پست‌ها

نمایش پست‌ها از 2007

ناجی واقعی ایران

ساقی بیار باده كه ماه صیام رفت در ده قدح كه موسم ناموس و نام رفت غزلهای بعدی هم شاهد بوده ن و تسلیم ناامیدی من نشده ن آقای خاتمی مایه افتخار ملی و یك سرمایه ملی یه و باید درست و در جایگاه خودش بكار گرفته بشه در شرایطی كه نظام جمهوری اسلامی بر ایران حاكمه و ملت ایران باز هم بطور جدی در آستانه دره انتخابات جمعی قبل از اتحاد و آمادگی قرار گرفته ن و چه بخوان و چه نخوان مجبوره ن كه بپره ن من كاستی های رییس جمهور سابق ایران جناب آقای خاتمی رو بطور موقت نادیده می گیرم و در این یادداشت رسما از ایشون حمایت می كنم و از ملت ایران خواهش می كنم با دقت و هوشمندی ویژن آقای خاتمی رو از ایشون سوال كنن و به افرادی كه ایشون دوست داره ن و معرفی می كنن و صلاح می دون رای بده ن امیدوارم چنین باد ضمنا من امشب به بركت فنای پنهانی غرب به پای شرق و به افتخار این مرام و صفای بنده پرورغرب تولد پسر خدا رو كه محمد نام داره در كورگو او اینشعات جشن می گیرم از بحث خودمون دور نشیم چی بود داشتم می گفتم كه دوست دارم می دانم كه در كانون آرزوهای ایمانم نقش حقیقت را آفریده ای این نقشه توست یا دام من با آن به دیدار مصاحبه و ا

خطر پرفورمنس

I am want a clear and official "Yes" or "No" reply from UNHCR about my refugee request in UNHCR Ankara office. aliakbar Ebrahimi please action Now. من یك جواب "آری" یا "نه" روشن و رسمی از "یو. ان. ایچ. سی. آر" دفتر آنكارا درباره درخواست پناهندگی م می خوام علی اكبر ابراهیمی لطفا همین الآن اقدام شود چقدر باید به احترام تو به پای جماعت تعظیم كنم و بیام پایین و شكلك در بیاره م. پس جماعت كی می خوان به احترام تو دست از شكلك درآوردن بردارن و بیان بالا اگه از همون اولش می دونستم یو. ان. ایچ. سی. آر برای نجات من و نافع و ویژنم تاسیس نشده قبل از نابودی جوونی م برنامه ریزی واقعبینانه تری برای نجات خودم و منافع و ویژنم انجام می دادم. آفیس امروز برای من و منافع و ویژنم خیلی خطرناكتر از هر زمان دیگه ای شده. هر لحظه كه لازم بدونم یا دوست داشته باشم با آفیس مثل خودش رفتار می كنم و یا در این رفتار تخفیف یا تشدید بكار می برم. بدهكار تعیین ضرب العجل نیستم. پرتاب غافلگیر كننده سنگ و مواد منفجره به سمت ساختمونهای یو. ان. ایچ. سی. آر بعنوان سلام و شكل درست و

حق و حساب نابغه قرن

تصویر

طفلكی یا داخل كابینت بوده ن

تصویر

حداقل را خواسته ام

I am want a clear and official "Yes" or "No" reply from UNHCR about my refugee request in UNHCR Ankara office. aliakbar Ebrahimi من یك جواب "آری" یا "نه" روشن و رسمی از "یو. ان. ایچ. سی. آر" دفتر آنكارا درباره درخواست پناهندگی م می خوام علی اكبر ابراهیمی امروز بیست و سه آذر هشتاد و شش و چهارده دسامبر دو هزار و هفت و سی امین سالگرد تولد منه. من امروز یك بار دیگه این یاداشت درخواست جواب رو تكرار كردم اواخر سال دو هزار و یك من یه بار اومدم و آفیس به من گفت كه قبول نیستم و توصیه كرد برگردم من هم به حرف آفیس گوش دادم و پیش از اونكه بیش از چهار پنج ماه الاف بشم به ایران برگشتم در ایران ساكت موندم تا خوب و بد و دوست و دشمن خودشونو نشون بده ن. بعد از مدتی خواستم هر كس سر جای خودش قرار بگیره اما تحملم برای ایران سخت تر شد. و ایران باز هم تلاش برای تبدیل كردن من به یه نابغه نخاله كش رو ادامه داد. و من نتونستم به ایران چنین اجازه ای رو بده م و باز هم به این نتیجه رسیدم كه نیاز به دور شدن و خلوت دارم و باید مهاجرت كنم. و با فرارم از ایران كشورم رو

لزوم ارتقاء استانداردها

توده ها را "ملل را" بطور جدی به نماز و روزه دعوت می كنم دیشب صد دلار خرج كردم و خورد و خوراكمم خوبه بعضی شبهایی كه كرال تی وی پرفورمنسهای اوزه ل "استثنا و ناب و كمیاب" داره قبل از پروگره مه ساعت هشت عایشه ضیافت تنهایی شام رو با مشروب و خوراكیهای متنوع شروع می كنم و تا پس از پرفورمنس ساعت نه و نیم اون شب كرال تی وی ادامه می دم. من برای نیاز جامعه به زنده موندن من احترام قایلم و هر روز سهمم از خیر و بركت و نور و نون رو می بوسم و به نشانه احترام روی چشمام می زارم و می خورم اما چند ساعت قبل از صبح اونا اومده بوده ن و با پندارها گفتارها و كردارهای خصمانه مشغول "سربه نیست كردن همدیگه" بوده ن و خواب من از این فاجعه تاسف انگیز به كابوس تبدیل شده بود. من برای نجات اونا از باطلاق زندگی هاشون دعا می كنم و اونا هم می تون با نماز و روزه به خودشون كمك كنن نجاتشون بده نازنینم. من به شكرانه اینكه دیروز مشتری قبلی واحد بغلی یه مشمبا غذا و خوراكی برام آورد و دیشب تونستم به سلمونی و حموم برم و پیرهن كاموایی رو هم كه دوست داشتم بخرم و به شكرانه خیلی چیزای دیگه و به شكرانه خیر

stop

I am want a clear and official "Yes" or "No" reply from UNHCR about my refugee request in UNHCR Ankara office. aliakbar Ebrahimi من یك جواب "آری" یا "نه" روشن و رسمی از "یو. ان. ایچ. سی. آر" دفتر آنكارا درباره درخواست پناهندگی م می خوام علی اكبر ابراهیمی اونا یه مشت ریاكار دروغگو بوده ن. من دلم بره تو می سوزه كه حتی به قیمت بی رحمی كردن به من و شكستن دل من و پاسخگو نبودن به من بره اونا دل می سوزوندی و احساس مسوولیت می كردی و خودتو فدا می كردی قرار بود حقوق مسلم هسته ای قلمبه به غرب تقدیم نشه اما اون نابغه كشهای دشمن پرست فقط زورشون به من و منافع و ویژنم می رسید. آه ای صاحب برترین مقام در مقامهای ویژنم از پستی و به ابتذال كشیده شدن مقامی كه برای تو در نظر گرفته بودم سخت شرمگینم و از این مصیبت جدا و دور و تنها و سرافكنده مونده م اونا فقط زورشون به من و منافع و ویژنم می رسید و من دیگه نوجوون و جوون نیستم و من دیگه دیدار مصاحبه و آشنایی با تو رو نمی خوام و من دیگه فقط حركت به سوی آماده ترشدن و شایسته ترشدن برای دیدار مصاحبه و آشنایی با تو ر

responsibility

I am want a clear and official "Yes" or "No" reply from UNHCR about my refugee request in UNHCR Ankara office. aliakbar Ebrahimi من یك جواب "آری" یا "نه" روشن و رسمی از "یو. ان. ایچ. سی. آر" دفتر آنكارا درباره درخواست پناهندگی م می خوام علی اكبر ابراهیمی به غرب بگو هر گهی رو كه بالا آورده با پرچم كشورهای عضو گروه موسوم به "پنج بعلاوه یك" از روی میز پاك كنه, كیس درخواست پناهندگی منو بزاره روی میز, برای تصمیم گیری به مخش فشار بیاره و یك جواب روشن و رسمی آری یا نه تهیه كرده و به من ارایه بده امیدوارم مجبور نشم این یاداشت درخواست جواب رو باز هم تكرار كنم. چون در اونصورت ممكنه توهینی كه بطور جدی در اولتیماتوم دو آگوست دو هزار و هفت نسبت به ملل غربی مطرح شد بطرز تاسف انگیز و غیر قابل جبرانی در اون یادداشت تشدید بشه. همونطوری كه مدتها قبل از انتشار اون اولتیماتوم شفاها به آفیس التماس كرده بودم كار خودش و منو سختتر نكرده و منو مجبور به صدور اون اولتیماتوم نكنه در این یادداشت یكبار دیگه و این بار كتبا و رسما التماس می كنم به سرعت جوا

استقلال

همه چیز به تصمیم غرب خوشگله بستگی داره

یك لحظه سكوت

من: كجا غیبت زد تو: سكوت من: سكوت

دیدار در زمین

من: دیشب به رستوران و ماركت رفتم و مدت زمان اعتصاب غذام حتی به بیست و چهار ساعت هم نرسیده به پایان رسید. توفیق صعود به مرحلهء مونولوگ با تو قابل تقدیر و تشكر بود و در قحطی مخاطب خوشحال و شادم كرد. و اكنون توفیق صعود به مرحله دیالوگ با تو حاصل شده و از این بابت خوشحالم و باز خوشحالم كه این دستاورد نه با نفرت كه با عشق خلق شد. زیبایی تو اختیار من رو از یادم می بره فیلسوفی در یكی از كتابهاش نوشته بود یاران مبادا كه مرگتان حرمتشكنی زمین و انسان باشد. از اینكه مرگم كاشتن تخم نفرتی بزرگ نشد و با توهین به زمین و با اون اولتیماتوم نمردم خوشحالم و امیدوارم به زودی مرگی معمولی نصیبم بشه. مرگ رو بر من فرود آر و یا بسیار نزدیك شدن مرگم رو برام آرزو كن تو: طراوت و شادابی و موفقیت همیشگی تو رو بهت تبریك می گم. برات آرزوی عمری طولانی می كنم. كمیت مصاحبه هایی كه باید بین من و تو در زمین خلق بشه خیلی مهمه. تو برای بشریت لازمی من: مگه من نوكر بشریتم! مگه من به بشریت بدهكارم تو: به من گوش كن. به من نگاه كن من: تو كه چیزی ازت باقی نمونده تو: به من گوش كن به من نگاه كن

خطر سوغاتی

تحقير نابغه ای ایرانی توسط قدرتهای بزرگ غربی كه مشغول جنگ سرد با ایران هستند مراحل وحشتناكی دارد كه بی تفاوت نمایی و حمایت نكردن از وی برای پیشرفت فقط یكی از مراحل ابتدایی آن بوده است من به تركیه گفته بودم كه مدت كوتاهی و موقتا در این كشور خواهم بود و اینك حضور من در تركیه برای نمایندگان این كشور قابل تحمل نیست و ایشان از این بابت اعتراض و شكایت دارند و من نیز انگیزه و حال و حوصله ای برای به زور در تركیه ماندن ندارم غرب با منتظر نگه داشتن من در تركیه در حال تولید و انتشار نفرت است و ناسپاسی نسبت به حقیقت تركیه و حقیقت ایران و حقیقت غرب و تو را تحمیل می كند. غرب موظف است و باید یك جواب واضح و رسمی آری یا نه از جانب یو. ان. ایچ. سی. آر آنكارا آفیس به من بدهد دیروز یكی از ملت وكیلی های تركیه پس از آنكه سه ماه با من قایموشك بازی كرده بود به جرم اینكه حقوقم را از بابت عملگی در انشعاتش خواسته بودم مرا به كتك , دیپورت و این قبیل مجازاتها توسط اهرمهایی چون مافیای انشعاتی و پلیس تهدید كرد و بعضی فحشهایی را كه سزاوار خودش بود به سمت من پرت كرد من ضمن پرداختن همه هزینه های نامربوط و به جان خریدن

Research and Development

Proposal Metaphorical reality or virtual reality, other technologies and sciences are constantly, making progress. The advances achieved in the future and the facilities, capabilities and opportunities that human will face in the future, would certainly change human’s life. Of course it can be a good matter of thinking, what and how these changes would be and this important issue has not been yet taken into consideration or I am not aware of. But my main task that I am expert in, is producing and offering ideal and unique ideas. The scientific society can search in the mine of my talent and extract unique and valuable ideas and plans, to compare them to what they already have and with the help of them, coordinate their researches tho the desired goals. With focusing and thinking of the needs of humans and being inspired by the invisible world, I imagine an ideal and desired life for human and society under ideal circumstances in order let the contemporary technologies and sciences to m

Ultimatum

یك: خواست روشن من این است: آفیس (یو. ان. ایچ. سی. آر آنكارا آفیس) باید هر چه سریعتر یك جواب روشن و رسمی در مورد درخواست پناهندگی من به من بدهد الف: اگر جواب قبولی باشد مراحل جابجایی به كشور ثالث باید هر چه سریعتر طی شود و این سرعت باید رسما توسط آفیس تضمین شود ب: اگر جواب نه باشد آفیس باید این جواب را بصورت كتبی به من ابلاغ كند و همچنین یك فتوكپی نیز از پشت و روی برگه استینافی كه پر كرده ام و به آفیس داده ام به من داده شود ج: در هر صورت و در هر شرایطی _حتی در صورت دریافت اعتبارات و بودجه های كلان تحقیقاتی_ من هیچگونه مسولیت و تعهدی در مورد یك نابغه مفید بودن و تهیه و ارایه محصول و یا هر گونه دستاوردی از تحقیقاتم و یا حتی پرداختن به تحقیقات محض ندارم و حق دارم فقط به زندگی معمولی خودم فكر كرده و بپردازم دو: چنانچه آفیس تا روز 11.09.2007 اقدامات لازم را انجام ندهد و یا اقداماتی بی ربط یا ناكافی انجام دهد من مجبور خواهم شد شغلم را رها كرده و در مقابل آفیس دست به اعتصاب غذا بزنم الف: اگر این اعتصاب بیش از سه روز طول بكشد و تو (حقیقت) نیز بر سر غرب عذاب آسمانی نازل نكرده و غرب را ویران نكنی

No title

وقتشه وقتشه رفتن وقتشه وقتشه از تو گذشتن وقتشه فرصت تولد دوباره نيست مردن دوباره من وقتشه ديگه ديره واسه گفتن اين كلام آخرينه فرصت زجه نمونده لحظه هاي واپسينه ديگه با عاطفه دشمن واسه دلتنگي رفيقم توي شط سرخ نفرت بي صداترين غريقم من عروسك كدوم بازي وحشت من صداي قحطي كدوم تبارم كه مثل تولد فاجعه سردم كه مثل حادثه آرامش ندارم سرد و ساده و شكسته آينه قديمي يم من با چراغ و گل غريبه با غبار صميمي يم من مي مونم زير هجوم سنگي آوار كينه واسه بازيچه نبودن آخرين بازي همينه وقتشه وقتشه رفتن وقتشه وقتشه از تو گذشتن وقتشه

Reflexion to Office

چرا من باید برای نفس كشیدن توضیح ارایه كنم! یك زندگی معمولی حق من است. من فقط یك ویزا و بلیط ساده خواسته بودم و حتی ورك شاپ و امكانات ادامه تحقیقات نیز نخواسته بودم. اما غاصبان جایگاههای نمایندگی معاصرین برای پاسخگویی, آنقدر درگیر جنگ و محروم از خیر و بركت و نور و نان هستند كه بجای استقبال از من با تیمهایی از كارشناسان ادبیات و فلسفه و ارتباطات فقط به نان خوردن من توجه و تمركز داشته و به حیف نان بودن من تاكید می كنند و كمكشان به من كه در زمینه های متفاوتی نیازهایی روشن به كمك و مساعدت و همكاری دارم این است كه نسبت آنچه بیماریهای روانی من نامیده می شود ابراز نگرانی كرده و به معالجهء من با قرصهایی كه همچون مواد مخدر تخریبگر است بیندیشند. اما من همانی هستم كه هستم نه آنچه حیوانات جنگل از من می فهمند. من نمی خواهم شكرگزاری نسبت به خودم _ بعنوان یكی از نوابغی كه برای آماده تر و شایسته تر و برازنده تر شدن هوم جهت حضور خیر و بركت و نور و نان مفید بوده اند _ را به غرب آموزش دهم. من نمی خواهم عبارات, جملات و پاراگرافهای تاءسف انگیزی از خودم در آثاری كه ممكن است مرجع پژوهشگران آینده باشد به ج

No Ultimatum

یو. ان. ایچ. سی. آر دفتر آنكارا با سلام و آرزوی موفقیت و شادی برای شما بهار امسال هم رو به اتمام است اما من هیچ تمایلی برای ورود به مرحله اولتیماتوم ندارم. چون هر چند ممكن است ورود من به این مرحله برای آن نهاد عیب نباشد اما برای من عیب است. لطفا مرا مجبور نكنید وارد این مرحله غیر قابل بازگشت شوم با تشكر علی اكبر ابراهیمی 29.05.2007

شرم بر ایران

تحقیقات من باید در ایران تداوم می یافت و پروژه ام باید در ایران اجرا می شد و غرب باید در كنار محصولات پروژه ام با نام من آشنا می شد و از تمایل من به جهانگردی استقبال می كرد و من دنیا را در مدت زمان محدودی می گشتم و باز به خانه ام ایران بر می گشتم. اما افسوس بر ایران. نفرین بر ایران من در ایران فرصت كافی برای پرداختن به تحقیقات و ادامه دادن تحقیقاتم نیافتم و پروژه ام از اجرای محدود نیز دور ماند و من از شناخت كامل و ساختن و معرفی كردن دستاوردی جذاب و قدرتمند محروم ماندم اگر غرب اندكی از خیر و بركت و نور و نانی را كه سهم خود من و حق خود من از زندگی بود چند سال پیش به من می داد تا من آن را جلوی اسلام بی سر و پا قرآن بی سر و پا و ایران بی سر و پا بیاندازم خیلی از مشكلاتی كه آن پستان و پلیدان با من داشتند حل می شد. اما افسوس بر غرب. نفرین بر غرب ایران از توسری زدن به من خوشش می آمدو به این كار عادت كرده بود. یكی از نتایج ستمگری ایران این بود كه دیدار مصاحبه و آشنایی من با غرب هم به ابتذال كشیده شد در تاریخ 04.05.2007 یكبار دیگر یو. ان. ایچ. سی. آر به من توهین كرد و بخاطر اینكه از وی خواسته ب

Repugnant Wait

I am want a clear and official "Yes" or "No" reply from UNHCR about my refugee request in UNHCR Ankara office. aliakbar Ebrahimi من یك جواب "آری" یا "نه" روشن و رسمی از "یو. ان. ایچ. سی. آر" دفتر آنكارا درباره درخواست پناهندگی م می خوام علی اكبر ابراهیمی

Union

تصویر
and also this is a new loge: www.forcriticism.blogfa.com

Standards in Wars

تصویر

راز سیزده به در

تصویر

مكمل مقالهء سورپرایز بین ایران و غرب

اسمشو می زارم راز سیزده به در الآن روی میزه اما هر وقت كه دلم بخواد منتشرش می كنم به نفعشونه كه دعا كنن زودتر دلم بخواد سیزده فروردین هشتاد و شش زلـف بر باد مده تا ندهی بر بادم ناز بـنیاد مـکـن تا نکـنی بـنیادم می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر سر مکش تا نکشد سر به فلـک فریادم زلـف را حلقـه مکن تا نکنی دربـندم طره را تاب مده تا ندهی بر بادم یار بیگانـه مـشو تا نبری از خویشـم غـم اغیار مـخور تا نـکـنی ناشادم رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گـلـم قد برافراز کـه از سرو کـنی آزادم شمع هر جمع مشو ور نه بسوزی ما را یاد هر قوم مـکـن تا نروی از یادم شـهره شـهر مشو تا ننهم سر در کوه شور شیرین منـما تا نـکـنی فرهادم رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس تا بـه خاک در آصـف نرسد فریادم حافـظ از جور تو حاشا که بگرداند روی مـن از آن روز کـه دربـند توام آزادم فاش می‌گویم و از گفته خود دلـشادم بـنده عشقـم و از هر دو جهان آزادم طایر گلشن قدسم چه دهـم شرح فراق کـه در این دامگه حادثه چون افـتادم مـن ملک بودم و فردوس برین جایم بود آدم آورد در این دیر خراب آبادم سایه طوبی و دلجویی حور و لـب حوض بـه هوای سر کوی

نابغه كشان

کد خبر : 6093 1386/01/07 - 2:42:57 A.M فاجعه علمي نويسنده : احمد شیرزاد www.emruz.info در کشور ما همانند بسياري از جوامع توسعه نيافته مفهوم درستي از چگونگي رشد و توسعه علمي شايع نيست. گاه تصور مي شود در يک فضاي اشراق گونه و به طور ناگهاني ايده يي علمي به ذهن يک نفر مي رسد و او چيزي را کشف مي کند که ديگران از دانستن آن محرومند. گاه نيز دانشمندان آدم هاي غيرعادي که تمام عمر خود را مي خوانند و مي خوانند تا بيشتر بدانند، تصور مي شوند. در مواردي نيز درک درستي از مرز ميان اختراع و نوآوري در يک صنعت با مکاشفه علمي وجود ندارد؛ چنانچه اغلب گفته مي شود اديسون برق را کشف کرد بدون آنکه درک درستي از تفاوت به کارگيري مدار الکتريکي يا ساخت لامپ نوراني با کشف قوانين الکترومغناطيس توسط دانش پيشگاني مثل فاراده و ماکسول در کار باشد. قصه پرغصه يي است داستان دانشوراني که در کشور ما و جوامعي مشابه ما تلاش داشتند تا دولتمردان شيفته قدرت را آگاه کنند که طايفه يي در هر کشور پيشرفته کارشان دانش است و بدون آنان هيچ قومي رنگ پيشرفت و توسعه را نخواهد ديد. حکومتگران بنا به طبع خويش تنها آنچه را به ابزار حکومت ک

Surprise between Iran and West

تصویر
please use "Surprise between Iran and West" Post in www.Union.blogfa.com for Comments.

Perpetuity is better for West

تصویر
با سیصد چه کار کنیم؟ یك: یك بمب صلح آمیز كه همیشه و همه جا میشه بهش افتخار كرد هیچ صدمه یا خدشه ای به حقیقت افراد و واحد ها كه صاحبخونه های اصلی ین و به خود افراد و واحدها كه خونه های حقایق هستن نمیزنه. چنین بمبهایی كلماتی چون: وقار شكوه قدرت آبادی اتحاد آشتی موفقیت شادی و .... رو برای علی اكبر تكرار میكنن قضاوت و نتیجه گیری و تصمیم گیری به همین سادگی ها كه در فیلم 300 پنداشته بیان و انجام شده نیست. اگه پروسه تصور شدن حقیقت و در نقاشی یا در دیگر قالبها متبلور شدن حقیقت به همین راحتی یا بود چه لزوم و انگیزه ای برای اینهمه تلاش و خیر خواهی انسانها در اعصار مختلف وجود داشت آیا در اونصورت حقیقت پوچ نمی بود حقیقت پاك و منزهه و اونقدر مبتذل نیست كه بعنوان عنصری از پروژه تلاش برای مشروعیت بخشیدن به اقدامات شدیدتر علیه ایران معرفی بشه. پیشگیری از خطر توسعه تسلیحات اتمی خوبه اما با كدوم هزینه آیا با ویرونی ایران كاش استاندارد سرگرمی ها و تفریحها ارتقاء یافته تر از این بود و به حقیقت نزدیكتر. و حقیقت صرفا بازگویی واقعیت و كپی تاریخ هم نیست. آیا حقایق محدود به مرزها هستن آیا میشه حقایق رو (جا

Standard of Human Ranking

تصویر
Happy New Spring

Iran's Nuclear Programs

تصویر
Happy New Spring