به آنها ضربه های روحی روانی زده شده بود

به آنها ضربه های روحی روانی زده شده بود.
مخصوصا به مادر ستار بهشتی. محمد نوری زاد و دکتر ملکی و گوهر عشقی به داخل دادسرای اوین رفته بودند برای پی گیری کار خانم نرگس محمدی.
در آخر من هم روی یک کاغذ نوشتم:
"با سلام و روز بخیر. لطفا کار آزادی خانم نرگس محمدی انجام شود. با سپاس از بزرگواری و سعه صدر شما."
البته آنها از نظر من حقیرند. اما سر سفره اند و من به حرمت سفره با آنها آرام سخن می گویم و گستاخی های آنها نسبت به خودم را بی جواب می گذارم و یا با لبخند و مهر پاسخ می دهم تا آنها را مجبور به بازداشت خودم نکرده باشم.
من به شدت باور دارم که بازداشت من به معنی نابودی خود آنها و یا دست کم نیرویی در جهت نابودی خود آنها خواهد بود. و در مورد چنین بازداشتی، بیش از آنکه دلم برای خودم بسوزد، دلم برای آن میکروبهای سیاسی می سوزد. از طرفی نیز من می خواهم حمایت از سبزهای نمادین ملت ایران کار خود ملت ایران باشد و اصراری برای اقدام تک نفره برای نابودی رژیم در ایران ندارم. گرچه که می دانم اصرار طرف مقابل به بازداشت من _که پس از از دست رفتن بیش از پیش تعادل روانی اش در حال وقوع است_ برای من بسیار مهیج و برای موجودیت رژیم جمهوری اسلامی بسیار خطرناک خواهد بود.
من یک ناظر بی طرف حقوق بشر بودم اما آنها آنقدر از حد گذشتند که در سال 88 من به یک حامی حقوق بشر در ایران تبدیل شدم.
من با رفتنم به 5+1 ثابت کردم که رفته ام درخواست کرده ام و جمهوری اسلامی به درخواستم بی اعتنایی کرده است.
یک روزی هم که عکس فهیمه شکری را در دست داشتم به خانواده اش گفتم که فردا پس فردا آزاد می شود. اما چنان نشد.
آن جمع چند نفره را که دلشان خوش است و به ایران فرصت می دهند که پز وجود داشتن آزادی بدهد را هم تحمل نمی کنند. چونکه می دانند در نقاط هدف مد نظر ایشان، فساد جایگاهی نباید در حاکمیت داشته باشد.
آنها امروز وقت مرا گرفتند و مرا از کار و زندگی انداختند و نرگس محمدی را آزاد نکردند. همه "آنهایی که باید بدانند" بدانند که امروز درخواست من رد شد. من این کار آنها را به معنی اراده و اصرار ایشان به بازداشت علی اکبر ابراهیمی تلقی می کنم و با فرار کردن به سمت فضاهای کسب و کار، _البته اگر نیروهای اطلاعاتی شان در آنجاها به سراغم نیایند_ سعی می کنم فرصت چنین بازداشتی را از آنها بگیرم.
من نتوانستم برای خانم نرگس محمدی کاری بکنم. گرامیانی هم که به داخل دادسرا رفته بودند، هر چه از کامیابی هایشان بگویند برای من قابل پذیرش نیست. چونکه من خودم دیدم آنها وقتی به بیرون آمده بودند خرد شده بودند و گویی که با یک پتکی چیزی زده شده بود توی سرشان.
شرم بر شش قدرت جهانی (کشورهای 5+1) که در مقابل اکبر پاسخگو نیستند.

پست‌های معروف از این وبلاگ

مسوولیت امنیت, حرمت و کرامت ثروتهای ملی مردم ایران مستقیما متوجه حکام غرب است