تداوم آسیب ها و خسارات جبران ناپذیر من تامین کننده و ضامن منافع عالی و پایدار اعضای 5+1 نخواهد بود

June 2015 متن زیر به سفارتخانه های کشورهای 5+1 در تهران ایمیل شد: About Security of 5+1 embassies in tehran سفارتخانه های کشورهای 5+1 در تهران، با سلام و درود. متن موجود در دو لینک زیر به امنیت سفارتخانه های کشورهای 5+1 در تهران مربوط است: http://centurygenius.blogspot.com/2015/06/2_5.html http://ebrahiminetwork.blogspot.com/2015/06/2.html با سپاس، علی اکبر ابراهیمی جمعه 29 خرداد 1394 ۱۹ ژوئن ۲۰۱۵ همچنین  http://centurygenius.blogspot.com/search?q=Plan+c&m=1 و ..... .

طرح جهان اکبر برای معامله با رژیم جمهوری اسلامی ایران ما در جهان اکبر معتقدیم که  اکبر در سرنوشت ملت ایران دخالت نخواهد کرد مگر آنکه ملت ایران خودشان در سرنوشت خودشان تغییری بدهند. یعنی اصولا چنانچه خواستش نیز در اکبر باشد، توانایی اش در اکبر جمع نیست و بودجه مخصوص این کار در درون تک تک کل ایرانیان معاصر _که گردن کلفتهای زیادی نیز بینشان وجود دارد_ پخش گشته است. یکی از دلایل اصلی چنین خط مشی ای آن است که بعدا ایرانیان مدعی نشوند که از بابت پشتیبانی از ایشان و یا سبزهایشان چیزی گیر اکبر آمده است. پشتیبانی از سبزهایشان نیز وظیفه خود ایرانیان است و من فقط به سهم خودم بعنوان یک ایرانی از هشتاد میلیون ایرانی در اینمورد موظف و مسوولم و نه بجای کل ایرانیان و نه به میزان کل ایرانیان. حبس نرگس محمدی، اعتصاب غذای آرش صادقی و عیوب و فجایعی از این دست، فقط ننگ من نیست، بلکه ننگ ایران و کل ملت ایران است. و من با حمایت از سبزهای ملت ایران به سهم خودم، این لکه ننگ را با پرداخت سهم و دونگ خودم از یک مبارزه جمعی، از سمت خودم زدوده ام. ما در جهان اکبر برای معامله با رژیم ایران، طرح تهیه

ادعای شرف تماشایی یک مشت دزد! من با حدود پنج سال سابقه تجربه بعنوان کارگر پمپ، در این صنف کار گیر نمی آورم و دو هفته ای هم می شود که کارفرمایم مرا از پمپ پیاده کرده و کارگرهای زیادی را نیز اینجا ریخته که من بعنوان رزرو نیز ایستگاه پیدا نمی کنم بروم بتن بریزم. جاهایی زنگ زده و فرم پر کرده ام، در این صنف کسی به من کار نمی دهد. یعنی کسی مرا نمی شناسد. یا من من نیستم و یا آنها آنها نیستند. بالاخره یکی از این دو حالت است دیگر. وای به حال آن ایران که اکبر را حتی بعنوان یک کارگر نیز نتوانسته بپذیرد و در خود هضم کند. به من در ایران کار نمی دهند. این خودش چندین مقاله می طلبد که من چگونه در این صنف کار کرده ام و چه رفتاری با دوستان، آشنایان و همکارانم داشته ام. من گفته ام کارگر هم آدم است و من بدون واسطه و ملاحظه، برای خود این آدم و انسان، احترام و ارزش و کرامت قایلم. راستی اگر از نظر شما کارگر آدم نیست، پس چرا اکبر باید زیر دست و زیر نظر کارگر کار کند و چرا کارگر نباید زیر دست و زیر نظر اکبر کار کند؟ کارگر را که غیر آدم دانسته اید، اکبر را چه دانسته اید!؟ اکبر را چه فرض کرده اید!؟ در حال

خطر درز زودهنگام پرونده پناهندگی اکبر من هنوز از ایران خارج نشده ام اما موضوع عاشقی پنهانی من به چشم و ابروی زن و بچه های حکام و مقامهای مسوول کشورهای 5+1 که مهمترین موضوع پرونده پناهندگی ام به سازمان ملل است و نشان می دهد عتابهایم نسبت به 5+1 یا از روی محبت و دلسوزی و یا جعلی بوده و ته دل اکبر هیچچی و هیچ خصومتی علیه کشورهای 5+1 وجود نداشته، در حال درز کردن است. مثلا ساعتی پیش در کنار یک خبر در سایت صدای آمریکا کامنتی گذاشتم که عنوان خبر و کامنت، عبارت بود از: "تیلرسون: سیاست ما در ایران، حمایت از عوامل داخلی برای انتقال مسالمت آمیز قدرت است" و کامنت من:  "لایک داری. زن و بچه ها و نوامیس شما و پنج کشور دیگه هم که دست خودمه در دیدگاه و نظام فکری اکبر. و بهتون اعتماد نسبتا کامل دارم. دوستتون دارم، عاشقتون هستم. عاشق چشم و ابروی خوشگل تون. علی اکبر ابراهیمی تهران" حالا خطر اینجاست که اگه رژیم جمهوری اسلامی که به سطح بی ثبات، بد صدا و بوگندوی صدور فرمان آتش به اختیار نیز تنزل یافته، حسودی ش بشه چی؟ چی می شه؟ اگه بدجوری حسودی ش بشه چی می شه؟ و .... . وضعیت

ایران به مثابه گروگانگیر صلح و امنیت جهان در دیدگاه اکبر، ایران یک کشور تروریستی است که حقوق، منافع و امنیت جهان اکبر را تهدید و تحدید می کند و صلح و امنیت در جهان را به گروگان گرفته است.

قصابی های 5+1 در ایران ادارات دولتی و حکومتی ایران در جنگی نرم توسط کشورهای 5+1 اشغال گشته اند. ادارات دولتی 5+1 در ایران، سبزهای ملت ایران را به اتباع و شهروندان ایران می فروشند. آنها قصابی هایی هستند که دارند تجارت می کنند و کسب و کارشان از نظر خودشان عادی است. طبق این مدل، شاید آنها در سراسر جهان نیز رویکرد و خط مشی مشابهی را در مورد جهانیان پی گرفته باشند. اتباع و شهروندان 5+1 باید پاسخگو باشند.

مسوولیت من و تو در این کشور سهم من و تو ای حقیقت ایران از حقوق و منافعمان در این آبادی و در میان جماعتش، مدفوع هایی است که در اثر مفت و حیف و حرام خوردن های خودشان بالا آورده اند اما به سر و روی من و تو پاشیده گشته است. سر سبز تو را کردند زیر همین نوع تحفه هایی که از جانب ایشان به من و تو تعلق می گرفت و تو را کشتند. امروز نیز سر بی دفاع مرا کرده اند زیر تحفه های هوا بر خودشان و دارند فشار می آورند که نتوام سرم را بالا بگیرم و نفس بکشم. و من نه نای خفه نشدن دارم و نه نای خفه شدن. وظیفه و مسوولیت من و تو در میان این قوم فقط غرق شدن و مرگ بوده است. چگونگی آن نیز به اختیار خودمان نیست. امکان مقاومتی نیز وجود ندارد. اما قاتلان ما نه وارثان تو بودند و نه وارثان من خواهند بود.

شمارش معکوس برای سپاه پاسداران جمهوری اسلامی هر روز آیا باید شاهد پژمردگی و پر پر زدن و مرگ گلهای ایران باشم؟ هنگامه شهیدی و عباس عبدی نیز این روزها در اعتصاب غذا بسر می برند. یک دختر ایرانی نیز برای ده تیر ماه به سیستم قضایی کشور احضار شده است. نتیجه آن احضار هر چه باشد و حتی اگر آن احضار کنسل نیز بشود، در هر صورت من نسبت به آن احضار احساس بدی یافته ام و همینک و همینجا با تو دهنی زدن به خطر، به این احساس بد "نه" می گویم. چرا که با موفقیت ها و پیروزی های من و با قوی تر شدن من که مخالف چنین فجایعی هستم، خاستگاههای چنین فجایعی ضعیف تر می گردد و امیدوارم دیگر شهروندان نیز هر یک به سهم خویش نیرویی همسو در اینمورد اعمال فرمایند. من همینک و همینجا از آقایان خاتمی، احمدی نژاد و روحانی می خواهم که یک: یک کمک مالی فوری به نمایندگی از ایران و بواسطه یونسکو به من انجام دهند. دو: تعهد نامه رسمی و کتبی به من بدهند که در صورت رد شدن رسمی و کتبی درخواست پناهندگی من به سازمان ملل، ایران بطور رسمی و جامع و بی نقص از من و سامان یابی و سازمان یابی مطالعات و پژوهشهای معلق و معطل مانده