پست‌ها

نمایش پست‌ها از آوریل, ۲۰۱۳

لطفا رخت سیاه از تن به در کن

لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است وز پی دیدن او دادن جان کار مـن اسـت شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز هر که دل بردن او دید و در انکار من است ساروان رخـت به دروازه مـبر کان سر کو شاهراهیسـت که منزلگه دلدار من است بـنده طالـع خویشم که در این قحط وفا عشق آن لولی سرمست خریدار من است طبلـه عـطر گـل و زلف عبیرافشانش فیض یک شمه ز بوی خوش عطار من است باغـبان همچو نسیمم ز در خویش مران کاب گلزار تو از اشک چو گلنار من اسـت شربـت قـند و گلاب از لـب یارم فرمود نرگـس او که طبیب دل بیمار من اسـت آن که در طرز غزل نکته به حافظ آموخـت یار شیرین سخن نادره گفتار مـن اسـت . .. ... .... مقام امن و می بی‌غش و رفیق شفیق گرت مدام میسر شود زهی توفیق جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است هزار بار مـن این نکته کرده‌ام تـحـقیق دریغ و درد که تا این زمان ندانـسـتـم کـه کیمیای سـعادت رفیق بود رفیق بـه مؤ‌منی رو و فرصت شمر غنیمت وقت کـه در کمینگـه عمرند قاطـعان طریق بیا کـه توبـه ز لعل نـگار و خـنده جام حکایتیسـت که عقلش نمی‌کند تصدیق

سازمان ملل به چه میزان پاسخگوست

اکبر تهدیدی است برای سازمان ملل و کشورهای دهه اول قرن بیست و یکمی آن. پاسخ آنها به سرکوبهای سال 2009 و از آن سال به بعد سبزهای ایران چیست؟ چرا اکبر باید بجای آنها با بی ثباتی و خطر مواجه می شد؟ چرا زندگی اکبر را در تعلیق نگه داشته و وی را حتی از ابتدایی ترین حق خویش مبنی بر یک جواب قبولی و یا ردی به درخواست پناهندگی اش محروم نگه داشته اند؟ به چه حقی جوانی و نبوغ و استعدادهای اکبر را سوزاندند؟ حمله های ترکیه ای, آذربایجانی, جنبش عدم تعهدی و .... به اکبر تغییری در مواضع اکبر در تاکید بر حرمت و کرامت ذاتی و خدادادی خودش ایجاد نکرده است. و ضمنا اکبر اخیرا در مورد ادامه این بازی کثیف از سوی سازمان ملل تهدید به پذیرش مرگ تحمیلی سازمان ملل و دست زدن به خودکشی کرده است و خدا در مورد خودکشی اکبر _که با اندکی بهتر شدن شرایط و اوضاع زندگی اکبر می تواند منتفی شود,_ مسوول است.

دلیل شکست مقطعی جنبش سبز

معدل نخبگان سبز و غیر سبز اپوزیسیون ایران _طی بیش از یک دهه گذشته و بطور محرزتر طی چهار سال اخیر_ با ظلم بر اکبر و محروم نگه داشتن اکبر از حق و حقوق سبز خویش, مرتکب خیانت بر بدنه جنبش سبز ملت ایران شد. و خدا نیز زمام امور وی را مدتی به موجوداتی موذی و پست همچون احمدی نژاد و خامنه ای سپرد. چرا که پیروزی حق آن معدل نبود, هر چند که مجازات و شکنجه شدن حق امثال احمدی نژاد و خامنه ای بود و هست و خواهد بود. شکست سبزها همچنین تنها راه بود برای خدا که برخی از سبزهای کم طاقت و طلبکار از خدا و حقیقت را از شهوت قدرت و انواع فساد و آبرو ریزی دور نگه دارد تا آبروی اعتبار و پول اکبر و جنبش سبز را به باد ندهند.

مرگ اکبر

ای اکبر, می دانیم که همچنان عزاداری. می دانیم که دیگر نمی توانی شکر گزاری های خود را با شادمانی های کافی عمق ببخشی و تکمیل کنی. می دانیم که ...., اما تو را به همان عزیزان سبزت که چندی است در غم مرگ ایشان رنگ سیاه به دو وبلاگ اصلی و رسمی خود پاشیده ای قسمت می دهیم که غبار غم و اندوه از تن به در کرده و تظاهرات شادی به راه بیانداز. با سپاس. جمعی از موجودات الهی, آسمانی و حقیقتهای ماورائی وغیر ماورائی و یا بعبارت دیگر, از طرف خدا.

آن روز در پلیس امنیت چه گذشت

آن روز که اکبر پس از آزاد شدن از زندان اوین به پلیس امنیت پل گیشای تهران رفت, ماموران آن اداره تلفن را ندادند و بخش کوچکی از حرکات مخصوص به پلیس ایران را به نمایش گذاشتند و آخر سر هم تنها مو سپید با پدر مادر و خوبی را که اکبر در آن اداره دیده بود در مقابل اکبر قرار دادند و ادعا کردند که اکبر با او دچار اختلاف و مشکل شد! در صورتی که آن فرد محترم وظایفش را آن روز بطور کامل انجام داد و حتی دفترش را هم چک کرد و مسوولیت دیگری برایش باقی نماند. آن روز اکبر به رییس آن اداره هم مراجعه کرد و موضوع تلفن را دقیقا به اطلاع رییس آن اداره رساند.

نامه اکبر به حکومت ایران

جناب آقای خامنه ای, لطفا عجله کنید, این نامه ضرب الاجلی است به شما. همانطور که می دانید, دیگر نمی توان سخت ترین و بی ربط ترین مسایل را به خاتمی و دیگر سبزها ربط داد و با فراپکنی و به راه انداختن گفتمانهایی خودمانی با سبزهایی که در حال کتک خوردن و سرکوبند, افکار عمومی را از خاستگاههای اصلی مصایب و اوضاع امروزی کشور منحرف ساخت. اراده شما چیست؟ آیا می خواهید به سمت جبران خسارات سبزها گام بردارید؟ آیا حاضرید عوامل سرکوب سبزها مجازات شوند؟ آیا حاضرید سهم اپوزیسیون چهار سال اخیر و اپوزیسیون سی و چند سال اخیر از فرصت نوکری برای قدرت متمرکز ایران و برخورداری از حقوق و مزایای آن نوکری را به ایشان برگردانید؟ آیا حاضرید به رهبر شدن خاتمی و رییس جمهور شدن موسوی و یا دست کم به نامزدی موسوی در انتخابات 92 تن در دهید؟ آیا حاضرید به حبس و سرکوب سبزهای سال 88 ایران که نوکران ممتاز حیوونکی های اکبر (یعنی نوکران ممتاز ملت ایران) بودند پایان دهید و مواضع ایران را نسبت به ایشان که "همسویان فکری اکبر در مقطع زمانی سال 88" هستند و نسبت به خودتان تغییر دهید تا شرف و حیثیت ایران اعاده

راه حق برای احمدی نژاد راهی صعب خواهد بود

احمدی نژاد از نظر اکبر هنوز هم همان دروغگو, دزد, جنایتکار, عوامفریب و خائن است و حتی در صورت توبه و موضع گیری بر علیه سرکوب سبزهای سال 88 هم راه دراز و سختی تا طهارت پیش رو خواهد داشت. حداقل به میزان مصایب و مظالمی که بر سران سبز رفت. ضمنا هنوز هم هیچ نشانه محکمی از توبه احمدی نژاد مشاهده نشده است. راه حق برای احمدی نژاد راهی صعب خواهد بود. اما قرار نیست که احمدی نژاد لزوما آن راه را برگزیند. می تواند در باغ دیگری باشد.

بدهی های خارجی اکبر

اکبر در ترکیه کارهای عملگی گیر آورد و در مقابل, ایران پروژه های ساختمانی زیادی در پرند به ترکها داد. اکبر چند بار در بلوار ساحلی باکوی آذربایجان مشروب خورد و در مقابل رییس جمهور وقت  ایران (احمدی نژاد) به همراه همسرش به آذربایجان سفر کرد و برای آذربایجان, حرمت, ارزش و کرامت ویژه ای قایل شد. امضا: صلیب سرخ ترکیه و صلیب سرخ آذربایجان

مصاحبه اکبر با سازمان ملل

تصویر

تهدید اکبر به خودکشی خطاب به سازمان ملل

تصویر

ابلاغیه اکبر

ای حضرت محمد نوری زاد, ای رییس اپوزیسیون ایران, با سلام. لطفا شما نمایندگی های برجسته جنبش سبز ایران اندکی از حق و حقوق غصب شده اکبر را به اکبر برگردانید تا شاید خدا هم باورتان کرد, دلش برایتان سوخت و به دادتان رسید. آیا معامله بدی است؟ و یا شاید هم شما خودتان را مسخره کرده اید و از آن رو که دارد بهتان خوش میگذرد گمان کره اید که دارید خدا را دست می ندازید!؟ احتمال دارد که اکبر در حوالی چهارم خرداد 92 از ایران برود. اما با توجه به اوضاع نامناسبی که ایران طی سالهای اخیر داشته, خیال اکبر از بابت ایران راحت نیست و این موضوع از شور و شوق زندگی اکبر و از جذابیت خارج در نظر اکبر کاسته است و چشم نداز عشق و حال, عیش و نوش و تفریح و خوشگذرانی هایی را که اکبر می توانست در خارج برای خودش متصور باشد به اخلال, ابهام, کدورت و غم و اندوه متراکم آلوده است. اگر دوست دارید که اکبر در ایران نپوسد و بقیه موهایش نیز به همین زودی و به همین سادگی سفید نشود لطفا کاری کنید که ظرف دو سه هفته پیش رو, کل ملت ایران از دو قطعنامه زیر مطلع  شوند. یعنی در رسانه های برجسته ای که مصاحبه هایی اختصاصی با نوری زاد را م

اعلامیه اکبر

ملت محترم و گرامی ایران, ای سروران اکبر, اطلاع داشته باشید که اکبر به همراه جهان اکبر خواهان تحریم و فشار جامع بر علیه ایران و همچنین خواهان حمله نظامی جامع به ایران شده است و دو مورد زیر هر یک به تنهایی می توانند تحریمها و تهدیدهای ضد ایرانی اکبر و جهان اکبر را بطور اتوماتیک رفع کنند.  یک: بازداشت, بازجویی و مجازات دست کم پنج هزار نفر از عوامل ریز و درشت سرکوب سبزهای سال 2009 ایران و همچنین سرنگونی و انهدام رژیم حاکم بر ایران که مسوول آن سرکوبها بود. دو: رژیم امروزی حاکم بر ایران به نمایندگی از ایران متعهد به تامین نامحدود بودجه تاسیس ورک شاپ اکبر و اجرای طرحهایی که از ورک شاپ اکبر بیرون می آید بشود. بطوری که دیگر قدرت و پولی در ایران باقی نماند و ثروتهای ایرانی به اکبر و سازمان جهان اکبر تعلق یابد. بعبارت دیگر, رژیم استبدادی حاکم بر ایران باید در استخدام اکبر و در خدمت هدف "استثمار ایران برای اکبر و سازمان جهان اکبر" باشد.

اتفاق اکبر

ابتدا خاتمی می خواست که اکبر جامعه را ول کند و فدای خاتمی شود تا خاتمی خود یارانه ها را پخش کند و در نظر عشق (در نظر مردم) محبوب شود. اما توجه و تمرکز اول و اصلی اکبر به عصیان خاتمی نبود و به کلمه های سبزی همچون خرد جمعی, جامعه مدنی و .... بود. سپس اکبر می خواست که خاتمی جامعه را ول کند و فدای  اکبر شود تا  اکبر خود یارانه ها را پخش کند و در نظر عشق (در نظر مردم) محبوب شود. اما توجه و تمرکز اول و اصلی خاتمی به عصیان  اکبر نبود و به کلمه های سبزی همچون خرد جمعی, جامعه مدنی و .... بود. و امروز اکبر نمی خواست که برای پیروزی (برای عشق) به حضرت محمد خاتمی رو بزند, اتفاقی شد. توجه و تمرکز اول و اصلی اکبر در عرصه سیاسی جامعه ایران و جهان به کلمه های سبزی همچون خرد جمعی, جامعه مدنی و .... بود. نمی توانست حواسش را به خاتمی پرت کند. هزار و هزاران خاتمی در آن کلمه های سبز برای اکبر وجود داشت. امثال خاتمی برای اکبر زیاد بود. اما همان کلمه های سبز امروز به اتفاق در مورد نام محمد خاتمی به اجماع رسیده اند و اکبر معصوم با اتفاقی که محمد خاتمی نام دارد باز هم سورپرایز شده است. امرو

انعام اکبر

ما مردم سبز ایران از محمد خاتمی حمایت می کنیم. جمله فوق که اکبر به نمایندگی ازمردم ایران مطرح کرده است, هدیه ای است از سوی اکبر به مردم ایران. که همه ایشان در این دیدگاه, سبز نامیده شده اند. آن خواست فطری (خدا جویی), آن خواست تاریخی (موعود گرایی) و آن حس خوبی که در ناخود آگاه این مردم (مردم اکبر) نسبت به حضرت محمد خاتمی هست, بدلیل شدت حمله ها و بمباران تبلیغاتی رسانه ها حتی گاهی توسط خود همین مردم هم نادیده و نا شنیده گرفته شده است. و خاتمی رسانه نداشت. و اکبر هم طی سالهای گذشته همسویان فکری اش تحت سرکوب بوده اند و مردم ایران ترجیه دادند بی خبر باقی بمانند. اما با همه این اوصاف, اکبر مردم خودش را دوست دارد. اکبر دارد با مردم خودش عشق بازی می کند. اکبر همه مردم خودش را سبز می شناسد و سبز می نامد. اکبر در میان میدان اعدام فریاد بر آورده است که: ما مردم سبز ایران از محمد خاتمی حمایت می کنیم. آری, خوشا عشق و خوشا خون جگر خوردن/ خوشا مردن خوشا از عاشقی مردن.

حامی اکبر

تصویر

حمایت اکبر

هر چقدر هم که ملت ایران به خاتمی فحش بدهند و هرچقدر هم که اطرافیان خاتمی بلا بر سر اکبر بیاورند باز هم اکبر معتقد است که خاتمی با رفسنجانی رابطه نداشته واصولا اونجور بچه ای نبوده است و خود معدل ایرانیان معاصر رفسنجانی پرور بوده است و مرتبط با رفسنجانی. هیشکی مثل اکبر حامی خاتمی نبود و نیست و نخواهد بود. حتی رفسنجانی و یا دیگران. معدل نمایندگی های سبز که هیچ, حتی سبزهای برتر از معدل سبز نیز هر یک لااقل نفعی معنوی در حمایت از خاتمی داشتند. اما اکبر چهار سال همچنان دستش از امتیازات مثبت و شهرت سبز خالی بود و فقط موظف بود که از خاتمی و از جنبش سبز حمایت کند. چرا که قرار بود جایزه ای بگیرد مبنی بر "حق تقسیم امتیاز حمایت از خاتمی و جنبش سبز میان کل مردم ایران." اکبر با حمایت از جنبش سبز ایران به جایی رسید که راه نجات انواع اپوزیسیون خدا زده ایرانی در حرکت به سوی حکومت مطلق و فردی اکبر تعریف شد. خدا را سپاس.

امنیت اکبر

جو امنیتی ضد سبز در ایران شکسته شده است. امروز به راحتی در کوی و برزن می توان از مردم پرسید که "آقای خاتمی احتمالا در انتخابات نامزد می شوند, آیا شما استقبال می کنید؟" و مباحث بعدی.... . قبلا به همین سادگی ها نمی شد در این جامعه سرکوب شده, مرعوب, تحقیر شده, تحمیق شده و کنترل شده باب گفتگویی سبز را باز کرد.

پناهندگی اکبر

 اکبر از سازمان ملل درمورد پناهندگی اکبر کمک می خواهد. اکبر همچنان منتظر جواب قبولی سازمان ملل به درخواست پناهندگی اکبر است تا بر کشورهای غربی نازل شود. حتی چندین بار هم طی چهار سال اخیر از ایران خارج شده و با جفتک پرانی های سازمان ملل باز به داخل ایران دیپورت شده است. اگر می شد از خارج پی گیری می کرد اما امروز که با توجه به موانع و چالشهای پیش روی پروسه پناهندگی اکبر امکانش نیست, اکبر در داخل ایران همچنان موضوع پناهندگی خویش به سازمان ملل را در دستور کار خود دارد و منتظر است که کماندو های سازمان ملل از هوا بیایند و به داد اکبر برسند. سازمان ملل در مورد انواع آسیب پذیری های اکبر چه در داخل ایران و چه در خارج از ایران مسوولیت جامع دارد. چنانچه اکبر در ایران بازداشت شود ممکن است دست به اعتصاب غذا تا سرحد مرگ بزند. پس سازمان ملل که اکبر دست آن را در ایران حتی برای اقدام نظامی نیز باز گذاشته بود _تا چه رسد به اقدامات کم هزینه دیگری همچون به رسمیت شناختن اکبر بعنوان یک پناهنده قبول_  آیا در مورد مرگ اکبرمسوول نخواهد بود؟ ضمنا اظهارات خانم سیبل (نماینده سازمان ملل) در سال 2001 که دوران

شکایت اکبر

قوه قضائیه, نیروهای مسلح و یا هر مرجع مسوول مربوطه دیگر, با سلام. نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری امسال حداکثر تا 24 ساعت پس از ثبت نام رسمی برای نامزدی وقت دارند که از اکبر و دیگر سبزهای سال 2009 ایران حمایت کنند و عملا به کمک ایشان بشتابند. در صورتی که به وظیفه شان دراینمورد عمل نکردند و یا کامل عمل نکردند با ایشان به شدت برخورد کنید تا با خودتان به شدت برخورد نشود.

امواج اکبر

امواج اکبر در حمایت از نامزدی خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری 92 پخش شد. سبزها فقط باید مواظب باشند که وقتی خاتمی به قدرت مرکزی ایران نزدیک و نزدیک تر میشود, نواقص و کاستی های سالهای اخیرشان از خاتمی پنهان و پنهان تر بماند. یک وقت خاتمی نبیند و یا به گوشش نرسد. حتی اگر لازم شد, دوباره در بازی چاپلوسی قمه کش چلاق و کله پوک محله (خامنه ای) شرکت کنند و این بار برنده شوند و نه مانند سال88  با عدم شرکت جدی در مسابقه چاپلوسی خامنه ای, بازنده. اکبر قبل از انتخابات سال 88 گفته بود که در آن مسابقه باید از احمدی نژاد جلو زده شود. سبزها امسال باید برای خاتمی کولاک کنند.

وقت (زمان) سبزها را به ایشان برگردانید

  د‌ل‌نوشته‌ای از دختران میرحسین و رهنورد؛ متن کامل این نوشته به شرح زیر است: اینجا بهار آمده است. روی درخت‌ها. کف خیابان‌ها، توی خانه‌ها و بادی هم که می‌وزد، بارانی که لطیف می‌چکد بهاری است. بهار ما اما محبوس است. چه فایده که سه نوروز را تنها دلخوش به عکسی سر هفت سین، نو کرده باشی. عکسی با حاشیه سبز و پدر و مادری محبوس در قاب، حصر حبس زندان
این یعنی که بهار هم زندان باشد: در این شهر در این روز‌ها کنار زندان‌ها ی دیگر که دل انگیز نغمه‌های امید بخشی را در آن‌ها به بند کشیده‌اند یک زندان دیگر هم هست. تنهای تنها، بی کس است حتی از همگنانش هم جداست. همه کس او خداست و بس. آخر وقتی بهار باشد یا قرار باشد بیاید دیگر کسی حوصله فکر کردن به چنین جاهای دلگیری را ندارد، وقت ندارد. کارهای مهمتری هم هست و فرصت‌ها تنگ اصلا مگر چه می‌شود در آسمان این شهر بگذار یک ستاره هم بشود زندان! اختر هم که باشی گاهی چند در نصب می‌کنند، میله می‌زنند، تفنگ می‌کارند، نفرت شکوفا می‌کنند، گلوله و سیمان و سیاهی انبار می‌کنند و شهر را از تو می‌گیرند تبدیل می‌کنندت به زندان! 
سردرگم تحویل های بی معنی و تغی

حمایت مشروط اکبر از خاتمی

1) اگر خرد جمعی سبز از نامزدی محمد خاتمی برای انتخابات 92 حمایت کند و اگر در کمپین حمایت از خاتمی نقش با کلاسی به اکبر واگذار شود که در عرصه های ملی و بین المللی بنفع اکبر شود, اکبر از نامزدی محمد خاتمی برای انتخابات 92حمایت می کند. 2) همچنین اگر خرد جمعی سبز از نامزدی محمد خاتمی برای انتخابات 92 حمایت کند, اکبر نیز از نامزدی محمد خاتمی برای انتخابات 92حمایت می کند. 3) در هر صورت اکبر از خاتمی دعوت نمی کند و به وی اصرار نمی کند. چرا که 4 سال پیش اکبر در مورد بستر لازم بحث می کرد و اینکه بستر نباید امام زمان کش باشد تا امام زمانی که ظهور می کند نیازی به آدمکش بودن نداشته باشد. در طی این 4 سال هم تغییر بزرگ مثبتی اتفاق نیفتاده. خاتمی با خطر مسوولیت پذیری بی اختیار مواجه است. خاتمی حق ندارد به خود ظلم کند. چرا که خدا قهرش می گیرد. خدا قهرش می گیرد چونکه نمی خواهد بجای خاتمی پاسخگوی مسوولیتهایی باشد که خاتمی بعهده می گیرد.

سازمان ملل در قبال اکبر مسوول است

تصویر
با توجه به اینکه اکبر و پویش و جنبش سبز ایران در سال 2009 "اصلاحات" را خواسته بودند  و لزومی برای سرکوب ایشان وجود نداشت و سرکوب شدن و آسیب و خسارت دیدن حق ایشان نبود, وضعیت زندگی اکبر باید به حالت عادی وضع زندگی اکبر برسد. ایران در اینمورد مسوول است و اکبر از مراجع رسمی دولت و حاکمیت سیاسی ایران و از قوه قضائیه ایران و از نیروهای مسلح ایران نیز در اینمورد کمک خواسته اما جواب منفی گرفته است. بدین ترتیب, سازمان ملل در اینمورد مسوول است و خودش باید بجای ایران حق اکبر را به اکبر برگرداند و اگر نمی تواند خودش بجای ایران حق اکبر را به اکبر برگرداند موظف است که ایران را تحت فشار جامع و از جمله فشار اقتصادی قرار دهد و به ایران حمله جامع نظامی کند تا شاید سازمان ملل از جنگ با ایران به اندازه کافی برای خود و کشورهای دهه اول قرن بیست و یکمی خودش غرامت جنگی بدست آورد و پس از آن چیزی از حق و حقوق ایرانی اکبر برای خود اکبر باقی ماند و با نام غرامت جنگی رسما به خود اکبر واگذاشته شد و ورک شاپ اکبر تاسیس گردید. که ورک شاپ اکبر اگر بر روی آوار ایران هم تاسیس شود بهتر از آن

اکبر مسوول اظهارات صلیب سرخ ایران نیست

تصویر

راه سبز شدن برای احمدی نژاد

سرکوبهای سال 88 را محکوم کند و اهداف و آرمانهای سبز را نیز پی گیرد.