هشدار امنیت فیزیکی برای سفارت ترکیه در تهرتن

هشدار امنیت فیزیکی برای سفارت ترکیه در تهران
امید علیشناس باید ظرف 48 ساعت آزاد شود. 
آرش صادقی، مرتضی مراد پور، سعید شیرزاد و دیگر زندانیان در اعتصاب غذا چه وضعی دارند؟ 
آتنا فرقدانی، آتنا دایمی، نرگس محمدی و دیگر زندانیان امور جمعی این ملت مظلوم باید آزاد شوند. 
من از بابت این چیزها خودم را تحت فشار و سختی می بینم. من نباید تا حدود غیر قابل تحملی دچار فشار و سختی باشم.
ای ملت ایران، آیا شما در اینمورد هیچگونه احساس بد خود آگاهانه ای ندارید؟ یکی می گفت حتما یک کاری کرده اند که در زندانند. آری، می دانید چه کار کرده اند؟ کارهایی را که وظیفه جمعی من و شما بوده است اما انجام نداده ایم را انجام داده اند. نظارت بر قدرت متمرکز، مطالبه اداره و نمایندگی شایسته قدرت و نقد حکمرانان ناکارآزموده، خودکامه، فاسد و جنایتکار.
با که دارم حرف می زنم و از که دارم کمک می خواهم!؟ وضعیت احترام متقابل در همان است که باور کنم شماها خوابید. حقیقت را با تلخ دانستنش تحقیر و بی مصرف کرده اید و تحمل شنیدن واقعیت را ندارید، من مگر جرات دارم که از شما سرورانم نیز دیوانه تر باشم و محبوبیت مردمی و مقبولیت اجتماعی خودم در میان ملت ایران و ملت ترکیه را _که آسان و ارزان نیز بدست نیامده است_ به همین سادگی و مفت و مجانی به رقبایم در حکومتها و اپوزیسیونهای ایران و ترکیه واگذارم! فقط خدا می تواند به داد من برسد. خدا کند که خدا بخواهد.

با توجه به غیر عادی بودن نزدیک به هشت سال منع ورود من به ترکیه که احتمالا هنوز هم قرار است ادامه داشته باشد، حتما دست هایی و اراده هایی و بررسی ها و نظارتهایی در مجموعه سیستم اطلاعاتی، امنیتی و احتمالا قضایی ترکیه در کار بوده است. پس من که اینهمه برای ترکیه مهم بوده ام، مصونیت نیز حق من بر ترکیه است و محافظت از امنیت من و منافعم وظیفه ترکیه نسبت به من بوده است.
دزدیده شدن پانصد دلار من اگر نگوییم که تله ترکیه و یکی از تورهای اطلاعاتی و امنیتی ترکیه برای من بوده، دست کم تحت نظارت ترکیه انجام شده است. 
در مورد مسوولیت جمهوری اسلامی ایران نیز استدلالهایی به مراتب قوی تر و اصولی تر در مورد مسوولیت جمهوری اسلامی ایران نیز بابت آن پانصد دلار وجود دارد.
و با توجه به اینکه من ایران و ترکیه را گاهی دلقک و گاهی سگ اعضای 5+1 می بینم، پیشاپیش تبرئه شان کرده ام و ایشان را بخشیده ام و مسوولیت ظلمهای ایران و ترکیه نسبت به خودم را متوجه گروه 5+1 دانسته و بطور جدی، صمیمانه، عادلانه و منصفانه خواهان پاسخگویی هایی ملموس و به درد بخور از جانب آن شش کشور به خودم شده ام.
این غرامت خواستن ها و جواب خواستن ها آنقدر برای من مهم بوده که منافع و ثبات خودم در جهان را به خطر انداخته و برای آن شش ابرقدرت خط و نشان کشیده ام و در مورد قضاوت افکار عمومی آیندگان در مورد ظلم ایشان نسبت به من و کشور اشغال شده ام _توسط دشمنان داخلی_ و ملت مظلومم که حقوق و منافعشان دزدیده می شود و به غارت می رود و جهان و جهانیان که از نتایج فعالیتها و پژوهشهای علمی فرهنگی هنری و صنعتی من _بواسطه نیمه کاره و موقف ماندنش_ محروم ماندند 
به ایشان (به اعضای 5+1) هشدار داده ام.
ای کشورهای 5+1 که جهان معاصر عرصه یکه تازی و متاثر از اعمال اراده شماست و از بابت خساراتی که پشت میله های سازمان ملل بر من تحمیل کرده اید نیز باید برای من چندین نوع غرامت تهیه و پرداخت فرمایید،
هم مشکلات فردی خودم هست از قبیل عدم روشن شدن وضع حقوقی حق سفرم به ترکیه از جانب سیستم قضایی ترکیه که باید با گفتن یک نیا و نه رسمی مسوولیت و وجدان من نسبت به ترکیه را سبکتر و راحت تر و گزینه های دیگرم را برایم دوست داشتنی تر کند، موضوع آن پانصد دلارم که در راه گرفتن ویزای ترکیه به شکل افتضاح و تحقیر آمیزی غیب شد، و اینکه نسبت به سن و سالم از زندگی و از پیشرفت باز مانده ام و دیگر موضوعات شخصی خودم.
که البته هرچقدر هم که اوضاع و امور خودم خوب و مطلوب باشد، اوضاع و امور جامعه نیز باید خوب و روبراه باشد تا بتوانم از خوشبختی فردی خودم لذت ببرم و خودم را کامیاب حس کنم.
و همچنین جامعه و نخبگان سبزش دچار مشکلات و گرفتاری هایی هستند که من بطور ویژه دردهای ایشان را ناخودآگاهانه به نوعی دردها و گرفتاری ها و مشکلات خودم می یابم و از آسیب دیدن ایشان دچار آسیب می شوم.
بعبارت دیگر وضع خودم هم که خوب باشد باید وضع جامعه نیز خوب باشد تا جگر خون نباشد و تنفس عالی باشد.

مسوولان آسیب دیدگی های من که عبارتند از اعضای گروه 5+1 و همچنین ترکیه و رژیم ایران، می خواهند مرا تحریک کنند تا با شعار "من به امنیت کشورهای 5+1 اعتراض دارم و در مقابل امنیت آنها ایستاده ام" جانم را کف دستم بگیرم و به مقابل سفارت ترکیه در تهران بروم تا بدین ترتیب به رژیم ایران حمله انتحاری کرده باشم. اما من که جنس ترس، جدیت و قاطعیت مسوولان فوق الذکر را می شناسم، تسلیم این صحنه آرایی خطرناک نخواهم شد و فقط در صورت دستیابی به یک جواب روشن، رسمی و کتبی ردی از سوی سازمان ملل به درخواست پناهندگی و مهاجرتم است که شاید به چنین کاری اقدام کنم.

در جنگها من متمایل به زدن ضربه اول نیستم.
من نباید بطور مکرر، مداوم، سیستماتیک، برنامه ریزی شده و محاسبه شده و بیش از حد تحمل یک نفر انسان _که بجز حمایت احتمالی و نسبی خدا حامی دیگری نیز ندارد_ ضربه خورده و تضعیف شوم و صدمه و آسیب ببینم. اما پس از هر ضربه و پس از هر تحدید و تهدید، بجای آنکه با کل جان و رمقم حمله انتحاری کنم، عقب نشینی کرده و به محیط کارگری برگشته ام و سعی کرده ام که خودم را در آنجا یک بار دیگر نیز جمع و جور کنم و برای سفر و مراجعه به سازمان ملل و مهاجرت آماده گردانم. پیشرفت، زندگی، آزادی!!!
من اوضاع اسف بار بر و بچه های سبزمان را به مثابه ضربه اول رسمی و مستقیم مسوولان مذکور به شخص خودم ارزیابی نمی کنم. آن اوضاع، ضربه اول رسمی و مستقیم مسوولان به ملت ایران است که صدا و گردنشان را نیز به اندازه کافی کلفت و قوی دیده ام تا بتوانند خودشان اعتراض کرده و از حقوق، مصالح، منافع، شرف و حیثیت جمعی خودشان دفاع و محافظت کنند.
عقب نشینی های من برای ضعیف تر و آسیب دیده تر نشدن بوده است. اما خسارت دیدن، ضعیف شدن و آسیب دیدن من متوقف نشده است. گذشت زمان نیز همین عقب ماندگی ها، رنجها و خسارتها را برای من تثبیت کرده و گسترش می دهد.
حتی در چنین اوضاعی نیز من هر بار و هنوز هم فقط بازداشت شدن احتمالی ام توسط رژیم جمهوری اسلامی ایران را به منزله حمله و ضربه اول رسمی و مستقیم مسوولان معرفی شده در این سند به شخص خودم ارزیابی می کنم.
لطفا زندانیان را آزاد کنید. 
با سپاس.

پست‌های معروف از این وبلاگ

مسوولیت امنیت, حرمت و کرامت ثروتهای ملی مردم ایران مستقیما متوجه حکام غرب است