رهگذرا میان می ره ن, اما تو ثابت می مونی
تیم سرکوب کننده سبزهای ایران در سال 88 (2009) واضح و مشخص است. حتی
خود روسیه با آنهمه حیوانیت و درنده خویی اش, وجدانش درد گرفت و در سطح
برترین شخص در حاکمیت سیاسی خویش (مددف), چند بار از آن تیم برائت جست و
چین پول پرست نیز برای اپوزیسون ایران بواسطه پخش یک مصاحبه, احترام قایل
شد.
از تیم سرکوب کننده سبزهای ایران در سال 88 (2009) چه سواره نظام آن تیم و چه پیاده نظامش, هر چند نفر را هم که دستگیر کنیم برد است. در انواع بازجویی ها به امید این که در بزم و پایکوبی های اکبر چیزی چیزی گیرشان بیاید مثل هولو اعتراف خواهند کرد و دیگر همدستانشان را لو خواهند داد. همانطور که امروز احمدی نژاد و خامنه ای مجبوربه لو دادن همدیگر شده اند ومنتش را هم بر سر منتقدین و سبزها میگذارند. آخر عاقبت مشارکت در شر و جرم و معصیت مگر چیزی غیر از این است؟ اصلا به خایه های اکبر که آن دو با هم قهرند و یا آشتی! اصلا آشتی باشند. مگر در سال 88 نبودند؟ تا امروز کم مگر آشتی و جون جونی و در تنگ هم بوده اند؟
خامنه ای در صدد قلب صورت مسئله است. برگزاری اجلاس عدم تعهد در تهران, به راه انداختن فتنه و تنشهای خیابانی احمدی نژاد در سال 92 و دیگر حوادث, مصنوعات خامنه ای هستند برای رد گم کنی, برای شریک جرم سازی, برای تغییر فضا. اما تیم خامنه ای باید برود. اگر زودتر رفته بود اجازه می دادیم که زندانبانش رفسنجانی باشد. تنها راه باقیمانده برای خامنه ای همان جهاد و حماسه است.
همین که نتوانسته اند جلوی آمدن بهار (گفتمان و ادبیات سبز) را بگیرند و در باتلاق دارند برای مصادره بهار و کلمه های سبز زور می زنند نشانه اهمیت و ثبات حقیقت است. هزار تا هم که تظاهرات سوری به راه بیاندازند _اعم از زرگری و خونین_ باز هم تیم سرکوب کننده سبزهای ایران در سال 88 (2009) برای ناظران شناخته شده است.
به قول گوگوش, رهگذرا میان می ره ن, اما تو ثابت می مونی!
اکبر فعلا بیشتر نمی تواند بنویسد. نقدهای مربوط به حضور خاتمی ذهن اکبر را بمباران اطلاعاتی کرده اند. دیشب هم کار اکبر تا صبح طول کشید. روبروی سبزه میدان در بازار یک ساختمان بزرگ شروع شده که حدود 25 متر زمین کنده شده است. بتون آن پایین را می ریختند.
ضمنا تا جایی که اکبر اطلاع دارد, نخبگان جنبش سبز ملت ایران قطعا طی 5 ماه آینده هیچگونه شورش خیابانی یی نخواهند داشت و اولویت اول و اصلی ایشان, معالجات برای ترمیم زخمها و آسیهای خویش است. وظیفه, همه توان و بهترین و مناسب ترین کاری که برای جامعه می توانند انجام دهند نیزهمان کاستن از رنجها و تالمات "خودشان" است. نه آنکه با اتهامات احمقانه ای همچون فعالیت در یک ستاد انتخاباتی به زندان بیفتند وبه خدا بگویند که زود باش ما رو در بیار بیرون. لازم به ذکر است که دشمن نامیدن سبزها دیگر فایده ای برای خامنه ای ندارد. چون سبزها چیزی برای دادن به خامنه ای ندارند و وقتی به ناحق سرکوب میشوند بطرز پشیمان کننده ای برای خامنه ای دردسرساز میشوند.
از تیم سرکوب کننده سبزهای ایران در سال 88 (2009) چه سواره نظام آن تیم و چه پیاده نظامش, هر چند نفر را هم که دستگیر کنیم برد است. در انواع بازجویی ها به امید این که در بزم و پایکوبی های اکبر چیزی چیزی گیرشان بیاید مثل هولو اعتراف خواهند کرد و دیگر همدستانشان را لو خواهند داد. همانطور که امروز احمدی نژاد و خامنه ای مجبوربه لو دادن همدیگر شده اند ومنتش را هم بر سر منتقدین و سبزها میگذارند. آخر عاقبت مشارکت در شر و جرم و معصیت مگر چیزی غیر از این است؟ اصلا به خایه های اکبر که آن دو با هم قهرند و یا آشتی! اصلا آشتی باشند. مگر در سال 88 نبودند؟ تا امروز کم مگر آشتی و جون جونی و در تنگ هم بوده اند؟
خامنه ای در صدد قلب صورت مسئله است. برگزاری اجلاس عدم تعهد در تهران, به راه انداختن فتنه و تنشهای خیابانی احمدی نژاد در سال 92 و دیگر حوادث, مصنوعات خامنه ای هستند برای رد گم کنی, برای شریک جرم سازی, برای تغییر فضا. اما تیم خامنه ای باید برود. اگر زودتر رفته بود اجازه می دادیم که زندانبانش رفسنجانی باشد. تنها راه باقیمانده برای خامنه ای همان جهاد و حماسه است.
همین که نتوانسته اند جلوی آمدن بهار (گفتمان و ادبیات سبز) را بگیرند و در باتلاق دارند برای مصادره بهار و کلمه های سبز زور می زنند نشانه اهمیت و ثبات حقیقت است. هزار تا هم که تظاهرات سوری به راه بیاندازند _اعم از زرگری و خونین_ باز هم تیم سرکوب کننده سبزهای ایران در سال 88 (2009) برای ناظران شناخته شده است.
به قول گوگوش, رهگذرا میان می ره ن, اما تو ثابت می مونی!
اکبر فعلا بیشتر نمی تواند بنویسد. نقدهای مربوط به حضور خاتمی ذهن اکبر را بمباران اطلاعاتی کرده اند. دیشب هم کار اکبر تا صبح طول کشید. روبروی سبزه میدان در بازار یک ساختمان بزرگ شروع شده که حدود 25 متر زمین کنده شده است. بتون آن پایین را می ریختند.
ضمنا تا جایی که اکبر اطلاع دارد, نخبگان جنبش سبز ملت ایران قطعا طی 5 ماه آینده هیچگونه شورش خیابانی یی نخواهند داشت و اولویت اول و اصلی ایشان, معالجات برای ترمیم زخمها و آسیهای خویش است. وظیفه, همه توان و بهترین و مناسب ترین کاری که برای جامعه می توانند انجام دهند نیزهمان کاستن از رنجها و تالمات "خودشان" است. نه آنکه با اتهامات احمقانه ای همچون فعالیت در یک ستاد انتخاباتی به زندان بیفتند وبه خدا بگویند که زود باش ما رو در بیار بیرون. لازم به ذکر است که دشمن نامیدن سبزها دیگر فایده ای برای خامنه ای ندارد. چون سبزها چیزی برای دادن به خامنه ای ندارند و وقتی به ناحق سرکوب میشوند بطرز پشیمان کننده ای برای خامنه ای دردسرساز میشوند.