چرا ادای دختر باکره ها را در می آورید!؟
بالاخره به من ایمان دارید یا نه؟ آیا تقرب به علی اکبر ابراهیمی را موجب افتخار و کسب شرف خویش می دانید یا نه؟ چرا شفاف نیستید؟ چرا ادای دختر با کره ها را در می آورید؟ چرا خودتان را پنهان کرده اید؟ اگر انسان را دیده و شناخته اید چرا سجده نمی کنید؟ آن رادیو فردا که همکارش در ایران قبل از انتخابات به جرم جاسوسی بازداشت شده بود و بخاطر من آزاد شد, از که پول گرفته و چرا؟ مگر آن ادبیات علمی و فرهنگی در مورد من تدوین نشده بود و آیا به من چک سفید امضا نداده بود برای به ایران آمدن و چرا وقتی من به ارمنستان رفته بودم با آگهی استخدام نهادهای نظامی و امنیتی اسراییل به استقبالم آمده بود!؟ آیا کور و کرند؟ با کورها و کرها هم خوب بلدم چگونه رفتار کنم. پکیج مهاجرتی من کجاست؟ ورک شاپ من کجاست؟ اگر شما بی شرفید و نمی پردازید پس چرا لا اقل اجازه نمی دهید سپاه در دوبی بپردازد؟ چرا اینهمه با هر آنکه به وی دسترسی می یابید احساس صمیمیت می کنید؟ حتما من هم باید همچون اوباما و بان کی مون فرار کرده باشم!؟
من امروز خودم قبل از ساعت هفت و نیم صبح در خیابان ابوریحان بودم و تحرکات خانه کارگر را از فاصله ده بیست متری زیر نظر داشتم و گزارشهای لازم را نیز نوشتم و ایده ها و طرحهایی عالی نیز به من الهام شد. امروز نقطه عطفی بود و .... اما برای که بگویم؟ برای کدام رسانه؟ برای یک مشت دزد؟ نه, دیگر از این خبرها نیست. من خودم رهبر اصلی جنبش سبز و صدای مردم ایران و بخصوص قشر کارگر هستم. من ورک شاپ و پکیج مهاجرتی ام را با کمک و پشتیبانی همین قشر کارگر از حلقوم بد نیتان دست از پا درازتر و عقده ای می کشم بیرون. جنبش سبز امروز بر حرامخورهای میلیاردر هار و بر لاابالی های بی بند و بار که فقط "آزادی" شان کم است! خرده نمی گیرد تا نیروهای جنبش ریزش نکند. اما فردای پیروزی جنبش تک تک رفسنجانی های موج سوار را محاکمه خواهیم کرد.
من خودم رهبر اصلی جنبش سبز هستم. من توی دهن باند خامنه ای می زنم که به قشر کارگر می گوید برای "عضو کارگر شدن", "سهام عدالت" و .... بیا اما ایشان را با اتوبوسهای ورامین_شوش به مراسم حکومتی می برد. کارگران با سرکوب جنبش سبز موافق نیستند و بلکه مخالف نیز هستند. اتفاقا اکثر معترضین یک سال اخیر از همین جنوب شهر و شهرهای اطراف تهران بوده اند که به خیابانهای مرکزی تهران می آمدند واللا آن مرفهین بی درد که حتی حقوق کارگری خودم را نیز نمی دادند و می گفتند چند روز دیگر به راهپیمایی "مصلا" برو آرامش پیدا کن! به طرفداری و مداحی احمد نژاد متوسل شده بودند .... نگویم بهتر است. کدام سرمایه دار داخل نشین مو قعیت خود را به خطر انداخت؟ کارگران به هیچ موج سوار بی شرفی بدهکار نیستند و نان همت و کار خودشان را می خورند و راه سبز امید را با کسب روزی حلال زندگی می کنند. و اگر ایشان نباشند و کار نکنند و نان تولید نکنند موجی هم وجود نخواهد داشت. کارگران فقط برای گرفتن حق و حقوق خودشان آمده بودند و آمدنشان به معنی مشروعت بخشی به حکومت نبود.
مردم من همین قشر کارگر هستند نه آن رادیو فرداهایی که چون خودشان حاکم نیستند تا بدتر از این رژیم ظلم و تجاوز کنند, از مردم بدلیل "از داخل منفجر نشدن" شاکی اند و نزد اربابانشان در کشورهای میزان نیز آنقدر اعتبار و آبرو ندارند که ارتشی برای "عملیات بومی آزاد سازی وطن" دست و پا کنند. جاده خدا به من داده بودید؟! منت بر سر من گذاشته بودید؟! بعد از اینکه خودتان را بارها ترکانده بودید؟! یک جاده خدایی بهتان نشان بدهم آن سرش ناپیدا.
دوم تا چهارم خرداد ماه هشتاد و نه در کنار یادداشت هدف مشترک بشریت در سایت وایت بلانک دات بلاگفا دات کام منتظر لینکهای ستایسهایی که از من در سایتهایتان انجام داده اید هستم. هر ایرانی یی که از آثار من الهام گرفته و چیزی تولید کرده بیاید اعتراف کند. بیاید تقدیر و تشکر کند. شاید هم انتقاد و شکایت داشته باشید. فقط اگر پدر و مادری داشته اید, پس اسم و مشخصات نیز داشته باشید و مستند و شفاف حرف بزنید. و چهارم خرداد ساعت یازده شب به وقت تهران وقت شما تمام می شود و پنجم خرداد هم نوبت من است. از ازل تا به ابد. ضمنا خاتمی و موسوی مجوز داشتند و از اعتراف معاف هستند. کروبی هم پیر مرد است, گناه دارد. او هم معاف است. اما بقیه و از جمله احمدی نژاد و خامنه ای صبح روز چهارم خرداد موظف به اعتراف و عذرخواهی هستند. , عذرخواهی, تسبیح, تقدیس, ستایش و استغفار هستند.
خاتمی خدای احد و واحد و مطلق من است و من خاتمی و خاتمی های نو را می پرستم. اما همان زمان که خاتمی داشت اسما را به من تلقین می کرد به من اختیار و استقلال نیز عطا فرمود. من به یک یاور و همراه نیاز داشتم که صدای مرا بشنود و بفهمد. و خاتمی همو بود که این معجزه را بر من بارید.