به نبودن تو در این دنیا اعتراض دارم

دیروز صبح ام. پی. تری در گوشم بود و بدون اراده خودم, از ایستگاه حرم مطهر تا ایستگاه میر داماد داشتم گریه می کردم.

دیروز مردم می گفتند: "مرد بزرگی بوده و خون بهای آزادی فردای ما را پرداخته است."

اما من در میان این جماعت بیگانه هنوز هم از شهید نامیدن تو وحشت دارم.


واژه شهید را هم برای دیگران می گذارم.
علاقه ام به زندگی در دنیایی که تو در آن نیستی به شدت کاهش یافته. پیر شدم. می خواهم پیش تو باشم. با هم باشیم. آیا می شود؟

پست‌های معروف از این وبلاگ

پژمرده و پرپر شدن سبزها, حمله نامحسوس رژیم به ملت است

آخرین ورژن درخواست پناهندگی اکبر از سازمان ملل

Archive of some of the main content of recent months