دوستان و دشمنان اکبر در میان ایرانیان معاصر

دوستان و دشمنان اکبر در میان ایرانیان



دوستان و دشمنان اکبر در میان ایرانیان نه و نیم سال اخیر کدامها بودند؟

دوستان و دشمنان اکبر در فضای کسب و کار ایران:

گر چه شرکتی که طی یک سال اخیر در آن مشغول بوده ام _طبق تئوری من الآن هر جا هستم اونجا بهترین جاست و شاد و شکر گزار خدایم_ بهترین موقعیت شغلی ام طی نه و نیم سال اخیر بوده است، اما آنقدر عالی نبوده است که مرا از اظهار نظر در مورد معدل کل موقعیت های شغلی ام در ایران نه و نیم سال اخیر بی نیاز کند.

در این نه و نیم سال اخیر، من در خیلی جاها باید می توانستم کار کنم که نتوانستم. معدل کل همه آنها و کارفرمایان و کارگران و همکاران و موقعیت های شغلی دور و نزدیک به خودم را که در نظر می گیرم، باید کلمات بدی به کار ببرم که در اینجا از آن اجتناب می کنم. چرا که ذهن انسان بیش از آن ارزش دارد که صرف جواب دادن به ناسپاسی ها، ناجوانمردی ها و بی لیاقتی ها گردد. و گذشته از آن من جوابها را از جانم داده ام، یعنی خوبی و تکرار خوبی در جواب دیدن غیر خوبی و تکرار و تداومش. و امروز بجز مشتی تفاله مشمئز کننده از وجودم، دیگر جان و جوانی و رمقی برای جواب دادن به هر آنچه که وقت را بیهوده هدر می دهد در من باقی نمانده.
فقط به همین اشاره اکتفا می کنم که معدل کل آنها نه تنها همکار انجام وظایف جمعی در امور اجتماعی و سیاسی نبود و ریسک مبارزه را با من تقسیم نکرد و آنها نه تنها مرا تنها گذاشتند و مرا جلوی خطر پرت کردند، بلکه حتی بعنوان یک کارگر نیز از من استقبال نکردند و از من بدشان می آمد. در حالی که خط مشی رفتاری من با دیگران برای خودم تعریف شده و دارای چهارچوب بود.
واضح است که علی رغم کم و کاستی ها و عیب و ایرادهای خود اکبر، اما فداکاری ها، مبارزات سیاسی، خیرخواهی ها، دلسوزی ها و خیلی چیزهای دیگر از همین دست از سوی اکبر،
نه صرفا به معنی عاشق چشم و ابروی چنین جامعه ای بودن، نه صرفا به معنی اعتقاد به لیاقت چنین جامعه ای، نه صرفا به معنی بدهکاری به چنین جامعه ای
که در عین همه اینها
در اصل به معنی رفتار، اقدام و عمل من در محدوده شرایطم به شکلی بوده است که در شان من باشد.
و همچنین به معنی احساس ناخودآگاه من مبنی بر حق مالکیت بر ایران و تعهد و مسوولیت پذیری ناخودآگاه و هزینه پرداختن ناخودآگاه در این جهت. در این جهت که نوکر و پاسخگوی همه خانواده ها بدون استثنا در این کشور باشم، حتی اگر اولیای هر یک از آن خانواده ها در روزگار سختی ها به داد من نرسیده باشند، که البته معدل کل اولیای آنها در روزگار سختی به داد من رسیدند و مرا کمک کردند.





دوستان و دشمنان اکبر در فضای سیاسی ایران معاصر:

در سال ۲۰۰۹ میلادی مصادف با ۱۳۸۸ شمسی
من از سند تبیین مبانی نظری اصلاحات حمایت کردم.
سپاه و بسیج و دیگر هویتهای نزدیک به حاکمیت سیاسی کجا بودند؟ انتظارم پیروی ایشان از اکبر بود. آنها پی روی نکردند و اندازه نره خر هم بودند و خودشان خودمختار بودند و از من حرف شنوی نداشتند. آنها را به حال خودشان رها کردم. در آن مقطع زمانی، با تنها رها کردن من، از من فاصله گرفتند و امروز خودشان مسوول نجات موجودیت خودشان هستند.

خاتمی را کیهان گفت اگر بیاید همانطور که بینظیر بوتو ترور شد و هند به آشوب کشیده شد اینجا نیز همانطور می شود، موسوی و کروبی را بعنوان گزینه هایی که خواست و توان نمایندگی گفتمان اصلاحات را دارند و از فیلتر شورای نگهبان نیز می توانند عبور کنند به پویش سبز نیم میلیونی ما معرفی کردند.
کاندیداهای دیگری نیز نمی شد برای اصلاحات پیشنهاد کرد.
پویش سبز نیم میلیونی ما
_که مستقل است از خاتمی و موسوی و کروبی و منزه است از فروکاسته شدن به ابتذالی که رقابت محمود احمدی نژاد با هر یک از ایشان در انتخابات ریاست جمهوری آن سال نام دارد،_
"شرف و حیثیت ایران و ملت ایران" بود.
شرف و حیثیت ایران و ملت ایران چه شد؟ در این نه و نیم سال اخیر چه بر سرش آوردند؟ نامش از پویش به جنبش تغییر کرد.
خیلی اتفاقها افتاد. روحانی آمد و دیگر موضوعات.
همین که دست هر شهروند یک گوشی هست و می توانند امور جمعی جامعه خویش را بشناسند و رصد و دیدبانی کنند و هر کی برای خودش شده یک مفسر سیاسی و .... ، من کار خودم را و آرمانهای اصلاحات را در حد خودم و در حد توانم انجام شده می بینم. ملت ایران آنقدر بزرگ هستند که امروز می توانند حقوق و منافع و مصالح ملی خودشان را بشناسند، بخواهند، بدست بیاورند و از آن محافظت کنند. خواست ما نیز همین چیزها بوده.
بقیه متن را از جاهای دیگر در نوشته هایم استخراج کنید. من دیگر رمق و نای اظهار نظر ندارم.

فقط این کشور خودش یک تجربیات سیاسی و یک فضای سیاسی و یک اپوزیسیون در تبعید و زندان و قبرستان و یک چنین چیزهایی بطور حرفه ای دارد.
کارشناسان جوانی نیز دارند که از دانشگاهها سبز می شوند و در دسترس استخدام برای مدیریت و نمایندگی امور کشور و ملت هستند.
مواظب باشید که امین حیایی ها و دیگر "تازه به اکبر نزدیک شده ها" سروران جدید و لیدرهای اصلی تان نشوند و اگر شدند، توی دهان تاوان داده های راه مبارزه و همچنین جوانان کارشناس و شایسته نزنند. که در اینصورت طوری قصد تودهنی زدن به ایشان را پیدا می کنم که در صورت موفق شدنم برای زدن آن تو دهنی، کل مجموعه تحت تاثیر قرار می گیرد و در صورت عدم موفقیتم در زدن آن تو دهنی، ممکن است خودم تحت تاثیر قرار بگیرم.
هر استعدادی در عرصه های کلان مدیریت و نمایندگی کشور را در جای متناسب و شایسته خودش بپسندید. موفق و موید باشید.



علی اکبر ابراهیمی

جمعه
۱۹ مرداد ۱۳۹۷
۱۰ آگوست ۲۰۱۸
مقابل سفارت آراج کشورهای ۵+۱ در تهران

پست‌های معروف از این وبلاگ

مسوولیت امنیت, حرمت و کرامت ثروتهای ملی مردم ایران مستقیما متوجه حکام غرب است