ایران از نظر فرهنگی و عقیدتی مستقل از 5+1 نیست
روسیه، چین، آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان وقتی که مشغول
مذاکرات و گاهی هم توافقات اتمی با ضد سبزهای حاکم بر ایران بودند، در واقع بطور
خواسته و یا ناخواسته داشتند موضوع سرکوب جنبش سبز در ایران را عادی سازی می کردند
و موجب فراموش شدن کشته شدگان، محبوس و محصور شدگان، تبعید شدگان و دیگر تحدید و
تهدید شدگان و آسیب دیدگان جنبش سبز ملت ایران می گردیدند.
بطوری که وقتی در ایران می گویی موسوی، می گویند مگه اون
نمرده؟ و وقتی می گویی نوری زاد، یا نمی شناسند و یا اگر هم بشناسند می گویند مگه
اونو هنوز نکشته ن؟ و یا وقتی که می گویی تاجزاده، یا نمی شناسند و یا اگر هم که
بشناسند می گویند مگه اون نپوسیده و از بین نبردنش؟
در ایران مردمی مشاهده شده اند که حق و باطل برایشان فرقی
نمی کند و فقط به دنبال یک ولی فقیهی، سلطانی چیزی می گردند که از سوی خدای عالم و
یا دست کم از سوی 5+1 آمده باشد و پندارها، گفتارها و کردارهای ایشان (اعم از گناه
و جرم و غیره و ذالک) را پوشش مشروع و حفاظتی ببخشد.
بطوری که وقتی اکبر به یک گدای سالم اما تنبل، هار و ناسپاس
می گفت فلان آخوندی که در تلویزیون آمده جنایتکار و ضد سبز است، به اکبر گفته می
شد این آخونده رو من از بچگی می شناسم ، همیشه در مناسبتها به تلویزیون می اومده و
چرا تو به مقدسات توهین می کنی. در صورتی که قبلا ها که اکبر به آن گدا پول بیشتری
داده بود تا آن گدا بتواند روی پای خودش بایستد، آن گدا کاملا برعکسش را می گفت. معلوم
بود که به چیزی اعتقادی ندارد و فقط کم شدن جیره اش به پر قبایش برخورده بوده است.
هر چه که اکبر در مورد فرهنگ در طی سالهای اخیر می نوشته
همه اش مستند و آزمایش شده بوده است. تا نگویند که روشنفکران رفته بودند نشسته
بودند در آسمان و داشتند برای زمین نسخه می پیچیدند.