تداوم آسیب ها و خسارات جبران ناپذیر من تامین کننده و ضامن منافع عالی و پایدار اعضای 5+1 نخواهد بود

خدایا من خواهان نزول انواع بلاها, عذابها و شکنجه های زمینی, آسمانی, غیبی, واقعی و .... بر چین و سپس نیز نابودی و محو کامل آن کشور هستم. (خواهان نابودی و محو کامل چین هستم). در صورتی که چین طی روزها و یا هفته های آینده اقداماتی موثر در جهت اعمال تحریمهایی فلج کننده بر علیه نقض حقوق بشر در ایران و بر علیه برخی اداره جاتی های عطیقه و خوش خوراک ایران که با سرکوب پویش و موج سبز ملت ایران موافق بوده و بیشترشان نیز حراستی هستند و بشرهای تقلبی و ضد قانون, همانها که به ناحق بشر نامیده شده و عضوی از خانواده بشری اعلام گشته اند تا سیگارهایی بعنوان حقوق بشر بدست ایشان داده شود و جاسوسان و دزدانی متعلق نا اهلان, نا محرمان و بیگانگان در حریم قدرت ایران شوند _به ناحق بشر نامیده شده اند اما با مجمع تشخیص مصلحت نظام, دولت و بیت رهبری ایران ارتباط داشته و از آنها پول و "جنس" هایی چینی گرفته اند و یک چیزهایی حق السکوت مانند بهشان ماسیده و ارضایشان کرده تا در مقابل ظلم و توهین به قدرت ملت خویش مطلقا ساکت, مطیع و راضی و غیر معترض بمانند و حتی در دلشان نیز برای رژیم لعن و برای پویش سبز ملت دعا نکن

ما از آقای اردوغان می خواهیم که پندار, گفتار و رفتار خویش را در قبال ایران و شهدا, آسیب دیدگان و بازداشت شدگان جنبش سبز ملت ایران تغییر دهد و اثرات سو آن را جبران کند. امضا: پویش و امواج سبز ملت بزرگ ترکیه

روسیه وقتی دید با همان لحنی که با ملت ایران حرف زده می شود (لحن احمق و حقیر فرض کردن) با روسیه نیز با همان لحن حرف زده می شود, نپذیرفت, برآشفت و گفت: عوامفریبی سیاسی نکن. من نه همدست جنایات شما هستم, نه فوضول استقلال شما, نه بازیچه اختلافات شما با غرب و وجه المصالحه صلحی محال بین ایران و غرب و نه عاشق کشور شما یا کشورهای غربی. من فقط حافظ منافع خودم و مدافع حریم منافع خودم هستم.

ای روسیه بزرگ, اگه هوامونو داشته باشی به نفع خودتم هست. چونکه وقتی داری مسلمونای چچنو می کشی ما هم هیچی نمی گیم. امضا: رییس مسلمانان جهان و مجلس ایران, آقای لاریجانی تاریخ: چند روز پیش

ای باند عطیقه های سازمان ملل, پاسخ اتهاماتی که علیه زندانیان سبز مطرح می شود باید توسط اتاق فکر های خارج از ایران و از میان نوشته های قبلی زندانیان و یا لیدرهای ایشان استخراج و ارایه شود. جمع کنید این شعبه های یو. ان. ایچ. سی. آر در قوه قضائیه ایران را. این فرمهای توهین آمیز صدور ویزا برای ایرانیان که اگر میلیاردر هم نباشند استحقاق پر کردنش را نخواهند داشت یعنی چه؟ فکر کرده اید که با ترور بهترین ثانیه ها, دقیقه ها, ساعتها, روزها, هفته ها, ماهها و سالهای عمرم و قلمبه قورت دادن امواج سبزم و مشغول کردن افکار عمومی به اتهامات پوچی که با همدستی اعضای ایرانی_ رژیمی باند مطبوعتان بر علیه پویش و امواج سبز و ریشه های ایشان مطرح کرده اید پرونده پندارها, گفتارها واعمالتان بسته می شود!؟ آیا دلتان را به چاهار تا خس و خاشاک و اراذل و اوباش باکره نما در میان حکام, جناحهای سیاسی ایران معاصر و جامعه علمی, جامعه فرهنگی و جامعه هنری ایران معاصر _که همچون خودتان از تشکیل دهندگان و اعضای باند عطیقه ها هستند_ خوش کرده اید؟ وای بر شما غافلان. انسان با دعاهای خیر خودآگاه و یا ناخودآگاه از جانب جامعه مدنی ایر

من با برخورداری تمدن غرب از امنیت, حرمت و کرامت مخالفم اما با بمباران اتمی شدن تمدن غرب و یا نزول دیگر انواع عذابها و بلایای آسمانی یا زمینی بر تمدن غرب مخالف نیستم. چنانچه تمدن غرب از پندار, گفتار و رفتاری که با من داشته است پشیمان باشد و از من حمایت کند و من بتوانم از استانداردهای یک زندگی معمولی و عادلانه برخوردار شوم و مهری که نسبت به ایران داشتم و دیگر ندارم و عمر, نبوغ و استعدادهای نابود شده ام را به تدریج ترمیم و جبران کنم و ارزش و کرامت ذاتی و خدادای خویش را بازیابم این نفرین و استراتژی شوم که از جانب من نسبت به تمدن غرب وجود دارد بتدریج و بطور اتوماتیک منتفی می شود. امضا: علی اکبر ابراهیمی ... .. . بدینوسیله در همینجا و هم اکنون مشابه چنین نفرینی را از جانب جنبش سبز ملت ایران و به نمایندگی از جنبش سبز ملت ایران نیز بر ضد تمدن غرب مطرح می کنم. امضا: علی اکبر ابراهیمی

آی. تی. یو, سی. آی. ای و دیگر R and D های شیطانی و حرامخور خرد و کلان و آشکار و نهان تمدن غرب با خوردن استقلال ایران و بودجه تداوم سامان یافته و سازمان یافته مطالعات و تحقیقات من, همه معاصرین و همنوعان مرا از حق تشکیل و حضور علی اکبر ابراهیمی آرمانی و کامل در هر جا و هر زمان که فراخوانده شود محروم نموده اند و در حال جنایت علیه "همه" و از جمله علیه "خودشان" هستند. امضا: علی اکبر ابراهیمی. از جمله دیگر امضا کنندگان این استشهاد محلی: اکثریت مطلق مردم اسلامشهر و ایران در اینجا و اکنون که هشیار و بیدارند.

وزارت کشور جمهوری اسلامی ایران, با سلام. برای راهپیمایی و تجمع مسالمت آمیز جنبش سبز ملت ایران در 22 خرداد اقصی نقاط ایران سال 89 تقاضای مجوز می کنم. با تشکر علی اکبر ابراهیمی رهبر اصلی جنبش سبز ملت ایران که حتی مطرح شدن ورژن دوم پروپزالش از صفحه های باند عطیقه های ایرانی نیز پرده بکارت ایشان را می درد, چه رسد به اطلاع رسانی در مورد اعلامیه هایش.

دختر باکره نماها ی موج سوار و سبزنما و شهروند نما (باند عطیقه های ایرانی که عناصری هستند از میان حکام, جناحهای سیاسی ایران معاصر در داخل و خارج و جامعه علمی, جامعه فرهنگی, جامعه هنری و جامعه مطبوعاتی ایران معاصر) می خواستند همه ریسک پذیرفتن مسوولیت قدرت و شنیدن صدای عشق و حال فجیع کردن علی اکبر ابراهیمی با قدرت ایشان, از جانب خاتمی, موج سوم و پویش و جنبش سبز پذیرفته شود. برخی دیگر از اعضای باند عطیقه ها نیز همانهایی هستند که خودشان کاری انجام نداده اند و خیری نداشته اند و اعتراض و مبارزه ای انجام نداده اند اما از ما سبزها نیز انتظار سوپر مبارز بودن دارند. ولی پویش و موج سبز که "ورژن دوم پروپزال" هم انجام دا ده است بدلیل اینکه سابقه اعتراض و مبارزه داشت و با شیاطین حاکم تند حرف زده بود حتی از نامش همم می ترسند و می گویند :"از سیاست حرف نزنیم" و حتی ورژن دوم پروپزالش را هم جرات ندارند ببینند و بشنوند. خاتمی و دیگر سبزها که هیچ وظیفه ای در قبال باند عطیقه ها و قدرت ایشان نداشتند و چشم اندازهایی افتخار آمیز نیز ساخته بودند و همچون باند عطیقه ها همه چیز را به توهم توطیه

آی. تی. یو, سی. آی. ای و دیگر R and D های شیطانی و حرامخور خرد و کلان و آشکار و نهان تمدن غرب با خوردن استقلال ایران و بودجه تداوم سامان یافته و سازمان یافته مطالعات و تحقیقات من, همه معاصرین و همنوعان مرا از حق تشکیل و حضور علی اکبر ابراهیمی آرمانی و کامل در هر جا و هر زمان که فراخوانده شود محروم نموده اند و در حال جنایت علیه "همه" و از جمله علیه "خودشان" هستند. امضا: علی اکبر ابراهیمی. از جمله دیگر امضا کنندگان این استشهاد محلی: اکثریت مطلق مردم اسلامشهر و ایران در اینجا و اکنون که هشیار و بیدارند.

من با برخورداری تمدن غرب از امنیت, حرمت و کرامت مخالفم اما با بمباران اتمی شدن تمدن غرب و یا نزول دیگر انواع عذابها و بلایای آسمانی یا زمینی بر تمدن غرب مخالف نیستم. چنانچه تمدن غرب از پندار, گفتار و رفتاری که با من داشته است پشیمان باشد و از من حمایت کند و من بتوانم از استانداردهای یک زندگی معمولی و عادلانه برخوردار شوم و مهری که نسبت به ایران داشتم و دیگر ندارم و عمر, نبوغ و استعدادهای نابود شده ام را به تدریج ترمیم و جبران کنم و ارزش و کرامت ذاتی و خدادای خویش را بازیابم این نفرین و استراتژی شوم که از جانب من نسبت به تمدن غرب وجود دارد بتدریج و بطور اتوماتیک منتفی می شود. امضا: علی اکبر ابراهیمی ... .. . بدینوسیله در همینجا و هم اکنون مشابه چنین نفرینی را از جانب جنبش سبز ملت ایران و به نمایندگی از جنبش سبز ملت ایران نیز بر ضد تمدن غرب مطرح می کنم. امضا: علی اکبر ابراهیمی

ورژن دوم پروپزال بهار هشتادو پنج وقت خیالپردازی خوشبین ها، خوش خیال ها و خوش باورهای خیرخواه است. بنابر پیش بینی بعضی كارشناسان و صاحبنظران پیشرفت فناوری واقعیت مجازی در اثر عواملی همچون سرعت و دقت روز افزون رایانه ها بسیار سریعتر خواهد شد و کاربرد این فناوری بقدری افزایش خواهد یافت که طی دو دهه آینده می توان در مورد کشورهای توسعه یافته عباراتی همچون عصرمجازی و معنوی را بکار برد.واقعیت مجازی و دیگر فناوری ها و علوم همچنان در حال پیشرفت هستند. پیشرفت هایی که حاصل خواهد شد و امکانات و توانایی ها و فرصت هایی که بشر در آینده با آنها مواجه خواهد شد، قطعا" شرایط تاثیر گذار بر زندگی را تغییر خواهند داد.اینکه این تغییرات چه و چگونه خواهند بود، چه و چگونه می توانند باشند و چه و چگونه باید باشند، موضوعاتی قابل بررسی هستند.فرصت پرداختن به این موضوع که تغییرات فوق الذکر چه و چگونه باید باشند فرصت مغتنمی است تا بدون در نظر گرفتن موانع و محدودیت های موجود در واقعیت و قبل از آنکه ساختارها در اثر باغبانی کردن باد و غیبت اراده ای مثبت و مشخص تغییر یافته و ذهنها به شکل های غیرقابل اصلاحی عادت کنند،

همانگونه که از باند عطیفه های ایرانی خواسته ام, از باند عطیقه های غربی نیز می خواهم که روز چهارم خرداد به وظیفه خویش مبنی بر تشکر و تقدیر از علی اکبر ابراهیمی و علی اکبر ابراهیمی آرمانی عمل کنند.

هر گاه تمدن غرب مشت گره کرده خود را بگشاید, جهان آرمانی دستش را دراز کرده است.

حمایت نكردن غرب از انسان در مقابل حمله های ایران اسلام و قرآن در زندان شصت و شش سپاه سال دو هزار و یك صحیح نیست. غرب باید همچون یك سپر بلا از حقوق و منافع انسان در مقابل ایران اسلام و قرآن دفاع كند نه اینكه انسان را بعنوان سپر بلا و ابزاری برای حمله به ایران اسلام و قرآن بكار برد.ایران اسلام و قرآن باید برای من دلتنگ شوند. شرایط مهاجرت من به غرب باید بنحوی احترام آمیز تسهیل شود. امكانات حداقلی مطالعه و پژوهش من باید فراهم باشد.

تمدن غرب حق ندارد خودش را برتر و مهمتر از جنبش سبز فرض کند. اگر درد و رنجی هست همگی با هم باید متحملش بشویم. آنچه که "وحشت تمدن غرب از ایران مسلح به بمب اتمی"! نامیده شده است مسئله شمار یک جنبش سبز نیست.

یك: مرجعی كه ما پناهندگان به آن پناه آورده ایم آرمانهایی انسانی است كه بواسطهء خواست و باور خانوادهء بشری به حقوق بشر تبدیل گردیده اند و پناهنده كسی است كه بدلیل اهمیت قایل بودن به ایمان جمعی بشر و اتحاد با كانون باور عمومی دچار ریسك خطر و هزینه های ناجوانمردانه شده است.دو: پناهندگان ایثارگران راه صلح و آزادی اند و در ادبیات ایشان صاحبان اصلی سر زمینها دوستان هستند. پندار گفتار و رفتار پناهندگان به واسطهء حرمت والایی كه برای كشورها قایلند در سطحی باشكوه است و ایشان بجای اصرار بر جنگ و تعیین كردن پایان همه مسایل و اختلافات با شیوه هایی خشونت آمیز رفتن و مهاجرت را ترجیه داده اند تا مجبور به فریاد كشیدن و حرمت شكنی در كشورشان نباشند و امیدوارند خواست دوستان خارجی شان مبنی بر همكاری و مساعدت با ایشان با موفقیت انجام شود تا ایشان بتوانند با موفقیت بیش از پیش در كشورهای مقصد و شاد شدن از بابت موفقیتهایشان قدرت خوبی كردن به كشورهای مبداء را دوباره به دست آورده و آن كشورها را شاد كنند تا آنها متوجه اشتباهشان مبنی بر روا داشتن ظلم نسبت به ایشان شده و برای ایشان دلتنگ شوند.بنابر این ارزش ویژه پن

استقلال نظامی و اتمی آخرین چیزی است که از ایران باقی مانده. امضا: علی اکبر ابراهیمی نویسنده فراخوان مطلوب . مصاحبه در مورد پیام: آری اکبر فقط برای ابلاغ این پیام بود که پا روی موقعیتهایش در سازمان ملل و خارج گذاشت و به ایران آمد. بخشی از اعتراف شادان (باند عطیقه های ایرانی).

قبل از اینکه در پی تصویب چندمین قطعنامه "نفرتهای شیطانی" بر علیه برنامه اتمی ایران باشید باید در پی تصویب چندمین قطعنامه پویشهای سبز ملتهای جهان بر علیه نقض حقوق بشر در ایران باشید تا عملیات نظامی شیاطین معاصر غیر ممکن و "عملیات نظامی علی اکبر ابراهیمی" نزدیک به ممکن شود. تمدن غرب مسوول است و باید پاسخگو باشد. امضا: بشر

بیانیه جمعی از فرماندهان و درجه داران: ارتش تحمل نخواهد کرد جرس: همزمان با سالروز فتح خرمشهر، جمعی از فرماندهان و درجه داران ارتش بیانیه ای صادر کردند. در این بیانیه که در تحول سبز منتشر شد، آمده است: سوم خرداد سالروز حماسه بزرگ فتح خرمشهر بر ملت غیور و مبارز ایران مبارک باد. فتح الفتوح دفاع مقدس بی شک نتیجه مجاهدت و مبارزه تمام آحاد ملت در سرتاسر میهن عزیزمان بوده است و در این خصوص ایفای نقش ارتش جمهوری اسلامی بعنوان بخشی انکار ناپذیر از جبهه دلیران بی بدیل بوده است. در ادامه آن تاکید شده است: وظیفه فرزندان شما در ارتش جمهوری اسلامی همواره دفاع از ملک و ملت در برابر تهدیدات مختلف تعریف شده است که این تهدیدات را می توان در دو عنصر تهدید خارجی-استعمار- و تهدید داخلی-استبداد- خلاصه نمود. فلذا فرزندانتان در ارتش جمهوری اسلامی با رصد نمودن عوامل این تهدیدات و اتکال به خداوند متعال همواره هوشیاری خود را حفظ نموده اند و این در حالی است که پرسنل ارتش مانند دیگر آحاد ملت درگیر مشکلات عدیده اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی می باشند. در خاتمه این بیانیه با انتقاد از وضعیت موجود می افزاید: مسلما این

نظام جمهوری اسلامی فقط در صورتی قابل پذیرش خواهد شد که خاتمی رهبر و موسوی رییس جمهور نظام باشد و نسبت به اجرای "طرح توسعه دمکراسی علی اکبر ابراهیمی در ایران" نیز تضمین های کافی و قابل اطمینان داده شود. جناح حاکم در ایران برای استفاده از این شانس تا ابد مهلت نخواهد داشت.

ببینید در آنجا اینگونه نیست که گروهی آنچنان دلبستگی به حکومت پیدا کنند که توجیه شرعی هم برای ادامه آن بیاورند که اگر ما نباشیم، کشور کن فیکون می شود. من باید به آقایان خاطرنشان کنم که ملت بزرگ ایران، با بودن یا نبودن شما، کن فیکون نخواهد شد .تاسف آور است که کسانی در این کشور دلبسته قدرت هستند و دلبستگی خود را با مسائل شرعی توجیه کنند. مردم این چیزها را درک می کنند و مایلند قدرت بچرخد. امضا: یک فرهنگی که نامش هست: آقای موسوی

آنچه جایگزین انتخابات شد بازی "اختلافات شخصی گنده لاتهای رژیم جمهوری اسلامی" نبود بلکه بازی "معاشقه های شخصی گنده لاتهای رژیم جمهوری اسلامی" بود.

می جنگیم, می میریم, ذلت, .... و .... (باج اتمی دادن) نمی پذیریم. امضا: سپاه و ارتش جمهوری اسلامی ایران

ما در مورد شرف و حیثیت ملت غیور و قهرمان ایران, با بیگانگان مذاکرهم نمی کنیم چه رسد به معامله یا مبادله. امضا: چاهار تا .... به نام محمود احمدی نژاد و دوستان

رهبران سبز مخالف حمله نظامی جهانخواران گنده لات معاصر به ایران _برای مخالفت با برنامه های اتمی ایران_ هستند. رهبران سبز خواهان مسوولیت پذیری ارتشهای برتر جهان و ایران و مشارکت ایشان در عملیات نظامی علی اکبر ابراهیمی برای توسعه دمکراسی در ایران هستند.

هر گونه معامله, تفاهم و یا توافقی در مورد موضوع هسته ای با حکومت نامشروع ایران (سیگار دادن دست سران جمهوری اسلامی) محکوم است و عواقب غیر مستقیمی برای همه دست اندر کاران این جرم و عواقب مستقیمی برای تمدن غرب در پی خواهد داشت.

در ایران انتخابات حذف شده و تمدن غرب مسوول است. چرا ناشکری کردید؟ چرا محاسبه سود و زیان نکردید؟ شما مگر که بودید؟ نه همانهایی بودید که مرا پشت درهای بسته سازمان ملل تنها رها کرده بودید و داشتید در ایران برای خودتان می دریدید و می چرید ید!؟ خط و نشان کشیدند که ایران بدون محاسبه سود و زیان, پاکستان و هرج و مرج می شود و سبز ها مجبور شدند به گزینه "افتخار کردن به رفسنجانی" قناعت کنند و حداقلی ترین نتایج را پی گیرند. بدین ترتیب آنهمه پویش موج سوم و ستاد هشتاد و هشت و حرکتهای مدنی, متمدنانه و با شکوه هیچ!؟ بدین ترتیب سبزها قبول کردند که وارد بازی "اختلافات شخصی سران جمهوری اسلامی با هم" بشوند. اما باز هم به سبزها رحم نشد و سپس نیز جنبش هچگاه نتوانست به رفسنجانی افتخار کند و فقط رفسنجانی به جنبش و مردم افتخار کرد! در قلمرو من همه اینها تقصیر غرب است و من از غرب طلبکارم. اگر شرایط بهتری داشتم شاید بهتر توانسته بودم به کشورم کمک کنم. اعضای پویش موج سوم و ستاد هشتاد و هشت و نیروهای نظامی کشور صاحبان اصلی ایران هستند و انسان آرمانی هر یک از اتاقهای فکر متنوع جنبش سبز در خارج ا

من فقط حقوقم را از ایران می خواهم و اگر مخالفینی وجود دارند موضوع دادگاه باید ادعای شرف آنها باشد تا من دلابل مستند و دقیق مخالفین را بشنوم و مورد بررسی قرار دهم. نام و مشخصات مخالفین باید بطور شفاف به افکار عمومی معرفی شود تا در تاریخ ثبت گردد. دمکراسی یعنی اینکه اگر ایران نمی خواهد حقوق علی اکبر ابراهیمی را بپردازد مردم خودشان در یک انتخابات این تصمیم گیری را انجام دهند و اعلام نمایند. تا تکلیف جهان آرمانی نیز در مقابل ایران مشخص شود. چرا اجازه نمی دهید مردم خودشان در مورد سرنوشت کشورشان تصمیم بگیرند؟

سلام, درود بر رییس جمهور زحمتکش و محبوب. از ورژن اول پروپزال داری با ملت مونولوگ می کنی و باند عطیقه ها صدات رو می خورن! چرا از ستایش تو و از شکرگزاری به پیشگاه تو می ترسند؟ چرا از معرفی شخصیت علمی و فرهنگی تو می ترسند؟ چرا می خواهند با مطرح کردن تعریفهایی تحریف شده از تو به اهداف شوم سیاسی خودشان برسند؟

از دفتر نمایندگی سازمان ملل در تهران خواهشمندم لطفا حداکثر تا سوم خرداد هشتاد و نه, خبر جواب قبولی در خواست مهاجرت من به یکی از کشورهای پیشرفته غربی را به اطلاع من برساند. با تشکر, علی اکبر ابراهیمی

کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد – ژنو – سوئیس جمعه 14 ماه می 2010 عالیجناب خانم ناوانتم پیلای کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد چنان که استحضار دارید در ماه دسامبر سال 2009 مجمع عمومی سازمان ملل متحد، به دولت ایران توصیه کرد تا اجازه دهد که گزارشگران موضوع حقوق بشر به ایران سفر کنند و دولت ایران با گزارشگران همکاری لازم به عمل آورد. با توجه به این که مقامات دولت ایران تائید کرده اند گزارش گران ویژه حقوق بشر اجازه دارند در آینده نزدیک به ایران بروند و همکاری لازم با آنان انجام خواهد شد؛ ما، امضا کنندگان این نامه، که همگی برای بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران، اهمیت بسیار و فوریت قائلیم، نیز ازشما تقاضا می کنیم، در اولین فرصت ممکن، گزارشگران ویژه "بازداشت های خودسرانه"، "اعدام های فراقانونی" و "شکنجه" از ایران بازدید کرده و در خصوص کسانی که پس از حوادث انتخابات به مجازات مرگ محکوم و به دار آویخته شده اند، در مورد افرادی که به زندان های سنگین محکوم و حکم آنان در حال اجراست، و نیز در مورد کسانی که یا رسیدگی به اتهامات آنان در جریان است و یا بدون هر

باند عطیقه ها (حکام, جناحهای سیاسی ایران معاصر در داخل و خارج و جامعه علمی, جامعه فرهنگی, جامعه هنری و جامعه مطبوعاتی ایران معاصر ) موظفند یا خود تسهیلات و امکانات مهاجرت مرا فراهم نمایند و یا در روز چهارم خرداد ماه 89 بعنوان معرف من در میان مردم ظاهر شوند و بگویند که رسما, شرافتا و اخلاقا ضامن و معرف شخصیت علمی_فرهنگی علی اکبر ابراهیمی هستند و ایران باید تسهیلات و امکانات مورد نظر وی را برایش فراهم نماید. چرا هزینه فعالیتهای سیاسی تان _سیاسی به معنای بد کلمه_ را خودتان نمی پردازید؟ راز بیزاری عوام و نخبگان مالی, فرهنگی و .... در"خارج از مرزهای جنبش سبز" از هم چیست؟ ای باند عزیزم, من یک سال است که با سوالم به ایران آمده ام. پاسخ تو چه بوده؟ فیلمهایی همچون پستچی سه بار در نمی زند؟ اگر پاسخ تو همین بوده که تا کنون رو کرده ای پس لبخندت را از من پس بگیر که من خودم با موج یادداشتهایی که پیش روست تکلیفت را روشن کنم.

اختلافات میان تمدن غرب با چین و روسیه ربطی به جنبش سبز ندارد. چین, روسیه و جنبش سبز ملت ایران غریبه هایی قابل احترام برای هم هستند و اصرار یا نیازی به انهدام مطلق همه استانداردهای ارتباطات دیپلماتیک میان خود ندارند و اگر چین و روسیه با سیاستهای غرب برای حمایت از جنبش سبز ملت ایران همراه نیستند این اول از همه مشکل تمدن غرب است و نه مشکل جنبش سبز. جنبش سبز که متعلق به نمونه آرمانی علی اکبر ابراهیمی است از تمدن غرب می خواهد که به همه وظایف خویش در قبال جنبش سبز عمل کند حتی اگر از کمکهای لاشخورهای بی مسوولیتی همچون چین یا روسیه برخوردار نباشد. چین و روسیه لاشخورهای خود آمریکا _و رژیمی که غرب برای مقابله با کمونیسم شوروی در ایران بر سر کار آورد_ هستند و نه لاشخورهای جنبش سبز.

از دفتر نمایندگی سازمان ملل در تهران خواهشمندم لطفا حداکثر تا سوم خرداد هشتاد و نه, خبر جواب قبولی در خواست مهاجرت من به یکی از کشورهای پیشرفته غربی را به اطلاع من برساند. با تشکر, علی اکبر ابراهیمی

حکام, جناحهای سیاسی ایران معاصر در داخل و خارج و جامعه علمی, جامعه فرهنگی, جامعه هنری و جامعه مطبوعاتی ایران معاصر _که من ایشان را باند عطیقه ها می نامم_ را معاف نکرده ام. آنها موظفند چهارم خرداد 89 در رسانه ها به استقبال من بیایند و مرا تعریف و تمجید کنند. فقط بزرگوارانی که مدعی عضو جنبش سبز بودن هستند چند روزی معاف خواهند بود و مجازند که پس از مطرح شدن موج جدید یادداشتهایم که احتمالا پنجم یا ششم خرداد 89 خواهد بود مرا معرفی کنند. جهان آرمانی بازیچه و مسخره ایران نیست. حقوق من و جنبش مدنی و اجتماعی نمونه آرمانی ام موسوم به "جنبش سبز" باید بطور کامل استیفا شود. . . . من ترک عشق شاهد و ساغر نمی‌کنم صد بار توبـه کردم و دیگر نمی‌کـنـم باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور با خاک کوی دوست برابر نمی‌کـنـم تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است گفـتـم کـنایتی و مـکرر نمی‌کنم هرگز نـمی‌شود ز سر خود خـبر مرا تا در میان میکده سر بر نـمی‌کـنـم ناصح به طعن گفت که رو ترک عشق کن محـتاج جنـگ نیست برادر نمی‌کنم این تـقواام تمام که با شاهدان شـهر ناز و کرشمه بر سر منبر نمی‌کـنـم حافظ جناب پیر مغان جای

خدایا حالا که من در لحظه حال ابدی همین اکنون همیشه به اینجا رسیده م همه شون علی اکبر ابراهیمی پرست شده ن و در تکاپو هستند که خودشون رو به من منتسب کنند!

حضرت آیت الله محفوظی پاک و منزه از ستایش ستایشگران است. من نیازی به ستایش قومی که هنوز مشکلات ابتدایی خویش را نیز حل نکرده ندارم. اعضای پویش و جنبش سبز و خانواده های شهدا, جانبازان, زندانیان, سرکوب شدگان و مفقود الاثر های جنبش وظیفه خویش برای شنیدن صدای انسان را انجام داده اند و در اینمورد دیگر وظیفه ای ندارند. من ورژن دوم پروپزال را که به ایران آورده بودم از اینکه نشریه ای ریسک انتشارش را بپذیرد احساس گناه می کردم. اما در مورد مسایل سیاسی روز جامعه در حاشیه سایت موج سوم یادداشت نوشتم! ستایش از من وظیفه حکام, جناحهای سیاسی ایران معاصر در داخل و خارج و جامعه علمی, جامعه فرهنگی, جامعه هنری و جامعه مطبوعاتی ایران معاصر است و نه وظیفه پویش و جنبش سبز. اگر مدعی سبز بودن هستند نیایند برای ستایش های تحفه شان. زیاد به خودتان فشار نیاورید من کاغذ سفید را خودم پر می کنم. استراتژی ام در اینجا و اکنون را می نویسم و با عبور از مقابل دفتر نمایندگی سازمان ملل در تهران و زمزمه وردی, به مخاطب (به قدرتها و حقیقتها) القا می کنم. فقط لازم می دانم تک تک ایرانی هایی که مخالف حمایت شدن من و تحقیقاتم از جانب

از نتایج کم نا امید نشوید. همین که تصمیم گرفته اید به ائتلاف برسید ارزشمند است و اگر ادامه دهید در دهه های آینده به نتایج بیشتر و بهتری می رسید. مهم غلبه بر ترس از گام نهادن در راه آرمانهایی همچون "تفاهم و توافق مطلق" است و اگر چنین آرمانی در کشوری همچون انگلیس محقق شود به نفع همه کشورها خواهد بود. من پیروان آموزه هایم را دوست دارم حتی اگر انگلیس باشد.

جنبش راه سبز خدا, متعلق به خود انسان است نه متعلق به خدایان سبز نما و موج سوار.

بس کردن و دست برداشتن از حمله به آنچه که از عمر, نبوغ و استعدادهای علی اکبر ابراهیمی باقی مانده است و تهیه بودجه جهان آرمانی برای وی بعنوان غرامت, شاید آخرین شانس نظام سرمایه داری حاکم بر جهان امروز برای آپ تو دیت شدن و گذار به عدالت باشد.

از دفتر نمایندگی سازمان ملل در تهران خواهشمندم لطفا حداکثر تا سوم خرداد هشتاد و نه, خبر جواب قبولی در خواست مهاجرت من به یکی از کشورهای پیشرفته غربی را به اطلاع من برساند. با تشکر, علی اکبر ابراهیمی

جنبش سبز به فعالیتهای همه اتاق فکرهای خارج از کشور که حداقلهایی از دمکراسی را قابل تایید می شناسند نیازمند است. فعالیتهای آنها بضاعتی برای جنبش و برای کشور است. به فکر بودجه تلویزیون جرس هم هستم. امضا: علی اکبر ابراهیمی رهبر جنبش سبز ملت ایران

حداقل سی نفر از حکام و نمایندگان رسمی کشور چین, حداقل سی نفر از حکام و نمایندگان رسمی کشور روسیه, و حداقل سی نفر از حکام و نمایندگان رسمی هر یک از کشورهای عضو سازمان ملل را دعوت می کنم برای راهپیمایی 22 خرداد جنبش سبز ملت ایران به خیاباهای ایران بیایند و همراه ما از باند با ابهت احمدی نژاد کتک بخورند. . . . روزگاریسـت کـه ما را نـگران می‌داری مخـلـصان را نه به وضع دگران می‌داری گوشـه چشـم رضایی به منت باز نشد این چـنین عزت صاحب نـظران می‌داری ساعد آن به که بپوشی تو چو از بهر نـگار دسـت در خون دل پرهـنران می‌داری نه گل از دست غمت رست و نه بلبل در باغ هـمـه را نعره زنان جامه دران می‌داری ای کـه در دلق ملمع طلبی نقد حـضور چشـم سری عجب از بی‌خبران می‌داری چون تویی نرگس باغ نظر ای چشم و چراغ سر چرا بر من دلخسـتـه گران می‌داری گوهر جام جم از کان جـهانی دگر اسـت تو تـمـنا ز گـل کوزه گران می‌داری پدر تـجربـه ای دل تویی آخر ز چـه روی طـمـع مـهر و وفا زین پسران می‌داری کیسـه سیم و زرت پاک بـباید پرداخـت این طمـع‌ها که تو از سیمـبران می‌داری گر چـه رندی و خرابی گنه ماسـت ولی عاشـقی گفت که تو بنده

بالاخره به من ایمان دارید یا نه؟ آیا تقرب به علی اکبر ابراهیمی را موجب افتخار و کسب شرف خویش می دانید یا نه؟ چرا شفاف نیستید؟ چرا ادای دختر با کره ها را در می آورید؟ چرا خودتان را پنهان کرده اید؟ اگر انسان را دیده و شناخته اید چرا سجده نمی کنید؟ آن رادیو فردا که همکارش در ایران قبل از انتخابات به جرم جاسوسی بازداشت شده بود و بخاطر من آزاد شد, از که پول گرفته و چرا؟ مگر آن ادبیات علمی و فرهنگی در مورد من تدوین نشده بود و آیا به من چک سفید امضا نداده بود برای به ایران آمدن و چرا وقتی من به ارمنستان رفته بودم با آگهی استخدام نهادهای نظامی و امنیتی اسراییل به استقبالم آمده بود!؟ آیا کور و کرند؟ با کورها و کرها هم خوب بلدم چگونه رفتار کنم. پکیج مهاجرتی من کجاست؟ ورک شاپ من کجاست؟ اگر شما بی شرفید و نمی پردازید پس چرا لا اقل اجازه نمی دهید سپاه در دوبی بپردازد؟ چرا اینهمه با هر آنکه به وی دسترسی می یابید احساس صمیمیت می کنید؟ حتما من هم باید همچون اوباما و بان کی مون فرار کرده باشم!؟ من امروز خودم قبل از ساعت هفت و نیم صبح در خیابان ابوریحان بودم و تحرکات خانه کارگر را از فاصله ده بیست متری