اعلامیه شماره 11 تحصن اکبر

اعلامیه شماره 11 تحصن اکبر
کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل،
سرکار خانم ناوی پیلای و یا هر شخص دیگری که در این مقام قرار دارید و یا در این مقام قرار خواهید گرفت،
و یا هر مقام مسوولی در یو. ان. ایچ. سی. آر،
با سلام و احترام.
من سالهاست که یک پاسخ روشن، رسمی و کتبی قبولی و یا ردی به در خواست پناهندگی ام از یو. ان. ایچ. سی. آر می خواهم تا بتوانم برای امور زندگی و رفاهی و امور مطالعاتی و پژوهشی و امور پیشرفتی و توسعه ای خودم در یک شرایط و وضعیت ثابت برنامه ریزی کنم.
با توجه به این که من اعلامیه تحصن اکبر، اعلامیه شماره دو تحصن اکبر، اعلامیه شماره سه تحصن اکبر و الی دیگر اعلامیه های تحصن اکبر در مقابل دفتر سازمان ملل در تهران را نگاشته ام و برخی از مردم ایران از این بابت نزد من در مورد در خطر بودن سلامتی و امنیتم در ایران ابراز نگرانی می کنند، من در نظر دارم طی ماههای آینده بمنظور مراجعه مجدد به یو. ان. ایچ. سی. آر، ایران را به مقصد ترکیه و یا مالزی ترک کنم.
اما با توجه به اینکه من در اعلامیه های فوق الذکر کشورهای 1+5 را در مورد مشکلات و مصایب داخلی ایران مسوول شناخته و مورد سوال قرار داده ام و به شکلی تئوریزه شده لازم و ضروری دیده ام که هزینه "مجموعه خسارات اکبر در ایران و جهان" از کرامت، حرمت و امنیت کشورهای 5+1 پرداخته شود، در عرصه های بین المللی نیز برای ثبات و منافعم نگرانم.
در ایران بر مبنای هویتهایی ضد سبز و افراطی، آبادی هایی خرد و کلان و آشکار و نهان از زندگی شکل گرفته که از نظر من ضد زندگی و توسعه و آبادانی ایران و جهان و ایرانیان و جهانیان، نا حق، اشاعه دهنده فساد و محکوم به مجازاتند. و من بر این موضع مصمم هستم. پس بدیهی است که در کوتاه مدت در ایران، تصوری از ثبات برای من و منافعم وجود نداشته باشد.
هر چند که ثبات و تضمین در ایران برای من گران محاسبه شد و امنیت من در ایران روی هواست (احتمالی و نامطمئن) است و حتی شاید جانم هم در ایران بخاطر نگارش اعلامیه های تحصن فوق الذکر درخطر است، اما با توجه به این که من در آن اعلامیه ها کشورهای 5+1 را در مورد مشکلات و مصایب داخلی ایران مسوول شناخته و مورد سوال قرار داده ام و از کشورهای 5+1 انتظار توجه مسوولانه به لزوم و ضرورت توسعه و ارتقای سطوح تمدن در کشورهای جهان به سطح تمدن مطلوب و آرمانی و پرداخت ایثارگرانه و فدا کارانه هزینه در این راه را داشته ام،
می ترسم که در خارج از ایران نیز کشورهای 5+1 مانع اعمال اراده سازمان ملل مبنی بر حمایت از اکبر (علی اکبر ابراهیمی) و کمک به وی شوند
و تهدید ها و تحدیدهای نامحسوس، ناخودآگاهانه و یا حتی شاید گاهی هم خودآگاهانه آن شش کشور ابر قدرت نظامی جهان معاصر و جو رعب و وحشتی که در دوران برتری و سروری و مسوولیت آنها بر جهان حاکم است، دیگر کشورها را نیز مجبور به دردسر سازی و سخت گیری های نامتعارف و نامعمول برای من کند.
همانگونه که قبلا نیز بارها همینطور شده است. آری. القائات نامحسوس و احتمالا ناخود آگاهانه و اتوماتیک کشورهای 5+1 بر علیه اکبر، فقط کمترین و حداقل خطر از سوی آن کشورها بر علیه اکبر در عرصه های بین الملل بوده است. و من از تداوم آن خصومتها می ترسم
و از شر آن به تو (سازمان ملل) که تعیین خدا در زمین و نمونه و ورژنی _نسبی، شایسته تشویق، ناقص و در حال ارتقا و تکامل_ از خدا هستی پناه آورده ام.
و از شر آن به تو
(سازمان ملل، جنبش سبز ملت ایران، هر یک از شهدای جنبش سبز ملت ایران، هر یک از نخبگان نمادین جنبش سبز ملت ایران، هر یک از سبزهای آسیب دیده در جنبش سبز ملت ایران، هر یک از انبیاء و اولیاء و صالحان و خوبان معاصر و گذشته و آینده و هر جان آزاده ای(
که تعیین خدا در زمین و نمونه و ورژنی نسبی از خدا هستی پناه آورده ام.
و تو (سازمان ملل) برای حمایت از من اختیار کافی داری و نیازی به هیچگونه مجوزی از سوی کشورهای 5+1 نداری
و حتی اگر بخواهی می توانی یک بخش "تحقیق و توسعه اکبر" در همه شعبه های سازمان ملل در همه کشورهای جهان تاسیس کنی و کم کم سازمان ملل را در سازمان اکبر و در "دولت جهانی اکبر"ادغام و منحل و محو کنی،
و کشورهای 5+1 را توان و نای مخالفت با اراده همه ملتها و کشورهای جهان که قرار بوده است در اراده تو (در اراده خیر) متبلور شده باشد نخواهد بود.


عالیجناب
من هنوز هم خواهان یک پاسخ روشن، رسمی و کتبی قبولی و یا ردی به درخواست پناهندگی ام از یو. ان. ایچ. سی. آر هستم

تا اگر آن پاسخ "ردی" باشد، لااقل از هزینه ها، آسیبها و خسارات فرار مجدد از ایران به امید مورد حمایت یو. ان. ایچ. سی. آر قرار گرفتن مصون بمانم و ایران را با چنان امیدی ترک نکنم و نیروها و ظرفیتهایم را بیش از پیش در راه درخواست حمایت از یو. ان. ایچ. سی. آر هرز و هدر ندهم و در اثر ضعف بیش از پیش، به مرگ که آرزوی کشورهای 5+1 برای من است نزدیک و نزدیکتر نگردم.
من حداقل را از یو. ان. ایچ. سی. آر خواسته ام. یعنی چیزی که معمولا به هر پناهنده ای داده می شد (یک جواب قبولی و یا ردی). پس یو. ان. ایچ. سی. آر توان رفع این اخلال عجیب در کار مرا دارد و هیچ حسود و بدخواهی نمی تواند در اینمورد به یو. ان. ایچ. سی. آر خرده بگیرد. حتی اگر آن بدخواه و حسود، گروه 5+1 و یا هر یک از اجزای _نسبتا به اکبر دورتر و یا نسبتا به اکبر نزدیکتر_ آن باشد.
سازمان ملل، حقیقت نازل شده بر عصر ماست و البته که از 5+1 نیز برتر است و ما با سازمان ملل و ورژنهای ارتقا یافته و به روز شده سازمان ملل، بندگی خدا (هماهنگی و نظم و تعقل) و معرفت خدا (معنی و عشق و حال) را بطور نسبی تجربه و تمرین می کنیم.
و خدا، ورژن جامع، کامل، نهایی و مطلق سازمان ملل و محافظ ما و خارج از حد و حدود قابل تصور برای ذهنهای کوته بین حکام و مقامهای مسوول کشورهای 5+1 است و پشتوانه اصلی من و سازمان ملل، فقط خداست و
عشق اکبر فقط خداست.

سفرهای خارجی من که تلاشی بودند به امید دریافت کمک و حمایت سازمان ملل برای برخوردار شدنم از امکان مهاجرت به یکی از کشورهای توسعه یافته غربی از طریق سازمان ملل، همگی ناموفق بوده اند. و هر یک از آن شکستها، باعث تضعیف من و تحلیل رفتن شدید توان و نیروهایم در ایران می شده است.
عالیجناب،
شاید من برای گرفتن نتیجه مورد اشاره در این نامه (جواب قبولی و یا ردی به درخواست پناهندگی ام از یو. ان. ایچ. سی. آر) فرصت فرار مجدد از ایران و مراجعه مجدد به یو. ان. ایچ. سی. آر را بیابم. اما شاید حتی چنین فرصت، توان و نایی را نیز نیابم. من امروز در همین ایران انتظار دستیابی به نتیجه مورد اشاره در این نامه را دارم.
هر بلا و آسیب و خسارتی که بر سر من می آید، سازمان ملل تقصیری ندارد و هیچ مسوولیتی از نظر من متوجه سازمان ملل نیست. بلکه کشورهای 5+1 مسوول به سخره گرفتن اکبر و جهان اکبر بوده اند و باید پاسخگو باشند.
می دانم که تو (سازمان ملل) هیچگاه از دلت نمی آمد و راضی نمی شدی که اکبر بین زمین و هوا معلق و بلاتکلیف باشد و مدتها در همان حالت بماند. آری، کار، کار کشورهای 5+1 بوده است. آنها بودند که شیره اکبر و جهان اکبر را کشیدند تا از اکبر و جهان اکبر فقط تفاله باقی بماند.

ای سازمان ملل، ای جنبش سبز ملت ایران،
من هیچ کم و کسری و مشکل و گرفتا ری یی ندارم و تو را به جان خودم و به مرگ خودم قسمت می دهم که به هیچ وجه نگران من نباش و باور کن که برای من همه چیز در حالت مطلوب است.
همانطور که من در اثر بزرگی تو باورم شده بود که همه کم و کاستی ها و درد و غم ها و مرض و بیماری و گرفتاری های مربوط به خودم و جهانم و نا مربوط به تو را باید به تو ارایه کنم و با افتخار و بدون شرم از ضعفها و کاستی ها و فرا پکنی ها و بیچارگی ها و خود خواهی های خودم با تو درد دل کنم و بجای آن، غذا و حمایت مالی و معجزه نجات و پکیج مهاجرتی و چیزهایی از این دست دریافت کنم. و در جنگهای قدرت، در همه زمینه های جنگ قدرت از تو _که پدری سبز و مهربان و دلسوز برای همه فرزندان و طرفها و نه فقط برای من بودی_ انتظار داشته باشم که حمایتم کنی!
و تو به باور من توهین نکردی و توی ذوقم نزدی و دلت برایم سوخت و به من محبت کردی و محبت کردی و محبت کردی تا من با یقین ایمان آوردم که خدایی هست.

راستی، چطوری؟ خوبی؟ خوشی؟ نوکرتم.

با سپاس و با احترام،
علی اکبر ابراهیمی
جمعه ۲۷ تیر ۱۳۹۳
۱۸ژوئیه ۲۰۱۴
ایران. تهران. مقابل دفتر سازمان ملل در بلوار شهرزاد

پست‌های معروف از این وبلاگ

مسوولیت امنیت, حرمت و کرامت ثروتهای ملی مردم ایران مستقیما متوجه حکام غرب است