پست‌ها

نمایش پست‌ها از سپتامبر, ۲۰۱۱

تهدیدهای امنیتی من بر علیه تمدن غرب یک شبه به وجود نیامده است که یک شبه از میان برود

ترکیه خوب بلد بود من بیچاره را مورد بازخواست و عتاب قرار دهد که چرا جوابم را از سازمان ملل نمی گیرم. اما سوال من این است که ترکیه چرا یو. ان. ایچ. سی. آر را برای پاسخگویی به علی اکبر ابراهیمی تحت فشار قرار نداد! مگر نه آن است که هر کشوری بر روی نهاد بی اعتبار نمایندگی یو. ان. ایچ. سی. آر در خاک خود نفوذ و سلطه دارد؟ دروغها و روشهای موذیانه ای که سازمان ملل در ترکیه بر علیه من بکار برد و در آذربایجان نیز به آن اامه داد یک شبه اتفاق نیفتاد. جوانی مرا خورد. کدام شیطان خدا نامیده شده ای به سازمان ملل اجازه داده بود که جوانی مرا بخورد؟ همانطور که در "دیکته اکبر" خواهم گفت من خواهان نابودی کشورهای غربی هستم و غرب ابتدا باید به من پناهندگی بدهد و سپس باید در جهت پس دادن هر آنچه که از من گرفته است (بینهایت) گام بردارد. به تدریج که همه از دست رفته هایم را بدست می آورم, تهدیدهای امنیتی ام بر علیه کشورهای غربی نیز از بین می رود. حداقل حق من بعنوان یک پناهنده آن است که بدانم آیا به من حق مهاجرت به غرب بعنوان یک پناهنده داده می شود یا خیر؟ آیا من قبولم یا خیر؟ به چه حقی برای دادن همین حدا

درس عبرتی برای آذربایجان و ترکیه

حدود سال 84 یا 85 بود که من از دولت احدی نژاد یک وام خودرو خواستم. بدون معرفی نامه به بانک ارجا داده شدم. بانک هم گفت نمی تواند کاری کند. گفتم اگر وام دو میلیونی را نگیرم برنامه ام رفتن از ایران با هدف پناهندگی است. گفتند تو که راهشم خوب بلدی پس دیگه چرا پیش ما اومدی؟ یعنی مثل یک تکه آشغال با من رفتار شد تا از من برائت جسته باشند. تا پاکیزگی!!!شان زیر سوال نرود. امروز وضعشان را ببینید.سیصد هزار میلیاردی اختلاص میکنند. وضع تضییع کنندگان حقوق اکبر و آنهایی که در مقابل اکبر ادعای شرف کرده اند را ببینید. قطعا اگر ترکیه و آذربایجان کشوررهای شرافتمندی باشند و سعی نکنند که درونیات پلید خودشان را با برائت جستن از اکبر مخفی کنند, در مقابل اکبر ادعای شرف نخواهند کرد. امروز ببینید وضعیت اسفناک خاتمی سواران, موسوی سواران و مهاجرانی سواران را. درس عبرت بگیرید تا نفرین اکبر گریبانگیرتان نشود.

تمدن غرب, از ایران برای حمله به انسان استفاده کرد

تمام پرسه های من (سینمای ایران, بسیج و سپاه ایران و جنبش سبز ایران) کنار تو (علی اکبر ابراهیمی ملتها) سلوک شد. اگر من تا قبل از سال 2009 حقیقت را کشف کرده و محصولات علمی, فرهنگی و هنری مربوط به آن/وی را نیز ساخته بودم, امروز هر عنصر ایرانی, نقشی و مسوولبتی را در اعمال اراده اکبر و تحقق اهداف اکبر به عهده گرفته و در راه اکبر به پیشرفتها و دستاوردهایی رسیده بودند. من آن زمان می خواستم همه سیاسیون همکار هم و نوکر ایران باشند. چه شد که جناح حاکم هنوز هم خودش را مالک قدرت می داند؟

ما نخبگان سبز, مسوولیت مفاسد و جنایات شیاطین را نمی پذیریم

نخبگان سبز در انتخابات پیش رو نقشی ندارند. هنوز پنج سال هم از انتخابات سال 88 نگذشته است. اول باید تکلیف آن انتخابات روشن شود. آن انتخابات یک آوانس و شانس بزرگ برای رژیم بود تا ملیجکهایی هچون احمدی نژاد را به استخدام خاتمی و موسوی در بیاورد. اما آنها آنقدر خوش خوراک بودند که احمدی نژاد را آلت خویش برای در مقابل سبزها ایستادن دانستند. نخبگان سبز, رسما مجرم سرکوبهای دو سال اخیر اعلام شده اند. اگر ابطحی ها, بهنودها, منعم ها و دیگر یاران خاتمی فرض کنند که مردم آنقدر احمقند که به مسوولان رسمی سرکوبهای دو سال اخیر رای خواهند داد, دچار خطای استراتژیک شده و خسر الدنیا و الاخره خواهند شد. البته جنبش سبز باز هم هوایشان را خواهد داشت. حتی بیش از رفسنجانی. ضمنا احمدی نژاد یک اصلاح طلب با عرضه است. البته با اصلاح طلبان سبز سال 88 قابل مقایسه نسیت. آنها آنقدر قابل تقدیر بودند که اگر من قدرشان را ندانم ناسپاس خواهم بود و روی خیرخواهی خیر دیگری را نخواهم دید. احمدی نژاد یک فرصت طلب کثیف بود که مردم را آماج انواع و اقسام تحقیرها و توهینها قرار داد و قدرتش را از چاپلوسی کسانی بدست آورد که امروز نمی خواه

خدایا, بر قوای قضائیه تمدن غرب فرمان بران

خدایا به قوه قضائیه آمریکا و قوای قضائیه دیگر کشورهای مجموعه ای که تمدن غرب نامیده می شود بگو که اگر من امروز در مورد مسایل روز ایران _از قبیل شو انتخاباتی خمینی که چیزی از آن گیر اصلاح طلبان نخواهد آمد تا اندکی از بار شرمساری من در مقابل ایشان کاسته شود و حتی قرار است تنها دستاورد اصلاح طلبان که برائت جویی و رسیدن به طهارت است را نیز از ایشان بگیرد و یا شعار پوشالی اما قابل تقدیر احمدی نژاد برای پیش رفتن به سمت اهداف اصلاحات سبز و اعلام برائت از مجرمان اصلی_ ابراز نظر نمی کنم به دلیل آن است که در ایران بر ضد من تهدیدهای مستقیم و غبر مستقیم امنیتی وجود دارد. از جانب گارد ویژه حکومت که گاردی است علمی, فرهنگی, هنری, سیاسی, نظامی, اقتصادی و .... و تا اوضاع تغییر نکند و عضویت در آن نان و نام و چیزهای خوب داشته باشد و نه چوب و چماق و چیزهای بد, تعداد اعضا و هوادارانشان همواره میلیونی و زیاد جلوه خواهد کرد. از جانب همان چند هزار نفری که چند صد نفر هم نیستند و امروز نیروهای مسلح کشورم را نیز گروگان گرفته اند. خدایا به قوای قضائیه تمدن غرب بگو در مقابل اکبر طوری بیندیشند, سخن بگویند و رفتار کن

آذربایجان, خدا را به پیغمبر اکبر تبدیل کرد

پس از آنکه با کتیبه 2010 از آذربایجان به ایران دیپورت شدم, خدا به پیغمبر من تبدیل شد و همه خدایان به پیغامبران من تبدیل شدند.

سفرم به خارج از کشور, حداقل سه ماه به تاخیر افتاد

سفرم به خارج از کشور, بدلیل مشکلات مالی حداقل سه ماه به تاخیر افتاد. گزینه هایی که برایم در اولویتند, ترکیه و آذربایجان هستند. از دولت ترکیه می خواهم که مشکلی در ورودم به خاک ترکیه پیش نیاید و اقامت موقت پلیس ترکیه به من داده شود و از من خواسته نشود که هفته ای دو الی سه, چهار بار یا هر روز برای امضا به اداره پلیس بروم. تا من بتوانم بروم سر کار و پول در بیاورم.

از حملات یازده سپتامبر 2001 که باید به کل تمدن غرب تعمیم یابد حمایت می کنم

شورای امنیت ملی آمریکا و شوراهای امنیت ملی دیگر کشورهای مجموعه ای به نام تمدن غرب, اینجا همان انتظاراتی را که از همه ارزشها و مقدسات دارند از من نیز دارند اما من همچون آن ارزشها و مقدساتی که انتظارات ایشان را برآورده می کنند نیستم. اینجا از نیروهای مسلح کشورم و از دستگاه امنیتی و قضایی کشورم بر ضد خودم استفاده می شود. موبایلم را نیز در یک بازی امنیتی ربوده اند و به من گفته اند که وقتی زندان می رفتی همراهت بوده است و به خودت تحویل داده شده. هر لحظه ممکن است از من خواسته شود که به پلیس امنیت بروم برای تحویل گرفتن موبایلم و ارایه توضیح در مورد اینکه چرا شماره رادیو فردا را در آن سیو کرده بودم. سیستم قضایی ایران مرا تهدید به بازگشت به زندان کرده است. من از زندان بیرون آمده ام که بیانبه بنویسم اما نمی توانم و هنوز هم زندانی حساب می شوم. من بنا ندارم ضر زیادی بزنم. من فقط می خواهم از ایران خارج شوم و شما موظف به حمایت مطلق از من تا لحظه خارج شدن از ایران هستید. چرا که شما با روشهای شیطانی و کثیف از من بعنوان یک ابزار برای دستیابی به مطامع شوم خودتان در ایران استفاده کرده اید.

قدر دریا رو بدون

تصویر

آسمان را از من باز مگیرید

تصویر

نگران نباش، همه چیز به سامان است

رویایی دیده ام بس شگفت انگیز و لذت بخش؛ صحنه این گونه دیده شد که گویی در تدارک و ساختن یک فیلم بودم؛ در مسیری پوشیده از برف این من بودم که آهسته گام بر می داشتم. من دقیقا گام در رد پایی می گذاشتم که پیش از آمن در مسیر برفی بر جای مانده بود. ناگهان به نظرم آمد که کارگردان، بازیگر و تماشاگر آن فیلم، یکی است. من در آن واحد، در گذشته بودم و به کار ساختن فیلم و در زمان حال بودم سرگرم بازی در فیلم و در آینده بودم نشسته به تماشای آن. زمان ازهم گسسته بود. در خلال آن آگاهی بسیط دریافتم که گام بر رد پایی می گذارم که روزی خود بر جای گذاشته بودم. در آن حال صدایی می گفت: نشانه ها را دنبال کن، زیرا خود آن ها را بر جای گذاشته ای... نشانه ای بر جای بگذار، زیرا روزی خود باید آن را دنبال کنی... نشانه ها را از بین مبر، زیرا آینده و گذشته را از بین خواهی برد؛ گم خواهی شد... در زندان متوجه می شوی که رویا و خیال تا چه اندازه حقیقی و واقعی هستند. نگران نباش، همه چیز به سامان است. این یادداشت از مقاله اخیر عماد بهاور کپی شده.

کلمه اکبر

تصویر

Summer _ 2011