش دعوت از حقیقت) و از آنج

تقدیر و تسلیت ناقابل جنبش سبز خدمت مهندس موسوی

جنبش سبز ملت ایران, در گذشت پدر بزرگوار میرحسین موسوی را به ایشان و خانواده محترمشان تسلیت عرض نموده و علو درجات آن مرحوم را از خداوند متعال مسئلت دارد.

خدایا ملت ایران را شرمنده جنبش سبز و سران اصلاحات نکن

خدایا ملت ایران را شرمنده سران اصلاحات نکن. خدایا ملت ایران را توفیق ببخش که بتواند تقدیری شایسته از سران اصلاحات و اصلاح طلبان سرکوب یا بازداشت شده بعمل آورد تا حدی که ایشان در مقابل ملت ایران فقط حقوق بگیرانی معمولی باشند و شخصیتهایی علمی و فرهنگی. و نه مجرمینی سیاسی!

خدایا, جنبش سبز را از شر سران اصلاحات ایران مصون بدار

خدایا, جنبش سبز ملت ایران را از شر سران اصلاحات ایران مصون بدار. خدایا, نسبت به صورتحساب جنبش سبز با سران اصلاحات آگاه باش. خدایا در دهه گذشته من آواره و متواری بودم. عمر و جوانی من در رژیم جمهوری اسلامی ایران از بین رفت و مهاجرانی, خاتمی و موسوی نیز سالها عضو آن رژیم و از مسوولین رسمی ایران بوده اند و موظفند که جوانی و بهتربن سالهای عمر مرا به من برگردانند. اما من باز هم در راه تامین منافع ایران گام برداشتم و ایثارگری کردم. به حداقلها قانع شدم و هر آنچه از خوبی ها در خودم و در دیگر اعضای رسمی پویش سبز ملت ایران سراغ داشتم به سران اصلاحات که برای عبور از فیلترهای شورای نگهبان اجازه مخصوص داشتند نسبت دادم. خدایا سران اصلاحات را کمک کن که بتوانند حیثیت خویش را اعاده کرده و انتقام پویش و جنبش سبز ملت ایران را از هیات حاکمه امروزی ایران بگیرند و وظایف خویش را در قبال تک تک اکبرهای سبز مردم ایران انجام دهند. خدایا, سران اصلاحات را از ننگ سازش با هیات حاکمه امروزی ایران مصون بدار.

برای مهاجرت کردن و رفتن خیلی تلاش کردم

من رویم نمی شد در حالی که ایران شاهد محرومیت من از حق و حقوقم در ایران است, درایران بمانم. اما سازمان ملل کمکم نکرد که بتوانم مهاجرت کنم. و آذربایجان هم در دقیقه پایانی دیپورت گفت: اگر ایران آمادگی و ظرفیت پذیرش تو را ندارد و تو را نمی خواهد مشکل خودتان است, در کشور خودتان مشکلتان را حل کنید.

آیا ملتهای غربی با حمله سازمان ملل به انسان موافق بودند؟

از چه وحشت دارید؟ چرا کتیبه 2010 را از ملت آمریکا, کانادا و دیگر ملل غربی پنهان نگه داشته اید؟ چرا می خواهید وانمود کنید سطح فهم ایران نسبت به اکبر و سوال اکبر آنقدر مبتذل است که جامعه نخبگانش منافع پایدار خویش در مقابل اکبر و سوال اکبر را در نابودی و مرگ اکبر و سوال وی می داند؟ شما حق ندارید کشورها را بدین شکل تحقیر کنید. اتفاقا جامعه نخبگان ایران معاصر اصلا هم روی گوی اکبر ننشسته و منتظر سوغاتی اکبر نیست و این اتهام بیشتر برازنده خودتان است و با معیارهای واقعی هم که بخواهیم بسنجیم این اتهام در حد و اندازه های خودتان است. اتفاقا ایران خیلی هم با فرهنگ و با تمدن و هنر نزد ایرانیان است و بست و با شعور و ..... است و جامعه نخبگان معاصرش با وجود توسری های زیادی که از شما مستکبرین خورده است و سرگیجه هایی که گرفته است, به زودی مبانی نظری اندیشه اکبر را گردآوری و تدوین خواهد کرد و به اطلاع ملتهای غربی خواهد رساند. و محصولات فرهنگی و هنری آن را نیز خواهد ساخت حتی و به جهان بزرگ معرفی خواهد کرد. راستی شما به چه حقی کتیبه 2010 را از ملتهایتان پنهان کرده اید ای حکام و مقامهای مسوول کشورهای غربی؟

سازمان ملل در حال تحلیل بردن تدریجی نبوغ, شایستگی ها و توانایی های من است

I am want a clear and official "Yes" or "No" reply from UNHCR about my refugee request in UNHCR. aliakbar Ebrahimi Tehran_ Iran 27 March 2011 من یک جواب روشن, رسمی و کتبی از یو. ان. ایچ. سی. آر به درخواست پناهندگی و مهاجرتم می خواهم. یک پاسخ کتبی در برگه ای که آرم سربرگ مخصوص یو. ان. ایچ. سی. آر و مهر یو. ان. ایچ. سی. آر را نیز دارد. چنین برگه ای حداقل حقی است که معمولا _و تا جایی که من اطلاع دارم بدون استثنا_ به همه پناهندگان پرداخته شده است. اما من علی رغم دیگر پناهندگان هنوز هم جوابم را نگرفته ام. جواب سیاسی خودتان را در ژانویه 2011 دادید, جواب شفاف و قانونی ام را نیز بدهید. بعد از دیپورت از آذربایجان به شدت احساس پیر شدن و مصدومیت کردم اما هنوز هم اندک توانی برای سر و سامان دادن به وضعیت زندگی ام برایم باقیمانده است که اگر باز هم سازمان ملل مجبورم نکند که برای گرفتن پاسخم از یو. ان. ایچ. سی. آر از ایران فرار کنم و خودش جواب مرا بدهد که آیا به من پناهندگی می دهد و از مهاجرت من حمایت می کند یا نه,آنگاه می توانم برای زندگی خودم برنامه ریزی کنم و سعی کنم که یک زندگی

چگونه باور کنم که به دلیل رشوه ندادن به پلیس دیپورت شده ام

من از کشوری که در بدو ورودم در مرز داشت خایه های یک شخصیت فرهنگی به نام اکبر را هم می گشت و می پرسید که چگونه باور کند که من دارم بدون پول به آن کشور می روم و در بدو ورودم راننده تاکسی آن بخاطر یکی دو منات مرا فریب داد و از اتوبوس دور کرد تا من چند ساعت منتظر اتوبوس خودم بمانم و وقتی از دیدن اتوبوسم ناامید شده بودم اتوبوسم را ببینم, انتظار زیادی نداشتم. اما باید آنقدر عقل می داشتند و یا مبری از ماجراجویی می بودند که خودشان را نیندازند وسط مسئله ای که مربوط به انسان و سازمان ملل بود و مسوولیت چیزی را که به ایشان مربوط نبود به عهده نمی گرفتند. چگونه باور کنم که به دلیل رشوه ندادن به مامور پلیس و چاپلوسی نکردن در مقابل همکاران وی که در اداره پلیس با توهین و داد کشیدن در وسایل من دنبال تریاک می گشتند و در مقابل دفاعیات منطقی من می خندیدند به ایران دیپورت شده ام؟ آیا آنها اختیار دیپورت مرا داشتند؟ آیا آن یکی مافوق ترشان که به باد دادن چند استان کشور و خوشگذرانی با رشوه گیری _و خیلی چیزهای دیگر که صلاح نبود من بمانم و ببینم_ را به روی خودش نمی آورد و از من می پرسید که چرا یک روز به ارمنستان

ملت ایران به جنبش سبز مدیونند و به من که در راه ادای دین ایشان گام برداشته ام جایزه خواهند داد

خاتمی و همکاران وی به اندازه کافی وارث گرسنه دارند. نیازی ندارم که به خاتمی و دار و دسته وی منتسب باشم و یا آنکه نامم در کنار نام نیک ایشان باشد. خیلی هم بدجوری و خیلی هم بیشتر از دیگران حق و حقوقم توی حلقوم ایشان گیر کرده است. خیلی. نیازی ندارم که به خاتمی و دار و دسته وی منتسب باشم. اما خیلی بیشتر از دیگران برای ایشان خیر و فایده داشته ام. پویش و جنبش سبز ملت ایران به اندازه کافی وارث گرسنه دارد. نیازی ندارم که به پویش و جنبش سبز ملت ایران منتسب باشم و یا آنکه نامم در کنار آن نام نیک باشد. اما خیلی بیشتر از دیگران برای آن پویش و جنبش خیر و فایده داشته ام و قدم مثبت, صحیح و مفید برداشته ام. اصلاح طلبان و یا هر کدام از مدعیانی که فردا پس فردا با نام پویش و جنبش سبز ملت ایران و به اعتبار این جنبش به قدرت برسند, اگر همچون هیات حاکمه امروزی ایران بی شرف و بی حیثیت نباشند و اگر ذره ای شرف و حیثیت در وجود ایشان باشد, حتما بودجه تشکیل سازمان جهانی اکبر با همه نمایندگی هایش _آنهم با هدف مطالعات و تحقیقات محض و فارغ از اهداف و تعهدات مالی_ را خواهند پرداخت. اما ملت ایران به خاتمی و اطرافیان وی

آیا اکبرهای مردم را الاف کردید که خودتان را یکبار دیگر به انتخابات راه دهند؟!!!

بیانیه نوروزی اوباما و کلینتون و تصميم شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد برای تعیین گزارشگر ویژه برای ایران, نتیجه جهاد دیپلماتیک و ایثارگری های اکبر و امثال اکبر بخاطر پویش و جنبش سبز ملت ایران بود. باشد که شکر گزار باشند. آری اکبرهای ملت ایران به کشتن داده نشدند و به خطر و بلا مبتلا نگشتند که مهاجرانی, موسوی و خاتمی پیشنهاد سازش و معامله مطرح کنند. اگر آن سه شایسته و قدرشناس و حلال زاده بودند اول از اکبر تقدیر و تشکر می کردند و در سازمان ملل از وی حمایت می کردند که کار مهاجرت وی درست شود, نه آنکه آنقدر دنبال چیزهای نداشته خودشان بگردند و کمپینهای متفرقه به راه بیندازند که سهم اکبر فقط دیپورت باشد و بس. پس از آنکه در ژانویه 2011 مورد حمله واقع شدم دیگر هیچگونه وظیفه و یا مسوولیت سیاسی یی در قبال جامعه بشری _و بخصوص جامعه ایرانی_ ندارم و اگر هم دغدغه هایی از این دست داشته باشم آنهم دیگر لطف و کرم مضاعف خودم خواهد بود. از این پس من نیز همچون دیگران فقط منافع شخصی خودم را پی گیری می کنم و البته برای خودم متاسفم که منافع خویش را در تامین کامل منافع و مصالح کل اعضای جامعه و در کمک به دیگران و

مرگ بر مزدوران باند مفعولان چین و روسیه

من فردا به نمایندگی از ملت بزرگوار و بزرگ ایران به بهشت زهرای تهران می روم و فاتحه ای برای شهید محمد مختاری می خوانم تا به جهانیان اعلام کنم که ما مردم ایران همدست و شریک جرم باند مفعولان چین و روسیه در ایران (همدست و شریک جرم هیات حاکمه امروزی ایران) نیستیم. از ارتشها و سازمانهای نظامی و امنیتی چین, روسیه, آمریکا و همه کشورهایی که به نوعی _بطور مستقیم و یا غیر مستقیم, خواسته و یا ناخواسته_ در جنایت ژنو در ششم و هفتم دسامبر سال 2010 دست داشته اند انتظار دارم برای اسکورت اکبر و برای حفاظت از اکبر در مقابل باند مفعولان چین و روسیه در ایران فردا به بهشت زهرا بیایند.

عید نوروز و آغاز بهار مبارک باد

عید نوروز و آغاز بهار را به ملت آمریکا, همه ملل غربی, ملت ایران و همه ملل جهان تبریک می گویم.

هیات حاکمه امروزی ایران سپر بلای منافع اکبر در ایران هستند

من ارتشها و سازمانهای نظامی و امنیتی اکبر در چین, روسیه و کشورهای غربی را برای نجات نیروهای نظامی, امنیتی و مسلح ایران از چنگ "باند مفعولان چین و روسیه" که همان هیات حاکمه امروزی ایران هستند فرا می خوانم.

هر کسی که از اکبر شاکی و ناراحت است مال اکبر را به خورد زن و بچه خویش داده است

ای زن و بچه های خانواده های هیات حاکمه امروزی ایران, نان آورهای شما حق و حقوق مرا از من غصب کرده اند و به شما نان حرام داده اند و شما هم خورده اید. من حاضرم بطور آشکار و نهان شما را بکنم تا گناه شما مبنی بر "خورردن مال اکبر" شسته و پوشیده شود. اگر شما از نان آورهای جنایتکارتان می ترسید و نمی آیید که من بکنمتان, من از نیروهای نظامی, امنیتی و مسلح ایران می خواهم که تفنگها و دیگر سلاحها و ابزار آلات کوچک و بزرگ جنگی خویش را بعنوان کیر اکبر توی کوس و کون شما فرو کنند تا با انجام این وظیفه, مسوولیت و ماموریت, از به گا رفتن خویش توسط "نیروهای نظامی, امنیتی و مسلح اکبر در دیگر کشورها" جلوگیری کنند. علی اکبر ابراهیمی عید نوروز 1390 سوم فروردین تهران

آنهایی که به اعتبار و آبروی امام حسین رحم نکردند به مزدوران خودشان هم رحم نخواهند کرد

ای سپاهیان و دیگر نیروهای نظامی, امنیتی و مسلح ایران, ای که هرگز دنیای خودتان را فدای دنیای باند مفعولان چین و روسیه (هیات حاکمه امروزی ایران) ننموده اید و هیچگاه سه چهار ساعت مداوم بدون کیک و ساندیس و آبمیوه برایشان چماق نزده اید, من از شما می خواهم که ارزشها, معنویات و آخرت خودتان را نیز فدای امیال و غرایض زودگذر و دنیوی "باند مفعولان چین و روسیه" نکنید. چون, آنهایی که به ارزشها, به اسلام و به امام حسین رحم نکردند و پویش و جنبش سبز ملت ایران را ضد ارزشها و دشمن ارزشها معرفی کردند, در مواقعی که عرصه برایشان تنگ شود به مزدوران خودشان هم رحم نخواهند کرد. همه ما می دانیم که دادخواهی جنبش سبز به امام حسین در روز عاشورای سال 88 یکی از بزرگترین و مهمترین افتخارات امام حسین بوده است. اما باند مفعولان چین و روسیه این افتخار و ارزش را از حضرت امام حسین علیه السلام دزدید و غصب کرد و اعلام کرد که جنبش سبز برای توهین به امام حسین و برای آتش زدن پرچم امام حسین به خیابان آمده بودند و نه برای کمک خواستن از امام حسین و نه برای کمک خواستن از خدای امام حسین امام حسین یکی از اسطوره های ملت ایر

در امور داخلی ایران دخالت نمی کنم و خواسته هایم از حکومت ایران حداقلی است

ای هیات حاکمه امروزی ایران, من نمی گویم که به مردم ایران ظلم نکنید. من نمی گویم جنایت نکنید. من نمی گویم مفعول چین و روسیه نباشید و دنیا را با سیاست غیر مسوولانه سفله گری به هم نریزید. من نمی گویم که پویش و جنبش سبز ملت ایران را در 31 خرداد سال 88 مورد حمله قرار ندهید. من نمی گویم که سخنگویان و نمایندگان اصلی ایران را مورد سرکوب و تبعید و بازداشت و بازجویی قرار ندهید و خودتان را بجای ایشان سخنگویان و نمایندگان ایران ننامید. هر غلطی که می کنید به خودتان مربوط است و به همه مردم ایران و نخبگان شناخته شده جامعه فرهنگی, هنری و سیاسی ایشان. اینگونه نیست که اول از همه و فقط و فقط به علی اکبر ابراهیمی مربوط باشد. مسایل و اختلافات متنوع و بی پایانشان (مسایل و اختلافات بی پایان ایرانیان) به خودشان مربوط است و به اکبر, مخاطب اکبر و جهان آرمانی اکبر مربوط نیست. من فقط می گویم که مرا شریک جرم خودتان ندانید و از من کمک نخواهید و با خوردن حق و حقوق من قوت و قدرت نگیرید تا من در ظلمها و جنایتکاری هایتان شریک نباشم و حق و حقوق مرا به خودم بپردازید.

چین و روسیه فریفته خراجهایی که از جنایتکاران حاکم بر ایران می گیرند و به آن معتادند شده اند

من ارتشها و سازمانهای نظامی و امنیتی اکبر در چین, روسیه و در کشورهای غربی را برای حمله های سازمان یافته و ویرانگر تجسسی به آفیس ها و کاخهای حکام و مقامهای مسوول چین و روسیه فرا می خوانم. جرم آنها دست داشتن در جنایتها و ظلمهای امروز, دیروز و فردا و اعمال سیاستهای شیطانی, پست, غیر مسوولانه و موذیانه است. مجوز حمله باید با بازداشت, شکنجه و بازجویی از خود آنها گرفته شود تا ارتشها و سازمانهای نظامی و امنیتی اکبر در چین, روسیه, ایران, کشورهای غربی, آذربایجان و ارمنستان از شر آنها در امان باشند.

عید نوروز, آغاز بهار و آغاز سال نو مبارک باد

عید نوروز, آغاز بهار و آغاز سال نو را به همه اعضای پویش و جنبش سبز ملت ایران و بخصوص سرکوب شدگان حوادث پس از انتخابات و خانواده هایشان و شهدا و زندانیان سیاسی حوادث پس از انتخابات و خانواده هایشان و به "اصلاح طلبان تطهیر یافته, پاک و مبرا از ننگ همدستی و همکاری با هیات حاکمه امروزی ایران" تبریک می گویم. ///////////////////////// مـعاشران گره از زلـف یار باز کـنید شـبی خوش اسـت بدین قصه‌اش دراز کـنید حـضور خـلوت انـس است و دوستان جمعند و ان یکاد بـخوانید و در فراز کـنید رباب و چـنـگ بـه بانـگ بـلـند می‌گویند کـه گوش هوش بـه پیغام اهـل راز کـنید بـه جان دوسـت کـه غم پرده بر شـما ندرد گر اعـتـماد بر الـطاف کارساز کـنید میان عاشـق و معـشوق فرق بـسیار اسـت چو یار ناز نـماید شـما نیاز کـنید نخسـت موعـظـه پیر صحبت این حرف است کـه از مـصاحـب ناجـنـس احـتراز کـنید هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق بر او نـمرده بـه فـتوای مـن نـماز کـنید وگر طـلـب کـند انـعامی از شـما حافـظ حوالـتـش بـه لـب یار دلـنواز کـنید ........... منـم که گوشه میخانه خانقاه من است دعای پیر مغان ورد صبحگاه

آنجا جنایتی در حال انجام است

آیا ترسیدند که من رییس جمهور آمریکا شوم؟ نه! آن چیزهایی که حکام و مقامهای مسوول کشورهای غربی را به وحشت انداخته خیلی فراتر و عمیق تر از این حرفهاست. من مسوولیتهای جهان آرمانی مورد نظر خودم هم برایم زیاد است چه رسد به پذیرش مسوولیت جمع و جور کردن افتضاحاتی که سران کشورهای ابرقدرت جهان ایجاد کرده اند. در ظاهر, صورت مساله فقط "این" است که: " کتیبه 2010 اکبر را از مردم کشورهای غربی مخفی نگه داشته اند تا بتوانند انتخاباتهایشان را در ابهام و بطور دزدکی و غیر شفاف برگزار کنند ." اما چرا؟ چرا کتیبه را از مردم پنهان کرده اند؟ من از جامعه علمی, فرهنگی, هنری و رسانه ای ایران معاصر _اعم از حکومتی, جنبش سبزی, مستقل و یا غیره_ می خواهم که قبل از برگزاری انتخاباتهایی بیشتر در غرب, کتیبه 2010 اکبر را به اطلاع مردم کشورهای غربی برسانند. و همچنین می خواهم که مبانی نظری "اندیشه اکبر", "واژگان اکبر" و "آموزه های اکبر" را نیز تعریف و تبیین فرمایند تا به اطلاع مردم کشورهای غرب و همه مردم جهان برسد. تا زمانی که همه توده های مردم نفهمیده باشند (مطلع نشده باشند

به زودی بیشتر توضیح خواهم داد

در مسابقه مرده خوری اراذل و اوباش بر علیه اصلاح طلبان من خودم اول هستم। هیچگاه در مقابل سران اصلاحات و ااصلاح طلبان نایستاده ام و حتی منتقد ایشان نیز نبوده ام. من هیچگاه کمتر از گل به ایشان نگفته ام و نخواهم گغت. من فقط در مسابقه مرده خوری اراذل و اوباش شرکت کرده ام تا از اراذل و اوباش عقب نمانم. جرم اصلاح طلبان جدی گرفتن اراده اراذل و اوباش (قهرمانان باالقوه ای که در لابه لای مردم مخفی شده اند تا امروز که خطر و آزمون و چوب و چماق و میخ و سیخ هست و باید هزینه نامبر وان بودنهای خویش را پرداخت مدعیات و مطالبات حداکثری شان معلوم نشود) مبنی بر تغییر رژیم که به گفتمان اکثریت مطلق جامعه نیز تبدیل شده بود و زیاد اهمیت دادن به آن اراده و گفتمان و همراه شدن با آن تا حد ایثارگری و فدا شدن بود. آن روزهایی که سران اصلاحات را می پرستیدم داشتم منافع, استقلال و تمامیت ارضی ایران را با پارتی بازی به منافع جهان آرمانی ترجیح می دادم که از این بابت از خودم, از خدا و از همه اهالی جهان معذرت می خواهم. این یادداشت را چند روز دگر ویرایش می کنم..

برای صدای موسوی دلتنگم

چرا صدای موسوی را نمی شنوم؟ چرا رفسنجانی اینقدر (تا حد و اندازه هایی مشکوک و فجیع) ریلکس است؟ چرا موهای خامنه ای را نمی کشد؟ چرا خودش را جر نمی دهد؟ چرا برای آقای موسوی و خانم رهنورد کاری نمی کند؟ معنی آرامش و قیافه متین وی در سخنرانی اخیرش چیست؟ ادعای وی مبنی بر خیرخواهی برای ایران به چه معناست؟ یعنی ما پانصد هزار نفر محمد رضا جلایی پور, خودمان از رفسنجانی کمتریم و فدا شده ایم که رفسنجانی برود تعطیلات و ماه عسل با شان و منزلت و عشق و حال ویژه؟ آیا ما پیاده نظام اختلافات رفسنجانی و خامنه ای که در کمال هاری و وقاحت سر پیری یاد معرکه گیری افتاده بودند بودیم؟ آیا فقط می خواست که رییس و صاحب امتیاز پیروزی ما باشد؟ پس امروز که ما را به لجن کشیده اند کجاست؟ باز هم که در عرش اعلاست. من باید روز اول عید آقای موسوی را ببینم. در غیر اینصورت ناراحت می شوم. یکی از سوالهای مخفیانه من از موسوی آن است که ایشان با آن سن و تجربه شان منظورشان از گره زدن یک جنبش اعتراضی به نام شخصی که اقشار کم درآمد از وی متنفر بودند چه بود؟

بی شرم اصلی خود قذافی بی شرف است

بی شرم اصلی خود قذافی بی شرف و دیگر همتایان ستمگر وی هستند که ملتهای عرب اکبر را به خاک و خون می کشند و در عین حال انتظار دارند که جامعه جهانی نیز همدست و شریک جرم ایشان باشد و کراوات و پاپیون بزند و بیاید با ایشان مشروب و مخلفات بزند!!!

یک باید دیگر هم توسط اکبر صادر شد

48 ساعت به اعضای هیات حاکمه امروزی ایران فرصت می دهم که بودجه سازمان جهانی اکبر که بطور موقت و بنا بر ضرورت جایگزین سازمان جهانی حقیقت است را بپردازند. و یا در غیر اینصورت منتظر حملات گسترده تر و ملموس تر اکبر به خودشان و دیگر ذینفعان حکومت فعلی ایران که در راهپیمایی های حکومتی شرکت می کنند باشند. یادش بخیر, یک روزی در روزهای حوادث پس از انتخابات, منوچهر متکی در مورد برنامه اتمی ایران گفته بود که ملت ایران معامله گر های خوبی هستند. من که هیچ به حکومت ایران نگفته بودم و رفته بودم. چرا باعث دیپورت من شدند؟ چرا در ششم و هفتم دسامبر 2010 در مورد برنامه اتمی ابران با غرب مذاکر کردند و در آرامش و مهاجرت اکبر اخلال ایجاد کردند؟ مگر آنها چنین حقی داشتند و چنین اجازه ای از اکبر گرفته بودند؟

به دادم برس پدر, به دادم برس

پدر, آیا در اون دنیا عدالت هست؟ اگه باشه حتما تو در جای خوب و راحتی هستی. پدرم, در میان فرومایگانی که تو نمونه هایی از آنها را در جامعه به من نشان می دادی و برایم مثال می زدی و با متانت, آنها را نه لاشخور و شغال که روبه صفت می نامیدی تنها مانده ام و برای آلوده نشدن به مفاسدی که هنوز هم در این اطراف موج می زند و در عین حال بر روی پا ایستادن از تو مدد می خواهم. قوتم ببخش, نیرویم ببخش, قدرتم ببخش. ای خاک مقدس, از پسرت حمایت کن.

من شریک جرم حکام امروز ایران نیستم

من شریک جرم حکام امروز ایران نیستم. نمی خواهم که حق و حقوق اکبر و "منافع جهان آرمانی اکبر در ایران" توسط حکام و مقامهای مسوول امروز ایران غصب شده باشد و آنها با حق و حقوق من قوت گرفته باشند و ظلم کرده باشند. من خواهان حمله به آنها هستم. من ارتشها و سازمانهای نظامی و امنیتی اکبر در کشورهای غربی را برای حمله های سازمان یافته, ضربتی و ویرانگر تجسسی به آفیس ها و کاخهای حکام و مقامهای مسوول امروز ایران فرا می خوانم. مجوز حمله باید با بازداشت, شکنجه و بازجویی از خود آنها گرفته شود. هدف نهایی از حمله در فعلا, تعویض کامل هیات حاکمه امروز ایران و شناسایی و بازداشت خشونت بار و حتاکانه وفاداران به رژیم کنونی و اجرای نرم بازجویی ها و پرونده یابی های برنامه ریزی شده و سازماندهی شده است.

دوست داشتم اصولگرایان ایران بیشتر نگران آینده خود باشند, اما افسوس

زندانیان سیاسی زن رجایی شهر در معرض خطرات جدی و تجاوز جنسی قرار دارند فشاگری جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی خطاب به رییس قوه قضاییه جرس: جمعی از خانواده‌های زندانیان سیاسی زن زندان رجایی‌شهر در آستانه سال نو نامه ای خطاب به صادق لاریجانی، رییس قوه قضاییه نوشته و از وی پرسیده اند که «آیا عزیزان ما محکوم به مرگ تدریجی هستند؟»این خانواده ها ضمن فاش کردن ابعاد خطرات جدی که عزیزان شان را در این زندان تهدید می کند از وی درخواست رسیدگی سریع کرده اند. به گزارش کلمه، متن کامل نامه خانواده‌های زندانیان سیاسی زن زندان رجایی‌شهر به این شرح است : ریاست محترم قوه قضائیه جناب آیت الله صادق لاریجانی با احترام این نامه را در حالی برای شما می‌نویسیم که ماه‌هاست پیگیری‌های ما برای بهبود وضعیت عزیزان زندانی‌مان، بی‌نتیجه و بی‌پاسخ مانده است. ما جمعی از خانواده‌های زندانیان سیاسی زن زندان رجایی‌شهر کرج هستیم که لازم دانستیم با توجه به شرایط اسفبار زندانیانمان، ضمن ارائه گزارشی از وضعیت این زندان، از شما درخواست کنیم با فرستادن نماینده‌ای به این زندان شرایط زندانیان را از نزدیک مشاهده کرده و نسبت به ب

جامعه فرهنگی و هنری ایران معاصر_ورژن 89

بعد از آمدنم از ترکیه در سال 88 بجای اینکه از جامعه فرهنگی و هنری ایران معاصر استقبال و پاسخ ببینم, دیدم که حتی بجای پرداخت حقوق کارگری خودم نیز زن و بچه ها و نوامیس خویش را پرت کرده بود به سمت من. این موضوع را هم مطرح کردم اما آن جامعه یک نماینده شاکی و معترض که از دهن حرف بزند و بطور شفاف و رسمی و از طریق مراجع قضایی دولتی _در سطح ملی و یا بین المللی_ به من اعتراض کند نداشت و با فرار من از ایران به ارمنستان و آذربایجان فرصتش برای آن اعتراض تمام شد. پس از آنکه از آذربایجان به ایران بازگشتم نیز جامعه فرهنگی و هنری ایران معاصر را در وضع افتضاح و فجیعی مشاهده کردم. گرچه اقدامات محافظتی آن جامعه خیلی شدید بوده و من در ایران از حق و حقوق خودم محرومم اما من به پشتوانه سالها همزیستی نزدیک خیلی چیزها در جامعه فرهنگی و هنری ایران معاصر در زمستان سال 89 دیده ام که اگر افشا کنم شاید خوشایند نباشد, هر چند که بنا نداشتم و تصمیم ندارم که همه مشاهداتم از آن جامعه را افشا کنم. امیدوارم آن جامعه وظیفه های خویش در قبال اکبر و سوال اکبر را انجام دهد تا نیازی به اقدامات قهریه اکبر بر علیه آن نباشد. باز ه

میزان خوشخدمتی موسوی و خاتمی به رفسنجانی دور از انتظار و غیر قابل پیش بینی بود

میزان خوشخدمتی موسوی و خاتمی به رفسنجانی دور از انتظار جنبش سبز و غیر قابل پیش بینی بود. رفسنجانی با خدمات شایسته موسوی و خاتمی از یک مراسم بازنشستگی مجلل و با شکوه برخوردار شد. یعنی دقیقا همان چیزی که نخبگان اپوزیسیون طی سی سال اخیر موظف به برخورداری از آن بودند اما ابتذال سطح احترام در فضای سیاسی ایران آنها را از این حقشان محروم کرد. به برکت قدرت ملت نجیب و شریف ایران, هیچ گرسنگی یی برای رفسنجانی باقی نماند و امروز هم به تفریح و استراحت و پژوهش و سر قبر پدرش می رود. اما جنبش سبز در چه حالی است ما که پیروزی مان در انتخابات نیز به بندگی و بردگی رفسنجانی مشروط شده بود و از ما می خواستند که توی سر قشر کم درآمد و آسیب پذیر بزنیم تا رفسنجانی به ما پول بدهد کجاییم؟ موسوی و خاتمی با پویش سبز و جامعه مدنی و جنبش سبز چه کردند؟ آیا اعلام برائت جنبش از رفسنجانی که در صورت پیروزی ما قرار بود رییس پیروزی مان نیز باشد اینقدر سخت است؟ رفسنجانی شاید ولی نعمت شما بوده باشد اما جنبش سبز متعلق به خود ملت بود و شما حق نداشتید آن را به پای رفسنجانی بریزید.

برگزیدن دکتر عطا الله مهاجرانی از اشتباهات اکبر نبود, از افتخارات اکبر بود

من همین دیکتاتور (مهاجرانی) را برای امروز ایران می خواهم حتی به استقلال و تمامیت ارضی ایران هم رحم ندارد. هر چند که ان خواست و اراده در وی مخفی است و می خواهد مرا که شخصیت برجسته فرهنگی هستم, مقام ارشد امنیتی معرفی کرده و خودش را بعنوان شخصیت فرهنگی جا بزند. آقای مهاجرانی, بیش از پیش با استقلال و تمامبت ارضی ایران بازی نکن و سهام اکبر های سبز ملت ایران از پویش و جنبش معقول و غیورانه ملت ایران را نیز از اطرافیانت در ایران و لندن پس بگیر و به خود اکبرهای سبز بپرداز। شما در ماههای پس از انتخابات چیزی گفته بودید که مضمونش این بود: "حمله مغول و روس را تاب آورده اند, پس حمله غرب هم خوب است......" آقای دکتر, بعید می دانم آن اظهارات شما از دایره رصد عقابان تیز بین خامنه ای و رفسنجانی در کیهان خارج بوده باشد اما بگویید چه نفعی برای کیهان دارد که آن اظهاراتتان را در مقابل ویدئوی شماره دوی شما در روزهای اخیر برجسته نمی کنند!!!؟ من نمی خواهم با ایثارگری های کله پوکانه _از نوع ایثارگری ها و خوبی کردنهای پدرم به دیگران_ و با انجام خدمات بیش از پیش برای پویش و جنبش سبز ملت ایران, این تصور

موسوی و خاتمی به داد جنبش ملت ایران خواهند رسید, نه به داد بیدادگران

حتی من هم نمی توانم مصونیت وفاداران رژیم در فردای سرنگونی را تضمین کنم چه رسد به موسوی و خاتمی که ننگ دوستی با رفسنجانی و احساس ارادت به رفسنجانی را نیز بر پیشانی دارند و با این ننگ صدمات جبران ناپذیری نیز به جنبش سبز ملت ایران زده اند। آن حق و امتیاز بخشیدن مصونیت به طرف مقابل در همان سیزده آبان هایی که پلیس در کوچه های ضلع شمال شرقی میدان ولیعصر محکم با باتوم توی سر دختران و زنان مردم می کوبید _بطوری که خون فواره می زد_ از دست ما رهبران جنبش سبز خارج شد و اگر رهبران اصلاحات از اعطای چنین چیزهایی به وفاداران حکومت فعلی ایران سخن بگویند در اصل به گور اجداد خویش خندیده اند و پویش و جنبش سبز ملت ایران پاک و منزه از نمایندگی شدن در امروز و اینجا توسط ایشان خواهد بود. آن صحبتها برای وقتی بود که هنوز فخرالسادات محتشمی پورها و زهرا رهنوردهای ما را بجای زن و بچه های دغل دوستان مهاجرانی در لندن و بجای زن و بچه های حکام غیر منتخب امروز ایران به زندان نینداخته بودند. میزان مصونیت خودشان را خودشان به ابتذال کشانده اند و کار از دست ماهایی که خودمان شخصا شکایتی از ایشان نداریم خارج شده است.

یک وظیفه سرگرم کننده و جذاب برای خانم کاترین اشتون

طرفداران خامنه ای و رفسنجانی باید بطور سیستماتیک و برنامه ریزی شده شکنجه شوند تا حدی که دیگر, طرفداری از خامنه ای و رفسنجانی نام و نان و افتخار برایشان نداشته باشد بلکه چوب و چماق و ننگ و شرم نیز داشته باشد. علی اکبر ابراهیمی, تئوریسین پویش و جنبش راه روشن حقیقت , که مبانی نظری آن طی ماهها و سالهای اخیر به تدریج و بطور پراکنده در پایگاههای اطلاع رسانی اکبر مطرح شده است.

آنهایی که بجز حمله پاسخی برای انسان نداشتند باید مورد حمله قرار گیرند

من ارتشها و سازمانهای نظامی و امنیتی اکبر در کشورهای غربی را برای حمله های سازمان یافته و ویرانگر تجسسی به آفیس ها و کاخهای حکام و مقامهای مسوول کشورهای غربی فرا می خوانم. جرم آنها دست داشتن در توطئه ششم و هفتم دسامبر 2010 ژنو و حمله به ناظر اکبر در ژانویه 2011 توسط یکی از سگهایشان در منطقه بنام "دولت آذربایجان" به جرم انتقاد در مورد آن فاجعه است. مجوز حمله باید با بازداشت, شکنجه و بازجویی از خود آنها گرفته شود تا ارتشها و سازمانهای نظامی و امنیتی اکبر از شر آنها در امان باشند.

خمینی جاسوس خودآگاه و یا ناخودآگاه اربابان غربی خویش بود

خمینی که علنا توسط پاریس حمایت شد, به من القا کرده بود که غرب در پی حقوق بشر است. اما امروز حکام غرب می گویند که در پی منافع خویشند. سود این ادعا نیز فقط نصیب خودش و غصالان و غصابان خودش شد و من حتی تا سن سی و سه سالگی هم از آن سود محروم ماندم. روسیه و چین هرگز از این غلطها نکردند. هرگز ادعا نکردند که سند حقوق بشر تنظیم کرده اند و برایش اعلامیه جهانی می دهند و همه را به التزام به آن دعوت می کنند. یعنی اصلا در حد و اندازه هایی نبوده اند که چنین ادعایی را مطرح کنند و یا آنکه داعیه دار پرچمداری آن باشند. چین و روسیه هر جا که می رفتند فکرشان مشغول همین بود که چطوری قتل و ویرانی و تجاوز و غیره کنند. کجا عقلشان قد می داد که به حریم ارزشها و به حریم خدا نفوذ کنند؟ حالا تو از من می پرسی که چرا به حکام و مسوولین غرب گیر داده ام؟

چه لزومی داشت که انتخاباتی برگزار شود

ای ارتشها و سازمانهای نظامی و امنیتی اکبر در کشورهای غربی و در ایران, آقایان موسوی و کروبی _جدای از آنکه گزینه های مطلوب و آرمانی و کاملی برای ریاست جمهوری بودند یا بر عکس بود یا حد وسط و تعادل بود و یا آنکه هر چه که بود_ تنها گزینه های قابل توجهی بودند که از جانب هیات حاکمه غیر منتخب ایران امروز بعنوان رغیب انتخاباتی پذیرفته شده بودند. من از شما می خواهم که در اولین فرصت ممکن به هیات حاکمه بی چشم و روی ایران حمله کرده و آنها را طبق برنامه, نابود کنید. با تشکر. علی اکبر ابراهیمی, پرزیدنت ایران و جهان آرمانی اکبر و نزدیکترین شخص به علی اکبر ابراهیمی آرمانی و کامل در ایران و جهان آرمانی اکبر

بر مبنای اندیشه و مبانی فکری اکبر, آنها مجرمند

یکی از جرمهایشان: ادعای حکام ایران مبنی بر پست بودن رقبای سیاسی شان به معنی توهین به خود و به معنای توهبن به قدرت است و توهبن به مردم . پس چنین معجزه ای افتخار نیست بلکه ننگ است.

انگیزه سران اصلاحات از عضویت در نظام فعلی چه بوده؟

آیا فکر کرده بودید که قایموشک بازی با مهره های خودتان که مردم سبز اکبر فقط روی حساب قول ایشان مبنی بر برگزاری انتخاباتی که کودتا بود و نه انتخابات ایشان را آدم حساب کرده بودند ولاس زدن با رفسنجانی و چاهار تا خمینی زاده دیگر که همگی از خودتان هستندبرای شناسایی و سرکوب اکبرهای سبز ملت ایران برایتان بی هزینه خواهد بود؟ پس وای بر شما.

اگر قدرت را خدای اکبر داده است چرا خود اکبر نگیرد و مصباح و جنتی بگیرند!؟

من بعنوان مقام امنیتی ارشد ایران در فردای سرنگونی حکومت فعلی ایران (بعنوان وزیر بازداشت, شکنجه و بازجویی), از خانم کاترین اشتون می خواهم که برای ما معترضان در ایران, انواع سلاحها و بمبهای لازم را بفرستد.

کاترین که برای جنایتکاران حاکم بر ایران مشروعیت می فرستد چرا برای ما سلاح نمی فرستد!؟

من ارتشهای نظامی اکبر در کشورهای غربی را برای نجات نیروهای نظامی, امنیتی و مسلح ایران از چنگ طرفداران خامنه ای و رفسنجانی فرا می خوانم.

امنیت ناعادلانه پایدار نخواهد ماند

امنیت خانم فخرالسادات محتشمی پور از امنیت کاترین اشتون مهمتر است.

شوخی با سران اصلاحات

چهره ای شیطانی از موسوی, مهاجرانی, خاتمی و اطرافیانشان مشاهده می شود. در یادداشت قبلی زدم توی دهان اراذل و اوباش و از اصلاح طلبان در مقابل ایشان دفاع کردم. اصلاح طلبان در مقایسه با اراذل و اوباش, محشر بودند و به عرش اعلا رسیدند. اما در مقابل سرکوب شدگان و کشته شدگان حوادث پس از انتخابات 88 ایران, اصلاح طلبان کجا هستند و که هستند؟! لطفا این یادداشت خاص را فقط اصلاح طلبان بخوانند. باید بگویم که موسوی با آویزان کردن وزنه شومی به نام رفسنجانی به جنبش سبز, خیانت بزرگی را به جنبش سبز ملت بزرگ ایران کرده است و حتی پس از بیست ماه اخیر نیز هنوز از دلش نیامده که برائت جنبش سبز از رفسنجانی را اعلام کند. ما نمی گوییم براائت خودش را اعلام کند, بلکه می خواهیم برائت جنبش سبز از رفسنجانی را اعلام کند. باید بگویم که اصلاح طلبان خسر الدنیا و الاخره و مسوول کشتار مردم سبز و غیر مسلح ایران طی بیست ماه اخیر شده اند. چرا که اراده سیاسی سرکوب شدگان بیست ماه اخیر را فدای امیال کوتاه خویش می کنند و پس از حوادث فجیع و شوم بیست ماه اخیر, مطالبات به روز شده جنبش مبنی بر لزوم و ضرورت شکنجه و سرنگونی اصولگرایانی که