بقای همه طرفهای ایرانی در ماندن روحانی است

مصاحبه اخیر ابراهیم یزدی ریفرنس مشخصی در مورد حسن روحانی برای اهالی فضای سیاسی ایران است.
بعد از احمدی نژاد خاتمی نمی توانست کاری کند. دیدیم که حتی ثبت نام هم از دستش بر نیامد. بعد از احمدی نژاد کشور ما به یک پتیاره تر از خودشان که پرزیدنت "حسن روحانی" نام داشت نیازمند بود که حریف خسارات به جای مانده است با اشتهایی ویژه. جنبش سبز اما با پس گردنی زدن به روحانی بیشتر حال می کند و زحمت حمایت از روحانی را به جناح خامنه ای واگذار کرده است. همو که از دولت روحانی برای اجرای طرح سپر مردمی استفاده کرده است.
یکی در تاکسی می گفت احمدی نژاد خیلی جرات داشت و جلوی خیلی ها ایستاد. گفتم اما جلوی سرکوب جامعه مدنی و همسویان فکری اکبر در سال 88 نایستاد. آن خیلی ها اگر یکی شان رفسنجانی باشند رفسنجانی وضعش از خود احمدی نژاد خیلی بهتر بود. چرا که رفسنجانی توفیق همراهی با جنبش سبز را پیدا کرد اما احمدی نژاد توفیق حمایت صریح از جنبش سبز را نیافت. چونکه منافعش در جبهه سرکوب کنندگان جنبش سبز بود، هر چند که جبهه شان باطل بود و طبیعتا به اختلاف و شقه شقه شدن رسید.
احمدی نژاد پول (یعنی مقام ریاست جمهوری را) گرفت و آدم کشت و همسوی حکومت استبداد بی رحم بود. این موضوع مگر شجاعت می خواهد؟ این موضوع فقط رذالت می خواهد و فرومایگی. و بی شرمی البته از بابت تحقیر و تحمیق و تمسخر مردم.

ضمنا جنبش سبز به حمایتهای اروپا و آمریکا افتخار می کند
اما حمایتهای حسن روحانی از جنبش سبز موجب ننگ جنبش سبز است. چرا که در این مدت بطرز بدی زن رژیم شده است و اینهمه اتفاق ضد سبز در این ده ماه در این مملکت افتاده است و وی در کوس صورتش را باز نکرده است یک ضری در اینموارد بزند. از این به بعد هم اگر بزند حتما یک منافعی را از هویت سبز ایران برای خودش و اربابانش در نظر گرفته است.
 همان فحش و بد و بیراه گفتنش به جنبش سبز در سالگرد کارنوالهای کثیف و رسوای عاشورایی رژیم برای جنبش سبز بهتر شد. من همان موقع هم گفتم که روحانی خیلی موذی تر از آن است که این رویکرد افشا شده ضد سبز خویش را تکرار کرده و ادامه دهد.

پست‌های معروف از این وبلاگ

مسوولیت امنیت, حرمت و کرامت ثروتهای ملی مردم ایران مستقیما متوجه حکام غرب است