خوردن و آشامیدن من به حالت عادی بازگشته است



امروز به مقابل سفارت آلمان در تهران رفتم. ساعاتی و یا دست کم ساعتی در آنجا بودم تا ساعت یک و ده دقیقه ظهر به وقت ایران. از سفرا و وزرا هیچ خبری نشد و آنها نیامدند به من کمک کنند. یک ماشین پلیس را نزدیک خودم حس می کردم که دست کم پانزده دقیقه توقف کرده بود و نمی رفت. من که کار جستجوی شغل در صفحه نیازمندیهای روزنامه همشهری را به پایان رسانده بودم در حالی که تلفن کارفرمای سه سال قبلم را جواب می دادم و در مورد کار کردن با ایشان قرار می گذاشتم، آن محل را ترک کردم.
عصر امروز به اعتصاب غذایم پایان دادم تا همچنان روی فرم آبرومندانه خودم باقی بمانم و ظاهرم نا مناسب جلوه نکند و کلیه ام خشک نماند و سلامتی ام در معرض آسیب قرار نگیرد. به کمک خودم توانستم به اعتصاب غذایم پایان دهم. مخاطبان اعلامیه که همان وکلا و سفرا بودند هیچ کاری برایم انجام ندادند. من هم وقت بیشتری برای صرف کردن در اینمورد نداشتم. نهایت استفاده ماجراجویانه ای که می توانستم از فاصله بین شغل قبلی و شغلی که فردا یا پس فردا شروع خواهم کرد داشته باشم همین بود که انجام شد. ظرفیتم همین است. بیشتر نیروهای اعتراضی ام را قبلا صرف کرده ام و امروز دیگر نیروی چندانی برای اعتراض در من باقی نمانده است. داشتم به خودم کمک می کردم. خودم به همین میزان اکتفا کردم. خودم به خودم رحم کردم. خودم به خودم کمک کردم. وکلا و وزرا و مقاماتی که در اعلامیه از آنها کمک خواستم و آنها به کمک من نیامدند را به خدا واگذار می کنم و خودم کاری با آنها ندارم.
حضورم در آنجا "پاتوق اکبر در ایران" به شکلهایی پراکنده و کم و یا زیاد و اعلام نشده و یا اعلام شده و هر گاه که وقت کردم و هرگاه که حوصله اش را داشتم و یا خوشم آمد و هرگاه که نیاز و لازم داشتم و .... تداوم خواهد یافت.
اما اعتصاب غذایی که خبرش را دیروز داده بودم امروز عصر پس از ساعت سه و خورده ای با خوردن آب، بستنی و شیرینی پایان یافت.

پست‌های معروف از این وبلاگ

مسوولیت امنیت, حرمت و کرامت ثروتهای ملی مردم ایران مستقیما متوجه حکام غرب است