تبیین نسبت قطره سبز و امواج سبز

جنبش سبز از آرمانهای ناخودآگاه, متراکم و متمرکز ملت ایران شکل یافته است. فعالین سبز, نمونه ها و نمادهای عینی و به شکل انسان متبلور شده جنبش سبز هستند. و جنبش سبز, خود نیز یک پیکر واحد است.
امروزه جنبش سبز قطعه قطعه شده و هر قطعه در تنهایی و بدون دسترسی به دیگر اعضا و قطعات می میرد. در اینجا و اینک است که موسوی می گوید هر شهروند یک جنبش سبز است. من جنبش سبز ملت ایران هستم. من جنبش سبز ایران هستم.
من معدل جنبش سبز هستم.
اینک در اینجایی که من هستم برخی از سبزها در نظر من متوسط به بالا هستند و برخی متوسط به پایین.
رفسنجانی هم معدل جنبش سبز است.
در نظر او نیز برخی متوسط به بالا هستند (خامنه ای, خمینی و دیگرانی که برای توهین به ملت ایران و ارعاب و تحقیر ایشان و چپاول مملکت با وی همکاری خوبی داشته اند و خر خوبی بوده اند). و برخی نیز متوسط به پایین. (یعنی آنهایی که خر خوبی برای نظام نیستند و اپوزیسیون خارجند و ..... .
هر عنصر سبز یک معدل است برای جنبش سبز. هر عنصر سبز که با تحمیل هزینه ای نسبتا پایینتر به جنبش سبز, جنبش سبز را به سمت اهداف سبز پیش ببرد از حقوق و امتیازات سبز برای حکمرانی در جنبش سبز برخوردار می شود. و خود نظریه پردازی و تعریف اهداف واحد سبز خود پیشرفت و پیشبرد بزرگی است. و اگر چنان نظریه پردازانی وجود داشته باشند حاکم اصلی جنبش سبز هستند.
آن اهداف سال 88 به تاریخ پیوست. اینک هر کدام از ما "سبزهای مفتخر به درجه متوسط به بالای جنبش سبز مورد نظر اکبر" که قدرت را در اختیار بگیریم موظف و مسوولیم که استبداد شخصی خویش را_که از عشق و حال, تفریح و خوش گذرانی و عیش و نوش انحصاری خودمان عبارت است_ اعمال کنیم تا ایران نجات یابد و زمینه دمکراسی فراهم شود.
پس زنده باد استبداد اکبر و پس از آن نیز زنده باد دمکراسی اکبر. اگر نخبگان و توده های ایران این شعارها را مطرح فرموده و فریاد کنند و یا اگر نیروهای نظامی با من همراهی کنند من هم حاضرم که از حقم مبنی بر حکومت بر ایران استفاده کنم و در غیر اینصورت در قبال اوضاع آینده ایران مسوول نبوده و موظف به پاسخگویی نیستم تا مسوولان اصلی در پشت پرده نمایشهایی که از احساس مسوولیت و دلسوزی اکبر ساخته اند پنهان نشوند و از مخفیگاههایشان بیایند بیرون و پاسخگو باشند.
و من همینجا از فرصت استفاده می کنم و بسیج, سپاه و دیگر نیروهای مسلح کشور را برای آنکه بتوانم قدرت مرکزی ایران را در اختیار بگیرم, به یاری فرا می خوانم.
و همچنین پنتاگون و ناتو را منهای اهداف ناپذیرفتنی ایشان از یک عملیات نظامی در ایران.
متشکرم.
................

پاراگرافهای فوق نیز قابل تامل بود. اما یک نکته هم هست که باید بگویم:
فرصتها برای آنها تمام شده است. آنهایی که خط قرمزهای من و مردم را یکی پس از دیگری زیر پا گذاشتند و ما را در پیش روی جنبش سبز نیز شرمنده ساختند باید بروند . با کیسه های زرشان به حبس و زندانهای درون کشور باید بروند.
من 22 خرداد سال 91 را یک نقطه عطف نظامی می دانم.
قبل از آن مقطع زمانی نیروهای مسلح ایران هنوز هم فرصت دارند که با حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور, عناصری را که در سرکوبهای سال 88 دست داشته اند, دستگیر, بازجویی, شکنجه, محاکمه و مجازات کنند.
اما چنانچه نتوانند تا قبل از 22 خرداد سال 91 این کار را انجام دهند, پس از آن نوبت پنتاگون و ناتو است که برای کمک به نیروهای مسلح ایران در مورد موضوع فوق الذکر به ایران بیایند.
و برای آنکه سفر معنوی و ایثارگرانه نیروهای نظامی غربی اکبر به ایران رنگ و بوی پول و مادیات کم ارزشی همچون نفت به خودش نگیرد, من قلهک سواران وطن فروشی را که به خودشان جرات و اجازه می دهند به جنبش سبز ملت ایران توهین کنند پیشکش می کنم.

پست‌های معروف از این وبلاگ

مسوولیت امنیت, حرمت و کرامت ثروتهای ملی مردم ایران مستقیما متوجه حکام غرب است