نظر مشورتی اکبر به مسعود مویدی_ دو

نظر مشورتی اکبر به مسعوود مویدی_ دو

این یادداشت به زودی حذف می شود تا تمرکزم به هم نخورد.

آن ویدئوی چند دقیقه ای از اظهار نظر دکتر خزعلی در مورد رییسی را دیدم. بحثشان در مورد نزول خواری سپرده گذاران را نیز دیده بودم. در حدی نیستم که بخواهم و یا بتوانم شما دوست محترم را راهنمایی کنم اما نظر خودم در مورد گردش به راست دکتر خزعلی را در سطور زیر می گویم شاید نکاتی که به درد شما نیز بخورد در آن بیابید.

هر چند که حوالی سال ۹۶ حساب ویژه ای باز کرده بودم و یا صحیح تر بگویم امید ویژه ای بسته بودم به دکتر مهدی خزعلی، اما جبر جامعه، همه چیز را به سمت دیگری برد.
من نمی توانم صد در صد انتظاراتم در مورد چگونه شدن اوضاع جامعه را از دکتر داشته باشم. وسع و توان ایشان محدوده هایی دارد و چونکه من انتظارات ویژه ای از ایشان نداشته ام و تغریبا چیز چندانی را برای ایشان و در راه ایشان هزینه نکرده ام، زیاد نیز از راست گرایی احتمالی ایشان متاثر نشده ام. یک دلیل دیگر متاثر نشدنم آن است که بی کار نیستم و موضوعات فکری مورد تمرکز دیگری نیز دارم. یک دلیل دیگر متاثر نشدنم نیز گمان می کنم بی رمق شدن و بی حس شدنم باشد. یک دلیل دیگر نیز گمان می کنم آن باشد که چندان به ایشان نزدیک نیستم و ایشان وقتی به من اختصاص نداده اند مستقیم که من بخواهم خودم و اطرافیان نزدیکم را فراموش کنم و غصه ایشان را بخورم.
در حوالی ۹۶ من نقش ویژه ای برای دکتر در نظر داشتم که خیلی مهم بود و برای کشور نجات بخش بود که واقعیت حاکم در جامعه ما پذیرایش نشد‌. در آن مقطع من از سر دلسوزی و خیر خواهی برای کشورم، نسبت به دکتر حتی حس عاطفی پیدا کرده بودم و یک بیماری هم داشتم و آهنگ ترکیه ای دکتر را به یاد ایشان گوش می کردم.
امروز آن اهمیت در دکتر خزعلی متمرکز نشده که من بخواهم از لغزش ایشان متاثر و دچار شکست روحی، روانی و یا عاطفی شوم. وانگهی کدام لغزش؟
اگر بگویم بعنوان یک تماشاچی فعال دکتر خزعلی و سرای قلم و جبهه آزادی، خط مشی و گفتمانی را برای هر سه آنها در نظر داشتم، با تغییر و تحولات این حدود دو سال در جامعه، پویایی و فعالیت و رشد و تغییر را نیز برای ایشان طبیعی می دانم و سعی می کنند با تحولات طبق صلاحدیدهای خودشان تعامل کنند. من گلایه یا شکایتی ندارم. یک حذب زنده، طبیعتش پویایی است. خط مشی جبهه آزادی معطوف به قدرت است و در انتخاباتهایی که ناگزیر برگزار می شد، نقاشی های شایسته کرده. با گلایه احتمالی براندازان از دکتر مخالفتی ندارم اما من خودم شخصا وقتی که نمی توانم و یا نمی خواهم براندازی کنم، به خودم حق نمی دهم که به دکتر و به جبهه آزادی بگویم در چهارچوبهای رژیم نگنج. او در چهارچوبهای رژیم می گنجد و من حداکثر مخالفتم آن است که فردا که براندازی کردم،‌ فقط اجازه مدیریت و مشاوره دادن می دهم و نه اجازه ریاست.
جای من برانداز را تنگ نکرده اند و اگر هم که با اصلاحات جامعه را سرکار می گذارند و سوپاپ اطمینان می شوند، نیروهای برانداز دیگر به میزان کافی نقدشان خواهند کرد و من حداکثر کاری که باید بکنم، فاصله گرفتن در حد ایمنی و ادامه منتفع شدن از حضور و فعالیتهای امثال مهدی خزعلی در جامعه به همراه جامعه است.
شما نیز قابل ستایش است اگر که در حد مرید و مرادی باقی نمی مانید و ذهنتان آزاد است. اما من می پرسم یک حقیقت نقد و صریح این وسط هست و آن حرمت کوچکتر بزرگتری میان شما و دکتر است و شاگرد و استادی و از این دست. حالا شما اگر به خود خود حقیقت نیز دست یافته باشید که من نمی دانم به چه حقیقتی دست یافته اید، آیا حقیقت برتر و جدید بهتر است یا همان احترام و همکاری که بین شما بوده و هست؟ من نظری ندارم خودتان تصمیم می گیرید و هر نظر دیگری از بیرون من بدهم ارزش تصمیم شما و ماهیت تصمیمتان را مخدوش می کند. داستان شیخ صنعا را نیز در گوگل یک سرچ بفرمایید.
این یادداشت صرفا آن چیزهایی بود که به ذهنم رسید و بسرعت ممکن نگاشته شد. من در این یک یادداشت مشخص نه عقل کل هستم و نه حقیقت. من در جایگاه خودم حقیقت هستم و در تلاشم تا عقل کل را استخدام کنم در سازمان مد نظر خودم.

در پایان این یادداشت، لازم به یادآوری است که من مسوول اعدامهای دهه شصت نبوده ام و نیستم و مسوولیت آن اعدامها نیز با هر که هست به خودشان مربوط است و آن اعدامها مورد نظر و مورد تایید من نبوده است و نیست و من بعنوان یک نفر از ملت هشتاد میلیونی ایران به سهم خودم و از طرف خودم مخالفتم با آن اعدامها را اعلام می کنم. رییسی را هم من نیاورده ام سر کار. شاید قحط الرجالی چیزی بوده، شاید چپهایی نباید ایشان را تایید می کرده اند و تایید کرده اند، شاید .... من نمی دانم و از هیچ چیزی خبری ندارم همچون همه بی خبران دیگر. فقط یک چیز لازم به تصریح است. من یک حامی رییسی نیستم. من یک تایید کننده و تثبیت کننده رییسی نیستم. من اگر ربطی نیز به سیاست داشته باشم، متمرکز بر روی پروژه سیاسی خودم هستم. متمرکز بر پروژه سیاسی اکبر. در پروژه سیاطی اکبر، من یا از جلسه وزرای خارجه ۵+۱ می آیم و یا با با ایشان مونولوگ می کنم و در جاهای دیگری که عمر ساعتهای فعالیتهای سیاسی ام را در آنجاها صرف کرده ام، وقت خودم را هدر نمی دهم.

یک چیز هم به شما بگویم آرایش سیاسی در داخل به سمت بگیر و ببند نشانه گیری و چیدمان شده و در صورت تداوم فشار خارجی، قطعا این بگیر و ببند ها بوقوع خواهد پیوست. دنباله روی از آنچه که شما در دکتر مهدی خزعلی به آن نقد دارید، خطر عملگی ظلم و جنایت و همدست شدن در تایید و تثبیت ظلم و جنایت را در پی دارد. البته خلسه داستانهایی همچون شیخ صنعا هم حال می ده، اوضاع هم اینطوری هاست، من سعی کردم صورت مسئله را از دور و از اشرافی که از یک نمای کلی بدست می آید برایتان تعریف و تبیین کنم. خودتان می دانید. من چیزی نمی دانم. در سیاست من فقط متمرکزم بر پروژه سیاسی اکبر.
من شهادت می دهم که طی ده سال اخیر، اراده سیاسی رسمی حاکم در درون کشور، با آنچه که من (جنبش سبز) برای کشور می خواستم همسو نبوده است بلکه سرکوبگرش نیز بوده است.
و امروز وای به حال من اگر بلایی بر سر مغزم آورده باشند که خودم در میدان جنگ سیاسی برایش بجنگم.
اگر بخواهم نظر دهم باید بگویم رایزنی تان با دکتر خزعلی اگر رایزنی کرده اید و سپس نیز اعلام جدا شدن خطتان از خط ایشان، گزینه صحیحی بوده است.
این روزها خط سوم مد شده و حتی خامنه ای هم که تفاله خط یک و دو رو در آورده یه خط سومی زده. تو که خدا آزاد و غنی آفریده دت چرا برای خودت خط سوم نزنی و نوکر و بنده و برده و ذلیل خط سوم شیاطین و بی جیره و مواجب و خسرالدنیا و الآخره بشی. دکتر خزعلی باز هم پدرشون رییس یک سازمان بزرگ در این رژیم بوده. تو چه سهم و نفعی در این رژیم داشتی که در این روزها بخواهی به نفع این رژیم بر علیه جبهه جامعه مدنی و ملت فلج ایران شمشیر بزنی؟
هم فکر کردم و همزمان نوشتم. خودت ببین از اول تا آخرش چه فکرهایی کردم و به کجا رسیدم. ظاهرش می گه با عجله و سرعت نوشته شده. اما همین کلی وقتم رو گرفت. فدای سرت. در مواقع لزوم باید نظر مشورتی مونو در اختیار هم قرار بدیم. کارهای دیگری داشتم اما نوشتن این یادداشت مهم تر بود و نوشتمش. قابل شما را هم نداشت.


موفق و سرفراز باشید
علی اکبر ابراهیمی
دوشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۸
۲۵ مارس ۲۰۱۹
تهران

پست‌های معروف از این وبلاگ

مسوولیت امنیت, حرمت و کرامت ثروتهای ملی مردم ایران مستقیما متوجه حکام غرب است