فضای کسب و کار در ایران سفله پرور است

سران قوای نظامی ایران اخیرا یک عروسی یی گرفته بودند که احمدی نژاد نیز در آن حضور داشت. و حتی سخنرانی هم کرد.
اخیرا فرمانده سپاه نیز برای روحانی خط و نشان کشیده که چونکه دعوتنامه رسمی برای بسیج نفرستاده ای و جرایم و گناهان ایشان را بطور قلمبه نشسته ای و پاک نکرده ای و مسوولیتش را نپذیرفته ای، بسیج زیاد نمی تواند احساس کند که برای کمک به دولت در مورد اقتصاد، دستش باز است.
دستهای رانتی در کار است که خدا نشناس، بی دین و ایمون، بی پدر مادر و .... بوده و هشت سال تمام قدرت اجرایی کشور را نیز در دست داشته است. معلوم است که این رانت تا امروز چقدر قدرتمند و مسلط و توانا شده است. خون مردم را کرده اند توی شیشه و همان سیب زمینی یی که در زمان عروسی های احمدی نژادی شان به رایگان در شهرهای مختلف پخش می کردند را امروز می خواهند به "ملت سبز انتخاب کن ایران" بفروشند چهار یا پنج هزار تومان تا شعله های آتش سبز خرداد ماه 92 در حد و اندازه هایی کار راه انداز نگه داشته شده و کنترل شود و بیش از حد گسترده و خطرناک نشود و حتی پس از استعمال، خاموش نیز بشود.
تا تضمین و سند و مدرک کافی و رسمی از رییس جمهور هم نگیرند حاضر به همکاری نیستند. حتی اگر آن رییس جمهور، سبز و یا اصلاح طلب هم نباشد و محافظه کار و میانه رو باشد. بالاخره باید ثابت کنند که چقدر به اقتدار و تقدس خودشان اعتقاد و باور دارند!
فضای کسب و کار و سفله پروری اش در ایران همان بود که در سطور فوق گفتم.
در مورد محیطهای کسب و کاری ام در ایران نیز مواظبم که فقط در مورد معدل این موضوع اظهار نظر کنم و نه در مورد فرد و یا افراد خاصی. (در سطور بعدی نیز منظور همان معدل است). اما نمی دانم چرا من که درآمدم برایم مهم است و سرم و تمرکزم توی کارم است و با هیشکی هم کاری ندارم و برای اطرافیانم هم احترام قایلم، بغیر از تداوم رنجهای روحی قبلی، چندی است که بخشی از درآمدم (موسوم به انعام پمپ) نیز بواسطه محرومیت از کار بر روی پمپ، قطع شده است. با این اوصاف دارم از پیگیری برنامه مالی ام نا امید و منصرف می شوم و شاید به زودی به کار در آن کارخانه پایان داده و شغلم را از دست بدهم و بروم و خودم را از میله های سازمان ملل و یا یو. ان. ایچ. سی. آر  آویزان کنم تا لااقل در جا نزنم و اگر پیشرفت مالی ندارم و نمی توانم اهداف مالی ام را پیگیری کنم، لااقل دیگر کارهای نیمه کاره ام را به پیش ببرم و در فرصتی که در کنار همین چند تا حرکت پیدا می کنم، دنبال یک شغل جدید نیز بگردم.
راستی اگر روحانی _فقط و فقط به دلیل اینکه قرعه اقتصاد مقاومتی به نامش افتاده و نه بدلیل آنکه از سبزها حمایت نکرده،_ دزد و دروغگو شناخته می شود، تقصیر من است که روحانی دزد و دروغگوست و من در چنین وضعیتی اصلا باید جواب چه را بدهم؟!!!
فعلا نامه زیر را در تاریخ چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۳ _ ۱۶ آوریل ۲۰۱۴ ارایه داده ام. تا ببینم که بعد چه خواهد شد.
جناب آقای مهندس فلانی، با سلام.
با توجه به اینکه در مورد بیرون رفتنم با پمپ و برخوردار شدن از انعام آن ثبات لازم را مشاهده نمی کنم، لطفا پیش بینی تان از وضعیت درآمدی من طی ماههای پیش رو را به اطلاع من برسانید تا بتوانم برای امور خودم برنامه ریزی کنم.
لطفا تصویر این نامه جهت اطلاع به
مهندس فلانی، مدیر کارخانه
و مهندس فلانی، صاحب کارخانه
نیز ارایه گردد.
با تشکر،
علی اکبر ابراهیمی
فروردین 1393

پست‌های معروف از این وبلاگ

مسوولیت امنیت, حرمت و کرامت ثروتهای ملی مردم ایران مستقیما متوجه حکام غرب است