stop

I am want a clear and official "Yes" or "No" reply from UNHCR about my refugee request in UNHCR Ankara office.
aliakbar Ebrahimi

من یك جواب "آری" یا "نه" روشن و رسمی از "یو. ان. ایچ. سی. آر" دفتر آنكارا درباره درخواست پناهندگی م می خوام علی اكبر ابراهیمی
اونا یه مشت ریاكار دروغگو بوده ن. من دلم بره تو می سوزه كه حتی به قیمت بی رحمی كردن به من و شكستن دل من و پاسخگو نبودن به من بره اونا دل می سوزوندی و احساس مسوولیت می كردی و خودتو فدا می كردی
قرار بود حقوق مسلم هسته ای قلمبه به غرب تقدیم نشه اما اون نابغه كشهای دشمن پرست فقط زورشون به من و منافع و ویژنم می رسید. آه ای صاحب برترین مقام در مقامهای ویژنم از پستی و به ابتذال كشیده شدن مقامی كه برای تو در نظر گرفته بودم سخت شرمگینم و از این مصیبت جدا و دور و تنها و سرافكنده مونده م اونا فقط زورشون به من و منافع و ویژنم می رسید و من دیگه نوجوون و جوون نیستم و من دیگه دیدار مصاحبه و آشنایی با تو رو نمی خوام و من دیگه فقط حركت به سوی آماده ترشدن و شایسته ترشدن برای دیدار مصاحبه و آشنایی با تو رو می خوام. من دیگه منافع و دلبستگی هایی ندارم تا به بهونه به پای تو ریختنشون صدات كنم و بپرستمت ویژنمم كه دیگه از یادم نیزرفته چه برسه به اینكه قابل تبلور توسط لكنت زبونم باشه و گل سرسبدش هم بتونه در اون زندگی كنه و نقش آفرین باشه و مركز زمین و هستی بشه. من دیگه به دشمن واحد جهانی و انسان سیاه سوخته و جهنمی تبدیل شده م و بی خیرترین و مضرترین و تنفرانگیزترین و لعنتی ترین و ضعیف ترین و تنهاترین و منزوی ترینم
نفرین بر اونها نفرین بر اونها اونا فقط زورشون به من و منافع و ویژنم می رسید اما در برابر قدرتهایی كه با چماق و هویج و زور و شكلات و .... مثل عقاب رو سرشون فرود میومده ن هیچ كاری ازشون برنمی یومد جز هول نكردن و با تمام وجود در اختیار بازی قرار گرفتن و تسهیلات و امكانات و امنیت بره بازرسا فراهم كردن. آیا من خودم كه یك نابغه ایرانی بودم به اندازه بازرسای برنامه اتمی ایران اهمیت نداشتم آیا این گناه و جرم بود كه من وقت اضافی برای تبدیل شدن به یك چماقدار قدرتمند نداشتم آیا تمركز به تحقیقات خودم جرم بود
قرار بود روند گسترش تسلیحات كشتار جمعی توسط فدرتهای برتر و مسوولتر كنترل بشه. اونا مدعی كنترل روند گسترش تسهیلات كشتار جمعی درجهان بوده ن اما اونا نتونستن بمب یا محترمانه تر بگم برنامه اتمی ایران رو كنترل كنن و فقط تونستن جلوی پیشرفت منو بگیره ن و به من كه نیاز به دوری و انزوا و استراحت فكری و شغل و فضای آرام پژوهشی و فرصت مطالعاتی داشتم بگن كه برای مهاجرت به كشورهاشون ویزا لازمه. اونا نتونستن دشمن و برنامه های دشمن رو كنترل كنن اونا فقط موفق شده ن نبوغ منو كنترل كن اونم به راحت ترین شكل یعنی با سركوب و تحقیر
نمی دونم از دست اون ایران بی شرفی كه در قرنهای گذشته اسلام بهش تجاوز كرد و حالا هم سی ساله بازهم مثل یه فاحشهء بی پناه پریده بغل همون اولین متجاوز بزرگ و خوشگل خودش و با استناد به اینكه امام حسینشو در روز عاشورا و در دشت كربلا كشته ن حق توسری زدن به خودش رو برای خودش قایله و می خواد با ساختن بمب اتمی این توسری تحفه رو به همه هم تقدیم كنه و با اتخاذ مواضعی شیطانی و غیرمسوولانه همه كشورای سیاره م رو هم به اتمی شدن دعوت و وسوسه می كنه و من رو مثل یه تیكه آشغال از كشورم انداخته بیرون بكشم
یا از دست این غرب بكشم كه خودشو جای مسیح مقدس معرفی می كنه و با استناد به تصلیب مسیح حق دفاع از مسیح مقدس "خودش" و حمله به دشمن "دیگران" رو برای خودش تعریف كرده و انقد بی چشم و رو و بی شرفه كه حتی حاضره خود حضرت عیسی مسیح رو هم به جرم نجنگیدن بكشه و همچنین امام حسین رو به جرم دفاع
اگه غرب خودش یه تهدید نفهمتر نبود و اگه غرب با شرفتر و با ناموستر از اونچه كه هست می بود ایران می تونست در بستر پروسه ای مزین به پروژه ها یی زیبا از شر اسلام خلاص بشه و ملت ایران مجبور نبوده ن با عجله و با استفاده از الگوهای قدیمی و شناخته شده و تجربه شده ومحكم و قدرتمند شیعی اسلامی برای دفاع از شرفشون در مقابل گستاخی های غرب متحد بشن و خاطرات مهم و قیمتی شون در فرمهای بهتر و شادتری خلق می شد و می تونستن در فرصت مناسب و با پندارها گفتارها و كردارهای بهتر و شادتری وحدت رو تجربه كن
آیا من تو سیاره خودم "خونه خودم" هیچ حقی ندارم آیا همه ش باید بخاطر تو به جماعت بیشمار مفت خور صدقه بده م پس خود تو چی می شی آیا من خودم به حداقل متناسب و عادلانه ای از خیر و بركت و نور و نون برای زندگی شخص خودم نیاز ندارم این اطراف پر آلودگی صوتی و پر واویلاست. پس زندگی خود من چی میشه من كه در حاشیه بودم من كه "خاپالتی" بودم پس كجان ادعاهای صدتا یه غاز مطرح كن هرویینی و تزریقی و محقین و اصحاب و حكام و مسوولین كدوم گوری هستن كدوم جهنمی هستن پس چی شد این چه وضعشه اونایی كه هر دقیقه می ره ن اینور اونور رو بمباران می كنن كجان كه ببینن جوونی من نابود شد این وضع سیاره من نیست. نباید باشه. این ویژن افتضاح و سیاه سوخته كه خونه واقعیم "زمین" توش سقوط كرده مورد نظر من نبوده. چرا اونا خفه خون نمی گیره ن نیاتی كه این وضع رو بوجود آورده ن باید از ترس پاسخگو شدن برن به جهنم سیاه و گم شن. من كه نمی تونم این گله های قدرتمند رو از حمله كردن به هم منصرف كنم اما حداقل می تونم به درخواست خودم از خودم و از تو برای نجات خودم احترام و اهمیت قایل باشم و گل ویژن خودم رو از لوث هر خدای گندیده ای كه بوسیلهء اون گندكاری های فراوونی توجیه شده پاك كنم. در این شرایط مشخص و معلوم شد كه همه مشكلات جهان این نبوده كه من زیاد می خورده م و چند وعده غذا خوردن یك نابغه در طول روز مشكل شماره یك جامعه نبوده و چاهارتا شیشه از سیاره خودم شكستن حق من بوده و سختگیری و نگرانی و احساس مسولیت من از هیاهوهای واویلاسازان برای خونه مفید تر بوده. زنده باد من و منافع و ویژنم و ننگ و شرم بر اونها. امان از دست اونها. نفرین بر اونها
اگه قرار باشه سرنوشت خونه رو واویلاها رقم بزنن دلایل بسیاری هست كه واویلای من بهتره و سوال مهم اینجاست كه چرا واویلای من باید غایب باشه وقتی واویلاهای كر و كور اما حاكم نه بطور مستقیم و نه بطور غیر مستقیم در مورد منافع و ویژن من پاسخگو نبوده ن و بی مسولیت و بی تعهد بوده ن و هیاهوهای عصر غوغا سالار من برای خوش شانس تر و خوشبخت تر و ختم به خیر برتر شدن نیاز به سورپرایز داره ن چرا باید صدای واویلای من غایب باشه اگه جماعت محترم و ضعیف و بی طاقتن پس چطور همه این واویلا های نامشروع كه باعث پایمال شدن من و منافع و ویژنم بوده ن رو قبول و تحمل و بندگی می كنن و اگه سورپرایز من پس از یك عمر سكوت و صبری كه متحمل شده م از نظر تو مشروع و شایسته حمایت نباشه پس لطفا امكان زندگی و تنفسی رو كه برام غیر قابل قبول و تهوع آوره از من سلب كن تا من بمیرم و توی خاین جعلی رو بجای تو نبینم و باور نكنم و بتونم تو رو در ایمانم زنده نگه دارم و با ایمانم نجاتت بده م. یا تو بیا و منافع و ویژن منو نجات بده تا من هم مثل این جماعت مفت خور كمی از زندگی بهره مند بشم و یا فدرت و دانش رو تحت اختیار و كنترل من قرار بده تا من تو و منافع و ویژن شریف تو رو تعریف كرده و نجات بده م
واویلا من سی سالم شد
منافع و ویژن منو از دوری من كشتن
و قدرتهای حاكم عصر من هنوزم داره ن خوش خوش می دره ن و می چره ن و می تازه ن
غرب نسبت به قدرت و امكاناتی كه در اختیار داشت و جسارتی كه در عرصه بین المللی بكار می برد در مورد منافع و ویژن من پاسخگو و امانتداری متعهد نشد و در دیدگاه من شهروند غربی منو در میون ملل سیاه و نفرین شده غربی منزوی و ضعیف كرد و توی غربی من اونقدر از قهر من دلگیر و خشمگین شدی كه شرف و حیثیت رو از غرب سلب و دریغ كردی
حالا كه غرب ابایی نداره و نه فقط بطور غیر مستقیم بلكه حتی بطور مستقیم و با اتخاذ استراتژی تحقیر آمیز و توهین آلود سكوت شیطانی در مورد درخواست پناهندگیم منو از منافع و ویژنم جداتر و دورتر می كنه حالا كه اینطوری شد حالا كه غرب برای اعاده حیثیتش نیاز به لگدمال شدن توسط من داره جواب آری غرب یك جواب آری مطلق به من و جواب نه غرب یك جواب نه مطلق به من تعبیر خواهد شد و در هر دو مورد غرب نسبت به تصمیمی كه می گیره مسووله و باید پاسخگو باشه و هزینه های اون رو متقبل و متحمل بشه بعنوان مثال قبولی یو ان حق توحشه كه من از ملل غربی می گیرم و یك سازمان پیشرفته پژوهشی با یك ورك شاپ كافی در غرب حق مسلم منه حتی اگه من در غرب یك كارگر معمولی شناخته بشم. البته این ادبیات من نسبت به غرب یك استراتژی مخفی و یك توطعه است و همونطوری كه غرب به حماقت تظاهر می كنه و وانمود می كنه نسبت به صدای آثار من بی توجهه لزومی نداره من هم در مصاحبه ها بازجوی ها محاكمه ها و مجازاتهایی كه سرم میاد به ادبیاتم تاكید و استناد و یا حتی اشاره كنم و من حق دارم با صداهای عجیب غریب و گمراه كننده ای همچون اعتراف و غیره فعالیتهای جاسوسیم رو مخفی نگه دارم من سعی می كنم شكست نخورم و به كشور سیاه و نفرین شده ایران و میون ملت سیاه و نفرین شده ایران برنگردم. اما درصورت بروز چنین فاجعه ای مسوولیت حمله های ایران به من بعهدهء غرب خواهد بود. و البته همچنین مسوولیت دفاع من از خود و منافع و ویژنم در مقابل حمله های ایران.
باعث تاسفه كه من مجبور شدم در این اثر نفرینم رو به غرب هم تعمیم بده م. من گفته بودم می خوام با موفقیتم در غرب نفرینم نسبت به ایران و اسلام رو هم منتفی كنم. اما متاسفانه نفرت و گندی كه در حال منتشر شدن از ایران و اسلام به همه جای سیاره مه زورش بیشتر از احساس ترحم شهروند غربی من شهروند ایرانی من و شهروند مسلمون من بوده. اصلا حس خوبی ندارم! حالا بهتر از اینم می شم! تصمیم به بهبودی گرفته م
دست خیال زمینی عشقمو می گیرم و از دست این جماعت فرار می كنم و از شر جهنمشون خلاص می شم و اونا رو در باطلاقی كه حاصل زندگی خودشونه تنها و بیچاره رها می كنم و به دادخواهی شون جوابی نمی دم تا بهترین راه چاره شون خفه خون گرفتن و استوپ باشه
مرگ بر من و مرگ بر پژوهشهای من اگه قرار باشه سیاستمدارای شایسته حكومت بر معاصرینم منو با پژوهشهام و در یك ساندویچ و در یك وعده یك یكجا بخوره ن. خیر و بركت و نور و نون مفتی در كار نیست. از این خبرا نیست. اگه هم باشه پیش من نیست

پست‌های معروف از این وبلاگ

مسوولیت امنیت, حرمت و کرامت ثروتهای ملی مردم ایران مستقیما متوجه حکام غرب است