پست‌ها

نمایش پست‌ها از آوریل, ۲۰۱۱

مخاطب اکبر (مرجع جهان آرمانی) از کجا آمد؟

مخاطب اکبر (مرجع جهان آرمانی) از کجا آمد؟ آیا از ذهنیات اطرافیان اکبر آمد؟ آیا ذهنیات جامعه نخبگان ایران معاصر در اینمورد و محصولات آن ذهنیات با حقیقتی که مورد نظر اکبر بود و خواهد بود قابل مقایسه است؟ لقمان را گفتند ادب از که آموختی .... آیا من محکوم و موظفم که در مورد فاصله و بی اعتمادی میان جامعه نخبگان ایران معاصر با مردم پاسخگو باشم؟!!! چند جمله از متنی که در Monday، April 03، 2006 آفریدم و منتشر کردم را بعنوان مثال و نمونه می آورم: ............ "سلام اي انبياء و اولياء و صالحان و مقربان و خوبان. چون مخاطبي وجود نداشت، آنچه مي‌خواستم بگويم هم كم‌كم از يادم ‌رفته بود. تا اينكه شما را يافتم و ديدم همان حضراتي هستيد كه حركت را با ايشان آغاز كرده بودم و صراط المستقيم زميني ها را با ياري ايشان تا به اينجا و اكنون رسانده بودم.شما حقيقت بوديد و سيمرغ و مقدس. و جمال چهره شما حجت موجه من براي زندگي با خيال روي شما بود. من سيمرغ را، حقيقت، آرمانشهر، تلويزيون واحد جهاني، مجلس واحد جهاني و ديگر واژه‌ها و عبارات و گوهرها را با ياري شما در خيالم پرداخته، پيراسته و مي‌پروردم. آنقدر با هوش و

آرمانهای اکبر معطل مانده اند

اصرار من بر تامین نیازهای ابتدایی خویش باعث به پیروزی نرسیدن آرزوها(رویاهای شخصی) و آرمانها(رویاهای اجتماعی) یم نیست. نیازها, آرزوها و آرمانهای اکبر همگی همسو و رو به پیروزی هستند. تمرکز من بر آرزوهای شخصی ام و مشغول بودنم به تامین نیازهای ابتدایی ام به معنی فداکاری من در راه آرمانهایم است. با حمله سازمان ملل به انسان در ژانویه 2011 من خیلی جوابها را گرفتم و آن جوابها را با آواز "آسمون مست جنونی, آسمون تشنه خونی, آسمون مست گناهی و آسمون چه روسیاهی" به پائیز 2010 برای خدا در آسمان فرستادم. حقیقت سیاهی که امروز در اینجا(ایران و زمین معاصر) حاکم است از مطامع شخصی خودکامگان یکه بزن که آرمانهای ایشان بوده تشکیل شده است و خدا به من و به همه ما فهماند که اکبر حقیقت باالقوه زمین و زمان است و اگر می خواهد در راه آرمانهای خویش گام بردارد باید ابتدا نیازهای ابتدایی و آرزوهای شخصی خویش را مدنظر قرار داده و تامین کند و برای غرایض و زندگی خویش اهمیت و اولویت حداکثری و مطلق قایل باشد. بعبارت دیگر, بی نیاز شدن اکبر از نیازهای ابتدایی و تامین شدن منافع و آرزوهای شخصی اکبر گامی بزرگ برای تمدن

پارتی اکبر

اگر لازم باشد باند "جنتی گوزو" را به گروه فرهنگی مهاجرانی ترجیه خواهم داد. من نمی توانم منافع جهان و جهانیان را قربانی منافع ایران و ایرانیان کنم و یا آنکه همچون محمد مختاری شهید شوم تا مشتی قلهک نشین موج سوار حق شهید مرا بگیرند و بخورند. تعقیب آرمانهای ملی اکبر نباید باعث شکست اکبر در تعقیب آرمانهای جهانشمول و جهانی اکبر شود. من نمی توانم منافع و حقوق همه مردم همه کشورهای جهان را فدای منافع ایران کنم. در صورتی که نظام حکومتی ایران با حمله نظامی اکبر تغییر کند و اختیار همه امور در دست خود من باشد, افراد و گروههایی که مبانی نظری اندیشه اکبر و ایران آرمانی و جهان آرمانی مورد نظر وی را بیشتر و بهتر _و با نام خود اکبر_ گردآوری و تدوین کرده باشند از پارتی اکبر نیز بیشتر و بهتر برخوردار خواهند شد. میزان و بستر در آن روز همان عدالت خواهد بود اما منافع شخصی اکبر هم مهم هستند و اصلا شاید تعیین کننده چیستی عدالت نیز همان منافع اکبر است. اصلا که گفته که احمدی نژاد یکی از برترین عناصر سبز نسیست و برای در هم شکستن کاسه کوزه باند خمینی وارد آن باند فاسد نشده است؟ مگر من دراینمورد اظهار نظر

منافع مجرمین حاکم بر ما در مجرم پرورش یافتن همه ما نهفته است

I am want a clear and official "Yes" or "No" reply from UNHCR about my refugee request in UNHCR aliakbar Ebrahimi Tehran_ Iran 27 March 2011 همه کشورهای عضو سازمان ملل مجرم نیستند. تدوین, قاب کردن و تابلو کردن سند جهانی حقوق بشر گنده گویی و ادعای چند کشور معدود بوده و منافع استعماری و استثماری آن نیز نصیب همان کشورها شده. اما به محض آنکه درخواست پناهندگی اکبر در سال 2005 یا 6 در آنکارا ثبت شد به فکر تشکیل "شورای حقوق بشر" افتادند تا برای خودشان شربک جرم دست و پا کنند. من نمی خواهم موضوع پروند ام در یو. ان. ایچ. سی. آر را از طریق سفارت روسیه و چین در تهران پیگیری کنم تا خدای نکرده جواب ردی سازمان ملل به من به معنی تایید مجوز حمله نظامی به غرب باشد. نمی خواهم قلم اکبر چنان ادبیاتی را طراحی و تدوین کند. من می خواهم برای زندگی ام برنامه ریزی کنم. لطفا همچون یک ابزار به انسان نگاه نکنید و خودتان بیایید در ایران با مشکلاتی که خودتان درست کرده اید بجنگید و فدا شوید. من و نظامیان کشورهای غربی, پیاده نظام حکام و مقامهای مسوول کشورهای غربی نیستیم. من می خواهم برای ز

مال اکبر, مسئله این است

گنج اکبر (سوال اکبر) که به قیمت "به هم خوردن خلوت اکبر با خدای اکبر" نازل شده بود و طبعا می بایست ارزشمندتر از آن خلوت نیز می بود و در چهارم خرداد 88 وارد ایران شد و در دسترس جامعه فرهنگی, هنری, مذهبی, سیاسی و حکومتی ایران قرار گرفت, ناپدید شده و احتمالا در زیر بناها و نهادهای فرهنگی, هنری, مذهبی, سیاسی و حکومتی ایران مدفون گردیده است. به همین دلیل کل بناها و نهادهای فرهنگی, هنری, مذهبی, سیاسی و حکومتی ایران از قبیل سینماها, مساجد, حوزه های علمیه, وزارتخانه ها, دفاتر احزاب و .... باید از جانب ارتش نظامی جهان آرمانی مورد حمله قرار بگیرند و تصرف شوند تا حفاری های لازم در آن مکانها انجام شود. البته تعداد کمی از آن بناها و نهادها مستثنی هستند که لازم نیست قبل از انجام عملیات و حمله, نامی از آنها برده شود. آنهایی که در باره این حمله شکایت و ناراحتی یی دارند حتما مال اکبر را به خانه هایشان نیز برده و به خورد زن و بچه های خویش نیز داده اند. پس خانه هایشان هم علاوه بر دفاتر کارشان باید مورد حمله قرار بگیرد تا حفاری های لازم در آن مکانها نیز انجام شود. در همیشه, همه چیز در حالت مطلوب

من جای خالی سازمان ملل و آمریکا برای حمایت از جنبش سبز ایران را پر نمی کنم

حکام و مقامهای مسوول کشورهای غربی باید سپر بلای پویش و جنبش سبز ایران در سال 2009 و از آن سال به بعد باشند. حالا حمله نظامی می کنند, جهاد دیپلماتیک می کنند, چگونه حرامخورهای خمینی را از قدرت ایران جدا و از حکومت عزل می کنند به خودشان مربوط است و مشکل خودشان (مشکل حکام و مقامهای مسوول کشورهای غربی) است. مسوولیتش هم کاملا با خودشان است. اینکه چگونه می خواهند غرامت بپردازند و چگونه می خواهند وقت و عمر و فرصتهای هدر شده اعضای پویش و جنبش سبز ایران را به ایشان برگردانند مشکل خودشان است. حتی اگر با دیپورت اکبر سعی کنند بگویند که مشکل خودشان نیست. /////////////////////////////////////////////////// اگر سازمان ملل به من اجازه می داد که در چهارم خرداد 88 با افتخار موفقیت های فراوان علمی, فرهنگی و هنری یی که در غرب باید حاصل می کردم به ایران بیایم و پاسخ سوال اکبر را حاضر و آماده و بصورت قلمبه تقدیم به جامعه فرهنگی, هنری, مذهبی و سیاسی ایران معاصر کنم شاید بهترین انتخابات هم در ایران برگزار می شد و آرمان گذار به دمکراسی نیز در ایران محقق می شد. پس از سرکوب پویش و جنبش سبز هم اگر سازمان ملل به من

موانع کاره ای نیستند

اگر من خودم اراده کرده ام که به هر فرد انسانی یک نسخه از حقیقت اکبر بدهم, پس ذینفعان امپریالیسم, جمهوری اسلامی, کمونیسم, دولت گرسنه کنفسیوس و غیره و ذالک این وسط چه کاره اند که مانع تداوم سامان یافته و سازماندهی شده مطالعات و تحقیقات اکبر _که باید قبل از مرگ اکبر منجر به ساخته شدن حقیقت و تعین ورژنی شایسته از آن/وی در واقعیت شود_ می گردند!؟ بادمجان دور قاب چینها و حجابها این وسط چه کاره اند؟ از زمین و زمینیان چه می خواهند؟

حکومت حق اصلاح طلبان است

اعضای باند "خمینی و ائمه جمعه ها" هنوز هم فرصت دارند که حکومت را رها کنند و بروند با اپوزیسیون خارج از کشور بودجه مشترکی را تحویل بگیرند و دولت سایه را تشکیل دهند و شوراهای پادشاهی را درست کنند و دانش و تجربیات خویش را بصورت تفاهمات و توافقات مطلق خویش به دولت واقعی پیشنهاد دهند و .... و دولت واقعی دولت اصلاح طلبان باید باشد. حکومت حق اصلاح طلبان است. به شرطی که از خودشان اعاده حیثیت کرده و صریحا از رفسنجانی, خامنه ای و خمینی تبری بجویند و فقط خدا و حقیقت را در نظر بگیرند. به شرطی که هویت داشته باشند و نترسند که ممکن است میله های زندان و یا دیگر جایزه ها را از دست بدهند.

اصلاح طلبان حیف است که در مقابل مردم و در کنار خامنه ای و رفسنجانی بایستند

اصلاح طلبان رستگار شده اند, از آنها می خواهم که اعمال خویش را هبط و نابود نکنند. شرایط بازی حکومت و مهرورزی مهاجمین را نپذیرند و خود را بازیچه حکام ستمگر امروزی نکنند تا در نظر مردم ایران منفور نشوند و عزیزتر و عزیزتر شوند. حکومت در صدد کسب مشروعیت توسط اصلاح طلبان است و می خواهد همانطور که رفسنجانی از اصلاح طلبان مشروعیت گرفته, بقیه مشروعیت اصلاح طلبان را نیز خامنه ای بگیرد. با این عذابها دارند از گناه شراکت هشت ساله شان پاک می شوند. البته نظر خودم نیست, مردم اینگونه می گویند. اگر به پاک شدن علاقه ندارند به شراکت در ظلم ادامه دهند.

تایپ تدریجی و ویرایش متن ویدئوی اکبر

نیروهای نظامی, انتظامی و امنیتی کشور عزیزمون ایران, سلام. خدا قوت. من از شما می خوام حکومت ایران رو وادار کنید که حق و حقوق من رو بپردازه. من نمی خوام هیات حاکمه امروزی ایران حق و حقوق من رو بخوره ن و با این حق خوری قوت و قدرت بگیره ن و گردن کلفت بشن و به ظلم ادامه بده ن. چرا که در اینصورت من هم شریک جرم اونها خواهم بود. اما من نمی خوام همدست و شریک جرم اونها باشم. حق و حقوق من چیه؟ حکومت ایراان هم به پویش و جنبش سبز ایران حمله کرده و اون پویش و جنبش رو سرکوب فرموده و هم در جنایت ششم و هفتم دسامبر 2010 در ژنو دست داشته. هر کدوم از سران و دست اندر کااران اصلی ش هم ثروت قابل توجهی برای خودشون داره ن. من می خوام دفتر تامین منابع مالی یه سازمانی رو در ایران تاسیس کنم که در همه کشورهای جهان شعبه مرکزی داشته باشه. می خوام سران همه کشورها رو به ایران دعوت کنم و براشون سور و ساتی به راه بیاندازم فراموش نشدنی, تا وقتی که من هم به کشورهاشون می رم هوامو داشته باشن و استقبالشون از اکبر , استقبالی در شان پرزیدنت جهان آرمانی باشه. من می خوام به همه کشورها کمکهای مالی و غیره و ذالک کنم. تا بدین ترتیب