دلقکهای ملت در مقابل دلقک های شیطان

 در کارگاه نظریه پردازی خود، همه صاحب منصبان حکومتی را دلقک نامیده ام. روحانی و اصلاح طلبان عضو ساختار قدرت در جمهوری اسلامی و اصولگرایان خداپرست عضو ساختار قدرت در جمهوری اسلامی از گروه دلقکهای ملت هستند
و جناح صدا و سیما یا همان ضد سبزهای افراطی برجسته و صاحب اختیار جمهوری اسلامی ایران، دلقک های شیطان هستند.
بدین ترتیب، بین اصلاح طلبان و عموم و تحولخواهان و سرنگونی طلبان و همه و همه نیز یک درک و تفاهم متقابل بهتر و بیشتری پدید می آید و همه می فهمند که ما انتخاباتهای مبتذل جمهوری اسلامی را حتی در حد یک خیمه شب بازی نیز قبول نداریم و طبعا شرکت ما در آن انتخاباتها به معنی تایید رژیم و تزریق اعتبار به آن نیست و اگر انتخابات را جدی می گیریم صرفا بخاطر به هم ریختن تعادل جناح شیطانی ضد سبزهاست و بخاطر آنکه انتخاباتها به راحتی از گلوی خودکامگان ضد سبز پایین نرود.
آنکه ضد سبز است و درون ساختار قدرت، بخاطر خودکامگی مضحک و مسخره اش دلقک است و آنکه ضد سبز نیست و درون ساختار قدرت است، بخاطر مجبور بودن به رعایت اصول و قواعد سیستم امنیتی و اطلاعاتی جناح ضد سبز که فحاشی نسبت به جنبش سبز فقط یک نمونه از آنهاست، دلقک است. از ایثارگر و ملامتی بودن این دومی متشکریم. تمایل به قدرت است دیگر، چه کارش می شود کرد. آنها ارزششان برای ما از ضد سبزها بیشتر است و از امثال تاجزاده و موسوی و خاتمی و مهاجرانی که عضو رسمی ساختار قدرت در جمهوری اسلامی نیستند کمتر است. مزدشان نیز پستهای حکومتی است که کم پولی هم نیست انصافا برای مزدوری ملت. و چه مزدوری یی بهتر از مزدوری خود ملت؟! اما حواسشان باشد که فردا پس فردا حق ندارند خود را در سطح امثال محمد سیف زاده جلوه داده و ادعای شهادت و ارث و میراث و حق شهید و حق جانبازی و غیره کنند. زیاد نباید پررو شوند که همچون رفسنجانی بزرگ ملت توهم برشان دارد و بخواهند از خودشان تندیس قهرمان ملت بسازند. کسانی که چوب سپاه توی مقعدشان است و دارند کار می کنند را چه به این حرفها!
اصلا تو بگو مزد بگیر و یا کارگر و کارمند ملت. چرا از کلمات نامناسب برای آدمهای نزدیک به ملت استفاده کنیم؟ آیا ما هم عضو رسمی ساختار قدرت در جمهوری اسلامی هستیم که مجبورمان کرده باشند به هم فحش بدهیم؟ ما جمع می شویم، آنها تفریق. مادران پارک لاله که قرار بوده است بدنامان ایران معاصر باشند، در سالهایی بس سخت که حتی به دعای کمیل آنها نیز هجوم برده می شد، سفره پهن کردند و افطاری دادند و اصل خانم جلسه بودند. و خانم جلسه های جناح ضد سبز این روزها نگران افشای انواع مفاسد خویش و نزدیکان خویشند.
ما باید در همه مراحل، چه انتخاباتها و چه جاهای دیگر از دلقک های ملت حمایت کنیم. این موضوع به معنای حمایت از عدم سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ایران نیست. بلکه به معنی تو دهنی زدن به جناح ضد سبزهاست.
تو دهنی زدن به همانهایی که بجز رفسنجانی و دیگر دلقکهای ملت
_که به قهرمانان ملی و به همه امید ما در مورد آرمانهایمان برای ایران تبدیل شده اند_
گزینه دیگر و یا آزادتر و "مستقل از رژیم" تری در خیمه شب بازی های انتخاباتی شان برای ملت ما باقی نگذاشته اند و نتیجه اش هم این شده که ایران برای اکبر پس از گذشت پنج سال از سال 88 هنوز حتی یک پاسخ قبولی و یا ردی هم به درخواست پناهندگی اکبر از سازمان ملل نگرفته است. دلقکهای شیطان نگرفته اند. دیگر اعضای ساختار قدرت در جمهوری اسلامی ایران هم دلقکند و میزان اعتبارشان نزد اکبر محدوده هایی دارد. چرا که ایشان نیز نگرفته اند. هیچکس نگرفته. اپوزیسیون هم نگرفته. اما اپوزیسیون عضو رسمی ساختار قدرت در جمهوری اسلامی ایران نیست و طبعا مسوولیت اینگونه ای هم ندارد و در اینمورد در مواقعی که به پر و پای اکبر نمی پیچد، بدهکار پاسخگویی نیست و ملامتی نیز بر آن نیست.
با سپاس

علی اکبر ابراهیمی
راهنمای ملت ایران در انتخاباتها
12 خرداد 93
2 ژوئن 2014
تهران

پست‌های معروف از این وبلاگ

مسوولیت امنیت, حرمت و کرامت ثروتهای ملی مردم ایران مستقیما متوجه حکام غرب است