نجات غرب

غرب با اشتیاق و هیجان منتظر تماشای سوغاتی انسان علیه ایران و اسلامه. مقدار زیادی سنگ مخصوص هم ریخته اونجا و می گه بیا شیشه هامو بشكن. وای به حال انسان اگه كوچكترین بهونه ای برای اقدام به دیپورت دست غرب بده. یو. ان. ایچ. سی. آر تلاش می كنه خودشو مهم و مشغول و بی تفاوت نشون بده و با امید به اینكه انسان از حقش مبنی بر خودكشی استفاده كنه مشتاق و پر هیجان منتظره تا سلامتی و سیستم بدن انسان در اثر اعتصاب غذا دچار صدماتی شدید و غیر قابل جبران بشه. وای به حال زمین اگه یو. ان. ایچ. سی. آر باز هم موفق به كشتن انسان بشه
من عید امسال نتونستم به غرب مهاجرت كنم و غرب هم سقوط نكرد و ویران نشد. هیچ كدوم از این دو نشد. این قابل قبول نیست. معنی این چیه. در اینمورد چه توضیحی هست. شاید تو می خوای غرب از نفرین انسان نجات پیدا كنه. خوب. من با این مخالف نیستم. من با منتفی شدن این نفرینها موافقم. غرب خودش نفرینهای انسان رو خواست. اقدامات مثبت غرب هنوز هم می تونه نفرین من نسبت به غرب رو بطور اتوماتیك منتفی كنه. اما غرب خودش هم باید این رو بخواد. نجات رو نمی شه زوركی به كسی تحمیل كرد. من به حرمت نون و دیگر امتیازات مثبت همیشه شادم و دارم از شادی پرواز می كنم. من فردی امیدوارم و از تلاش برای شكرگزار بودن لذت می برم و با كوچكترین موفقیتهای پاك بسیار خوشحال می شم. اما سیستم نباید امید من رو مختل كنه. من باز هم تلاش خودمو می كنم و كاری رو كه برای غرب از دستم برمیاد انجام می دم و متن جواب قبولی می خوام رو یكبار دیگه در اینجا تكرار می كنم: "جواب قبولی می خوام من منتظر اقدام سریع كافی و دقیق یو. ان. ایچ. سی. آر آنكارا آفیس در مورد تهیه حداقلهایی از تسهیلات مهاجرتم به غرب و ادامه یافتن مطالعات و تحقیقاتم هستم. پس از تحقق سریع كامل و محترمانه این حداقلها نیز غرب باید از ایجاد موانع خطرناك در راه زندگی و اراده من دست برداره و تلاشش برای تحمیل پروسه دیپورت بر من و مجبور كردن من به مطالبه حداكثرها رو متوقف كنه. لطفا همین الآن اقدام بشه." این هم تكرار متن جواب قبولی می خوام بود. امیدوارم مفید و كارساز باشه
راستی بهت اطلاع بده م امروز پنجشنبه بیست و هفتم مارس دو هزار و هشت من اعتصاب كردم و غذا نخوردم. این اعتصاب همچنان ادامه داره. یو. ان. ایچ. سی. آر این رو خواست. نمی دونم برای چی این رو خواست اما من مجبور شدم به خواستش عمل كنم. همچنین من دارم با یه ساك و یه كیف قراضه سنگین آواره خیابونهای آنكارا می شم. یو. ان. ایچ. سی. آر این رو خواست. نمی دونم برای چی این رو خواست اما من مجبور شدم به خواستش عمل كنم
بهار پارسال خواستم با صمیمیت و پاكی به اعتصاب غذای من پاسخ داده بشه و در مورد اینكه ممكن است سلامتی و سیستم بدنم دچار صدماتی غیر قابل جبران شود ابراز نگرانی كردم. اما نهایت لطف یو. ان. ایچ. سی. آر این بود كه كمی خودشو لوث كرد و گولم زد و گفت "برو غذات رو بخور و به خودت برس یو. ان. ایچ. سی. آر دو روز دیگه بهت جواب می ده." این شوخی یعنی قول جواب دو روزه از جانب خود یو. ان. ایچ. سی. آر نیز جدی گرفته نشده بود و مدتی بعد بجای جواب شماره روز اول عید یك سال بعد بعنوان شماره كیس جدید به من داده شد. مراكز درمانی آنكارا من رو بوسیله نیروهایی كه "گوه نلیك" نامیده می شد پرت كرده ن بیرون و بعد از یه مدتی كه من خودم خوب شدم یو. ان. ایچ. سی. آر از سلامتی من نگران شد و با من تماس گرفت و گفت برام وقت دكتر روانپزشك تعین كرده
من نیازی به امید بخشی های الكی هیچ دلسوز صدقه بگیر باجگیر استثمارگر دروغگویی ندارم. من در مورد تهیه حداقلهای از یك زندگی بهتر و قابل تحمل تر رسما درخواست كمك كردم. من مورد حمایت غرب هستم یا نه. چه لزومی داره برای یك جواب ساده آره یا نه انقدر تحقیر بشم. چرا باید به امید باز شدن دروازه های غرب با كلافگی سی ساله بشم و استعدادها و نبوغم از بین بره
اگه من قبول هستم غرب باید حرمت جواب قبولی خودشو حفظ كنه و در مورد من احساس مسوولیت كنه و نباید از حمایت انسان بترسه. غرب نباید توسط یه روانپزشكی كه هنوز سوالهای كافی و درست رو مطرح نكرده و من رو درست نشناخته بره من قرص تجویز می كنه از من بپرسه "انسان سفید كیست" غرب نباید این رو به اینصورت بپرسه. غرب نباید این رو بپرسه و منتظر شنیدن فرمولهای علمی راحت الحلقوم و هولو بورو تو گلویی از طرف فردی كه غرب با ناجی اشتباه گرفته تش باشه. غرب نباید از من انتظار پر كردن هزار تا فرم و انجام هزاران مصاحبه احمقانه و هزار سال منتظر و امیدوار بودن داشته باشه. مگه من از غرب چی خواستم كه داره اینجوری جون می ده. اون جواب قبولی كه من می خوام اینه و نه بازیچه شدن و نه قولهای الكی و دروغهای امیدبخش
اگه من قبول نیستم و از جانب غرب هیچگونه حمایت و تعهدی در مورد من وجود نداره این باید با یه جواب واضح و رسمی "نه" به من اطلاع داده بشه. چرا باید اینهمه از وقتم با مشغول شدن به یو. ان. ایچ. سی. آر هدر بره. غرب كه نمی تونست پاسخگو باشه مگه مجبور بود اونقدر خودش رو قبول داشته باشه و اونقدر ماجراجو و جسور باشه و اونقدر خودش رو محق و مدیر سختگیر و معلم دلسوز و مرجع و اینطور چیزا بنامه و تحقق اراده غرب رو برای جهان لازم و ضروری بدونه و اینقدر برای خودش و انسان زحمت و اذیت به بار بیاره. اگه غرب از بین رفته بود و از صفحه روزگارمحو شده بود عمر انسان نیز با امیدهای الكی و دروغ نابود نمی شد و انسان می فهمید كه برای یك نابغه و پژوهشگری كه مایل نیست به نخاله ها جواب بده و فقط می خواد كار خودش رو انجام بده مرجع حمایت كننده معینی در زمین وجود نداره و در زمانها و مكانهایی همچون توالت زندان شصت و شیش سپاه در سال دو هزار و یك در همون ایران وقت و دیگر امتیازات مثبتش رو صرف جواب دادن به نخاله ها می كرد و نه صرف تولید امتیازات مثبت در شرایطی كه نخاله ها صاحب امتیازات مثبت زمین و زمان هستن. و بجای قانون الكی و دروغ و موذیانه تمدن غربی خودش از خودش و منافع و ویژنش حمایت می كرد
من هم باید یو. ان. ایچ. سی. آر رو گول بزنم. شیشه هاشو خرد نمی كنم. چون اینطوری زود سركوب می شم و فرصت و امكان یك جنایتكار حرفه ای شدن از بین می ره. باید باید كاری كنم كه دلشون به حالم بسوزه. باید احساس ترحم بدزدم تا بتونم تاراج و غارتشون كنم. باید از خود یو. ان. ایچ. سی. آر نیز در ارتكاب به جنایات بزرگ حرفه ای تر بشم. انسان هنوز هم باید درد بكشه و بی رحمی و بیگانگی بیشتر و بدتر بیاموزه. چون رحم كردن انسان به این زمین و زمان سیاه و نفرین شده اشتباهی است خطرناك
جهنم تنهایی من فقط متعلق به خودمه و با هیچ مرده خوری تقسیمس نمی كنم. پندارها گفتارها و كردارهای همون ترحم خورهای شجاع و رو كم كن قبلی برای تقدیر از انسان كافی و بسته. لطفا با دیدار مصاحبه و آشنایی در این بهار جهنمی شكنجه م نكن. من خودم یك شكنجه گر حرفه ای هستم. نفرین بر تو ای خدا. نفرین بر تو. نه بخاطر تقصیر خودت كه بخاطر تقصیر یو. ان. ایچ. سی. آر غرب اسلام قرآن و ایران

پست‌های معروف از این وبلاگ

مسوولیت امنیت, حرمت و کرامت ثروتهای ملی مردم ایران مستقیما متوجه حکام غرب است