نظر مشورتی اکبر به مسعود مویدی


این یادداشت به زودی حذف می شود تا تمرکزم به هم نریزد.

انتقادات اکبر در مورد دکتر مهدی خزعلی

یک:
در موقعهایی که میکروفون گیرم میومد در سرای قلم، قرمز و جوگیر میشدم و نمی تونستم همه حرفام رو بزنم و در مواقع دیگه هم فرصتی برای ابراز نظر نیافتم.

دو:
آن دوست اندیشمند محترم که در مورد قرآن انتقاداتی داشتند، در حدی که نظراتشان شنیده شد، خوب بود اما تمرکز بر ایشان و قرار دادن برنامه و یا برنامه هایی ویژه برای ایشان،
در نظر من که یکی از تماشاچیان نسبتا فعال سرای قلم و جبهه آزادی و دکتر خزعلی بوده ام اشتباه بوده است و در جهت خط مشی جبهه آزادی و سرای قلم نبوده است و در جهت خط مشی دکتر خزعلی بوده است که امکانات و پتانسیلهای جبهه آزادی و سرای قلم را هزینه کردند تا ثابت کنند که در جبهه آزادی و سرای قلم آزادی بیان وجود دارد.
انجام شدن آن مباحث در یک جامعه سالم و معمولی بدیهی است. اما در جامعه عجیب غریب ما، جبهه آزادی و سرای قلم مجبور نبودند انرژی و توانایی های محدود خودشان را خرج تبلیغات به نفع جمهوری اسلامی مبنی بر وجود داشتن آزادی بیان در جمهوری اسلامی کنند.

سه:
آن استاد محترمی که می آمدند در مورد حجاب صحبت می کردند، من هم بدلیل فعالیتهای بدنی و ذهنی خودم خسته و بی خواب بودم و خوابم می برد و هم گمان می کردم که این بحثها تاریخش سالهاست که گذشته و جبهه آزادی و سرای قلم نباید انرژی خودش را صرف چنان مباحثی کند.
که البته در اینمورد اشتباه می کردم و ایراد اصلی که خودم نیز می دانستم، از ضعف خودم در توانایی استفاده کردن از آن مباحث بود. چرا که آن روزها ما در جامعه با مباحثی همچون چالش نه به حجاب اجباری مواجه بودیم و این موضوع به یکی از اتهامات نسرین ستوده نیز تبدیل شده بود و نسرین ستوده اهمیتی در سطح عالی دارند.

چهار:
آقای دکتر مهدی خزعلی یک جایی در حدود اواخر مصاحبه شان با تلویزیون ایران اینترنشنال جمله ای بیان کردند به این مضمون که نود درصد سپاه با ما هستند.
این جمله خیلی جمله حساسی است.
ابتدا اجازه بدهید بعنوان یک تماشاچی نسبتا فعال جبهه آزادی و سرای قلم و دکتر مهدی خزعلی، خط مشی جبهه و سرا و دکتر را تعریف و تبیین کنم. آنچه که به این سه اهمیت و اعتباری شایسته حمایت از سوی من و همچنین گاهی در میان جامعه منتقدان حاکمیت داده، برخی چیزها بوده که من سعی می کنم الآن فهرست وار بگویم.
پیروزی ها و موفقیتهایشان، در این جامعه باهوش که خودش را به خواب زده از سلاخی مظلومان آشفته و متاثر شده و در کنار خانواده های ایشان بوده، همچون محمد نوری زاد وجودشان فضا پرداخته است برای تنفس و دلگرمی جامعه مدنی، نفی چیزهایی که انرژی خورده اما بهره کافی نداشته و ‌گاهی خسارت نیز داشته و جستجوی خط سوم، پیروزمندانه بازی کردن در بازی های انتخاباتی رژیم، طرح و پی گیری موضوع میثاق نامه ها، بسیجی و حذب اللهی بودن و همظاهر بودن با این قشر جامعه که در صورت جذبشان هزینه گذار در ایران برای ایران و ملت ایران پایین می آمد و .... .

آقای خزعلی چونکه مثل من خاستگاه اجتماعی خودشان بسیج و دین و اینطو چیزها بوده است، همچون من نیز آرزوی خائن نبودن و همراه بودن سازمان مطبوع خودشان (بسیج و سپاه) را داشته اند و مطرح کرده اند. آقای خزعلی موظف هم نیستند که ذوب در مخالفان و یا ذوب در باورها و اعتقادات آزادی خواهانه خود شان باشند و هر فردی موظف و محق است که از انتحار و خودکشی که وارثانش نیز نااهلان باشند بپرهیزد. گزینه کاهش فعالیت در اینطور مواقع و مقاطع گزبنه مناسبی است و وظیفه و ضرورتی برای نتیجه گیری و زور زدنهایی که نتیجه ای جز انحراف ندارد وجود ندارد و لا یکلف الله نفسا الا وسعها.
به زور نمی شود بسیج و سپاه را به بهشت برد. آن سازمان متعلق به سیستم حاکم است و سپر سیستم است و سیستم نیز در خط مشی خودش مصمم است.

سپاه با کدام ماست؟ با چشم و ابرو و بر و رویی که نداریم؟ با ساندیسهایی که نداریم و با حلواهایی که نداریم و تصمیم داریم اپوزیسیونهای برانداز و جناح اصلاح طلب را به آن حلواها تبدیل کنیم؟
آن نود درصد که می گویید آقای دکتر، من هستم. آیا شما می توانید سهام نود درصد از سپاه را به نام من ثبت کنید یا فقط دارید بی هزینه حرف می زنید؟
سپاه برای چه قرار است با ما باشد و در کدام روز؟ برای خوردن؟ سال ۸۸ من این آرزوها را داشته ام. خیلی از آن روزها گذشته. سال حدود ۹۶ هم شما داشتید در مورد انتخابات و میثاق نامه ها خوش می درخشیدید که به زندان و اعتصاب غذا رفتید. در بیمارستان بقیه الله سپاه کدام سپاهی اومد اونجا تجمع کرد؟ اونجا باید سپاه میومد که نیومد و رژیم تونست انرژی شما رو تحلیل ببره. اونجا من اومدم و اونقدر تنها بودم که کم مونده بود بشاشم توی شلوارم و کم مونده بود که برم بازداشتگاه. جناب آقای خزعلی، طبق گفتمان جنابعالی من باید سهامدار نود درصد از سپاه باشم. لطفا این حق مرا به من بدهید.

پنج:
من بیست سال پیش اینترنت را در خانه داشته ام و عنوان نابغه قرن را نیز در مورد خودم بکار برده بودم و مشورت فکری من به درد جامعه می خورد

امروز نیز موضوع دکتر خزعلی را صفر و صدی نمی بینم و معتقدم که قهرمانانی همچون دکتر مهدی خزعلی را ما در همه اقشار و اقوام و گروهها و رنگها و تشکلهای اجتماعی نیاز داریم
و همچنین معتقدم که به قول نیچه "دستی که از بخشیدن باز نمی ایستد دزد می شود" و ما موظفیم که بجای دوشیدن شیره جان قهرمانانمان و تبدیل کردن آنها به تفاله هایی که سودای نجات خود، تنها پتانسیل باقیمانده در ایشان شود، قهرمانانمان را به حقوق بگیرانی معمولی تبدیل کنیم تا ایران به قول احمدی نژاد بشود مقام اول جهان.
اپوزیسیون برانداز نسبتا این وظیفه را به گمانم در مورد ایشان انجام داد تا حدی اما حاکمیت خط مش یی داشت که ثابت ماند و امکان تاثیر پذیری از اراده مهدی خزعلی را فراهم نکرد.

در مورد انتخاباتها، حدود سال ۹۶ واضح گفتم. در عین حال که به شدت و محکم از دکتر مهدی خزعلی حمایت کردم، اما در عین حال گفتم که رییس جمهور شدن دکتر خزعلی موهبتی به خود حاکمیت و بسیج و سپاه است و خود آنها نیز باید بیایند و با تابلوی خودشان نیز باید بیایند در حمایت از دکتر فعال شوند و از بچه های مردم نباید انتظار فعال شدن در اینمورد را داشت. انتظار رای از مردم هم خواستم که نداشته باشند و خودشان رای بدهند به دکتر خزعلی.
اما این اتفاق از سوی حاکمیت نیفتاد که هیچ، دکتر خزعلی در همان روزهایی که کشور به ایشان و ایشان نیز به سپاه نیاز داشت به بازداشت رفتند و صد درصد سپاه نیز من را که سهامدار نود درصد از سپاه در دیدگاه دکتر خزعلی هستم در بیمارستان بقیه الله سپاه تنها گذاشتند و امروز کشور به اینجا رسیده است.
این تناقض در واقعیتها را گفتم و همچنین می گویم که من یک حامی دکتر مهدی خزعلی هستم. و هر دو اظهار نظر باید در کنار هم سنجیده شود.

در مورد درون رژیمی و یا برانداز بودن نیروهای اپوزیسیون هم باید بگویم که این مسایل ضرورت اختلاف و پراکندگی نیرو رو ایجاد نمی کنه. در دیدگاه من اصلاح طلبان و نیروهای سازگارتر با رژیم در فردای آزادی ایران از سوی نیروهای نسبتا زخم خورده تر و دورتر و مصون تر از دسترسی رژیم مورد تقدیر قرار می گیرند و منعی بابت استفاده از تجربیات و مشاوره های ایشان برای اداره امور کشور وجود ندارد اما ریاستها باید با فعالان برانداز باشد تا سالها تا پاکسازی های لازم انجام شود. بعد هر که توانست با روزنامه خودش آرای لازم را کسب کند رییس می شود.

البته اگر چنج رژیم توسط نیروهایی در خود رژیم اتفاق بیفته نیز خود اینها ارنج رو تعیین می کنند و من رمقی ندارم که در اینمورد اظهار نظر کنم.
در هر صورت همه اعم از جن یا پری و خیر یا شرور، تلاشهاشون همینه که گفتمان اصلی و خیر رو نمایندگی کنند. اگه من رمق حمایتی داشته باشم از اشرار حمایت نمی کنم و از خودم حمایت می کنم.

شش:
راستی کنجکاوم بدونم چه اختلافاتی بین جنابعالی و دکتر مهدی خزعلی پیش اومده.
ده ساله که با سوال با شکوه اکبر مبنی بر "تو کی هستی" به ایران اومدم فقط اختلاف و درگیری دارم می بینم بجای استقبال دانش بنیان.
دل و روده م اومد بیرون انقدر در این ده سال استفراغ کردم. دیگه حال ندارم.
از اوم مصاحبه سال ۲۰۰۹ اومدم نازل شدم به مصاحبه ۲۰۱۹ اما هنوز هم جامعه ایران ته چاهه!




موفق و سرفراز باشید
علی اکبر ابراهیمی
یکشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۸
۲۴ مارس ۲۰۱۹
تهران

پست‌های معروف از این وبلاگ

مسوولیت امنیت, حرمت و کرامت ثروتهای ملی مردم ایران مستقیما متوجه حکام غرب است