با یادداشت قبلی یه زیاد حال نکردم
با یادداشت قبلی یه زیاد حال نکردم اما کمرم داشت می ترکید. هماطور که طی سالهای قبل اشاره کرده ام, برخی آثارم از نظر خودم زیاد جالب نیست اما در آثار بعدی آپ تو دیت و بهتر می شوند و آن آثار ناقص و بد حذف نمی شوند. یادداشت قبلی با توجه به امضایش برایم دقیقا و مطلقا قابل دفاع است. اما از آنجا که حرکات موزون و زشت جامعه فرهنگی و هنری ایران معاصر جذابیت چندانی برایم ندارند و با توجه به اینکه یادداشت قبلی به شکلی هنرمندانه تر در سند 2010 به کار می رود, یادداشت قبلی و این یادداشت را حذف می کنم
از اینکه فرض فرمودید که حذف شده, متشکرم. به هر حال من نیز وقت و پولی را که بسیار ارزشمند است و به سختی بدست آمده خرج این سوغاتی ها کرده ام, لااقل باید در آرشیو باشند تا معده گشادهای خاتمی نشناس و احمدی نژاد پرست پررو نشوند و فکر نکنند که اگر بجای ارتقای پندار, گفتار و رفتار خویش به سطوحی آبرومندانه و تلاش برای کسب روزی حلال بمنظور جبران بدهکاری هایشان, خودشان و نوامیسشان را اول از همه _با عشوه و جلوه, التماس و خواهش, نیرنگ و فریب و غیره و ذالک ...._ انداختند توی بغل اکبر و بر علیه اکبر ادعای شرف کردند تا اگر اکبر روزی از نظر مالی ثروتمند شد از همه به گنج, معجزه نجات و دیگر فضیلتهایی که از کیر و خایه اکبر می شناسند _و نه از گوی اکبر_ نزدیکتر باشند برد کرده اند و فکر نکنند که قانون برنده شدن در حریم اکبر همان قانون خود فروشان بی شرف و مدعی شرف است.
قبول دارم که ظریف کاری نشده, حال و حوصله ای برای با ظریف کاری و پرداخت کردن چنین عجوزه ای (جامعه خاتمی نشناس فرهنگی و هنری ایران معاصر) نبود.وقتش نبوده شما در ذهن خودتان ظریف کاریش کنید. اینوری, اونوری و یا هر وری که راحت ترید و برای فرزندان و نوامیستان قابل دفاع تر است. معذرت می خواهم اما باور کنید که دوستتان دارم. خیلی بیشتر و بهتر از خودتان و خودشان.
از اینکه فرض فرمودید که حذف شده, متشکرم. به هر حال من نیز وقت و پولی را که بسیار ارزشمند است و به سختی بدست آمده خرج این سوغاتی ها کرده ام, لااقل باید در آرشیو باشند تا معده گشادهای خاتمی نشناس و احمدی نژاد پرست پررو نشوند و فکر نکنند که اگر بجای ارتقای پندار, گفتار و رفتار خویش به سطوحی آبرومندانه و تلاش برای کسب روزی حلال بمنظور جبران بدهکاری هایشان, خودشان و نوامیسشان را اول از همه _با عشوه و جلوه, التماس و خواهش, نیرنگ و فریب و غیره و ذالک ...._ انداختند توی بغل اکبر و بر علیه اکبر ادعای شرف کردند تا اگر اکبر روزی از نظر مالی ثروتمند شد از همه به گنج, معجزه نجات و دیگر فضیلتهایی که از کیر و خایه اکبر می شناسند _و نه از گوی اکبر_ نزدیکتر باشند برد کرده اند و فکر نکنند که قانون برنده شدن در حریم اکبر همان قانون خود فروشان بی شرف و مدعی شرف است.
قبول دارم که ظریف کاری نشده, حال و حوصله ای برای با ظریف کاری و پرداخت کردن چنین عجوزه ای (جامعه خاتمی نشناس فرهنگی و هنری ایران معاصر) نبود.وقتش نبوده شما در ذهن خودتان ظریف کاریش کنید. اینوری, اونوری و یا هر وری که راحت ترید و برای فرزندان و نوامیستان قابل دفاع تر است. معذرت می خواهم اما باور کنید که دوستتان دارم. خیلی بیشتر و بهتر از خودتان و خودشان.
امضا: علی اکبر ابراهیمی
که یکی از محمد رضا جلایی پورها و شهاب طباطبایی ها
_که صاحب اصلی اختیارات, امتیازات, حقوق, قدرت, ناموس و همه چیز جامعه فرهنگی و هنری ایران معاصر هستند_
است.
.........................
اگه اعتراض داری بیا با "این" کشتی بگیر حالت خوب می شه.
امضا: علی اکبر ابراهیمی
نویسنده فراخوان مطلوب
و مفتخر به نوکری در مهمترین و بهترین سایت تاریخ معاصر ایران (سایت دعوت از خاتمی).