باید اینو از دلت در بیارم

"جامعه فرهنگی و هنری ایران معاصر" جون, صبح بخیر.
ماچ.
برات لازم بود, بخاطر خودت بود. بره دیشب که ازم دلگیر نیستی!؟
اگه نمی کردمت تو هیچ وقت به روی خودت هم نمی آوردی که دزدای اصلی رو دیدی و همه ش خودتو بره من لوث می کردی و منو دزد می نامیدی و "این" تا ابد نمی تونست سیرت کنه و اونقدر از معجزات سه قلوی محمد رضا جلایی پورها می خوردی که دیگه حتی امنیت و حق ادامه تحصیل اون خیر خواهان و مصلحان رو هم معجزات سه قلویی فرض می کردی که باید به خوردت داده بشه. و در اینصورت رسم خیر خواهی برای ایران و امکان اصلاح امور ایران تا همیشه برچیده می شد.
خودت یه روز می فهمی که من دیشب باهات چی کار کردم.
خودت یه روز می فهمی که من دیشب چه کارایی باهات کردم.
خودت هم نفهمی فرزندانت خواهند فهمید.
در هر صورت دیگه باید اینو بکشم بیرون, بیدار شو.
از این به بعد باید روی پاهای خودت وایسی.
فقط اینو بدون که من دوستت دارم. و اگه همین امروز بفهمی به نفعته و پندار, گفتار و رفتارت برای فرزندان و نسلهای بعدی ت که نسلی آگاه خواهند بود قابل توجیه تر و قابل دفاع تر خواهد بود. و الا چطور برای بچه هاتون تعریف خواهید کرد که علی اکبر ابراهیمی هر کاری که صلاح دونست و به نفعمون و مورد علاقه مون بود با ما کرد اما ما حتی نفس نداشتیم که اسمشو به زبون بیاریم! ماچ.
اگه دوستت نداشتم ماچت می کردم!؟
ماچ.
ماچت کردم چون دوستت داشتم و نمی خواستم که از فرط رشک و حسادت کشته بشی و از اونچه که عمری می خواستی و حتی نوامیس خودت هم ازش خبر نداشتند محروم بمونی و داغش برای همیشه بمونه توی دلت و فکرت همه ش مشغول "این" باشه و نتونی به کار فرهنگی و هنری _به معنی اصیل کلمه_ مشغول باشی.
ماچ.
ماچت کردم چون دوستت داشتم و نمی خواستم که وقتی داری یادداشت بعدی رو می خونی از خجالت آب بشی بری زیر زمین . می تونستم همون دیشب یادداشت بعدی رو بعنوان سند چاقالیت و کوس پنزاریتت بهت نشون بدم اما این کارو نکردم. اون کارو کردم. این کارو خیلی کرده بودم, فایده ای نداشت که هیچ, فقط عمرمو هدر داده بودم.
ماچ.
ماچت کردم چون دوستت داشتم و نمی خواستم وقتی پشت درهای بسته سازمان ملل منتظر نگه داشته شده بودم از خجالت آب بشی بری زیر زمین.
ماچ.
ماچت کردم چون دوستت داشتم و ....
ماچ.
ماچت کردم,
ماچ.
دوستت داشتم.
ماچ و باقی ماجرا.
.
علی اکبر ابراهیمی

..........................................................
چش _عجب صبونه ملسی بودی_ مک