کشورهای 5+1 باید برای اتباع و شهروندانشان زندان باشند

کشورهای 5+1 باید برای اتباع و شهروندان خودشان زندان باشند

نظام پرداختها در صنف من (پمپی بتن) شفاف شود بهتر است. خیر و صلاح همه ما در همین است که من می گویم. فقط شرکتی که خودم هستم را نمی گویم. اینجا بهترین شرکت است و شرکتی است که دارد به من نان می دهد. معدل کل شرکت بتن ها در ایران را می گویم. اما متاسفم که نظر انتقادی ام که یک نمونه اش نامه زیر است فقط به شرکتی که به من نزدیکتر است ارایه می شود و این ظلم به این شرکت است و همه شرکت بتن ها در ایران باید این قبیل انتقادات را بپذیرند و نه فقط این شرکت که دارد به من نان می دهد و بهترین شرکت است.
مقام مسوول محترم در شرکت، با سلام.
خواهشمندم در صورت امکان لطفا
ساز و کاری ایجاد گردد تا
هر کارگر پمپ بتواند
به آسانی و بطور روشن و مستقیم
از مقدار انعامی که بابت هر ایستگاه به وی تعلق می گیرد مطلع شود.
با توجه به نسبتا طولانی بودن مدت زمان پرداختها و پراکندگی نفرات و ایستگاهها،
خواهشمندم لطفا
با تهیه فهرستی شفاف و قابل دسترس برای عموم،
رانندگان محترم، اپراتورهای محترم و کارگران گرامی را
جهت گرفتار نشدن به سردرگمی های غیر ضروری، نالازم و غیر مفید یاری فرمایید.
با سپاس از بابت همه چیز،
علی اکبر ابراهیمی
کارگر پمپ

پس از اخراج قابل اجتناب و غیرقابل توجیه من از پروژه بزرگ شرکت و بازگشتنم به شرکت، یعنی طی چهار ماه گذشته، دو بار درخواست کتبی فوق را به بخش اداری ارایه داده ام اما اعتنا نشده است. تا بالاخره پس از یک فاصله 57 روزه، راننده با یک وضع بد و با تهدید و عتاب و بداخلاقی، لیست جدید بعدی اش را به من ارایه داد. نمی دانم که آیا با لیست خود کارخانه تطابق دارد یا نه. اما طبق لیست ادعایی خودش، 362 هزار تومان از پولی که ادعا می کند به من پرداخته است را به من نپرداخته است.
من که کارگر ایرانی کارفرما هستم وضعم این است و در مورد دیگر کارگران یعنی افغانی ها، که همین راننده امروز در موردشان پچ پچ می کرد و خط و نشان می کشید (ارعاب ایشان برای الگو نگرفتن از اکبر در مورد تقاضای اصلاح و شفافیت در نظام پرداختها) ، خدا می داند که وضع چگونه است.
اگر کارفرما
_که من از ایشان ممنونم و نسبت به ایشان حسن نیت دارم و گفتم اعتقاد دارم در این گل آلود بودن آب و شفاف نبودن سیستم نفع و سهم نمی برد_
با هر پرداختی به راننده ها که ایرانی هستند، یک کپی نیز از لیست پرداخت را در دسترس عموم قرار می داد، راننده اینقدر امکان مانور و ادا در آوردن _و تعریف داستانهایی که فقط به درد همان کارفرما می خورد و نه به درد کارگر_  نداشت و کارگر جرات می کرد در همان روزهای پرداختها به راننده مربوطه مراجعه کرده و پولی که سیستم اداری شرکت کارفرما به راننده داده تا به کارگران پراخته شود را از راننده مطالبه کند.
به دفتر گفته ام من برای کارفرما کار کرده ام و نه برای راننده وی و مبلغ مورد اختلاف را از کارفرما می خواهم. اما فعلا خبری نیست بغیر از آنکه مرا از پمپ پیاده کرده اند و آنها را فرستاده اند سر ایستگاه و کار. و من مانده ام وسط تا تحقیر شوم و از نظر مالی نیز باز هم متضرر گردم. بنا دارم این یادداشت را به زودی حذف کنم تا قد و اندازه ام به اندازه یک درگیر مشکلات شخصی خود در اجتماع آنچه که ملت قهرمان ایران نامیده شده است به نظر نرسد و بتوانم بگویم که منتقد نظام هستم.

یک یادداشت دیگر
ضمنا
از شورای حل اختلاف زنگ زده بودند که بروم نامه استعلام مجددی به بانک ببرم بابت پرونده آن پانصد دلار که آن نیز طرفش یک ایرانی ملت کارت دار است. بیست و پنجم بهمن _که بارندگی برف عمده امسال نیز به گمانم همان یک ذره برف همان روز بود_ رفتم و گفتند که صحت و سقم واریز را بانک در زیر همان نامه تایید کرده و باید در یک نامه جداگانه تایید کند. آن کار را نیز انجام دادم و باز هم منتظرم.

پست‌های معروف از این وبلاگ

مسوولیت امنیت, حرمت و کرامت ثروتهای ملی مردم ایران مستقیما متوجه حکام غرب است