انسداد سیاسی

 




انسداد سیاسی در فضای سیاسی ایران
مشکل و بیماری اصلی و ریشه ای ایران طی دهه های اخیر بوده است.
رقیب سیاسی باید امکان نظارت، فعالیت، تبلیغات و تلاش برای به قدرت رسیدن و مدیریت و نمایندگی امور را می داشت
نه اینکه تبعید، کشته، زندانی و یا به دیگر شکلها سرکوب و مچاله می شد.
روزنامه نگار باید امکان نظارت و دیدبانی می داشت.
نه اینگه ....
نهاد عدالت باید مستقل از جناح حاکم و دادگستر می بود.
پتانسیلهای نظامی و دفاعی کشور باید برای دفاع از کشور و منافع ملی و تمامیت ارضی و خطوط جغرافیایی ذخیره می شد و نباید برای منافع جناحی حکومت هزینه می شد.

فعالینی که دغدغه مشکل و بیماری ریشه ای و اصلی ایران مبنی بر انسداد سیاسی را داشتند و در جهت رفع آن تلاش کردند امروز وضع خودشان بهتر شده یا به شدت بدتر و ضعیف تر؟ این خفقانها که پایان هم نیافت با ما چه کرد و ما را به چه حال و روزی کشاند و آیا این خفقانها و سرکوبها خواست خدا و خوشایند خدا بود؟
ما با سرمایه های کشور خودمان چه کردیم
که امروز خیر و برکت رفته، ظلم و فساد گسترش یافته و دیگر کشورها نیز با مشاهده آنچه که ما بر سر خودمان آورده ایم از ما وحشت کرده اند؟

هر چند یک جناح که باید در قالب یک حزب و روزنامه و فعالیتهای خودش محدود بماند، کل حکومت را گرفته و با تمامیت خواهی کشور را بدنبال سلیقه خودش کشانده است،
اما
انسجام و تعادل کشور
مهم است
و هر گونه گذاری باید با کمترین هزینه و بیشترین فایده اجرا شود.
چنانچه قرار باشد گذار بصورت اصلاحات انجام شود، اصلاحات در ایران صرفا با آوردن دولت اصلاح طلب انجام نمی شود، باید روی تغییر ساختارهای دیگر در جمهوری اسلامی کار شود تا جمهوری اسلامی به حد و اندازه های یک حزب محدود گردد و امکان تغییر رژیم در انتخاباتها فراهم شود.
مثلا تعیین رهبر ابتدا به رای مردم واگذار شود
و سپس آن انتخابات به یک انتخابات آزاد تبدیل شود
و دیگر گامها. چنین چیزهایی اگر که عملی و اجرا شود با توجه به اینکه ثبات و انسجام کشور را نمی ترکاند، خیلی خوشحال کننده خواهد بود. اما آیا چنین می شود یا آنکه اگر روزی گذار در ایران انجام شود با ویرانی کشورمان توام خواهد بود؟
خدا به داد برسد.


علی اکبر ابراهیمی
یکشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۸
۱۷ ژانویه ۲۰۲۱
تهران

پست‌های معروف از این وبلاگ

مسوولیت امنیت, حرمت و کرامت ثروتهای ملی مردم ایران مستقیما متوجه حکام غرب است