به قدرتهای مرکزی در ایران و در کشورهای غربی نظر دارم


من قبلا یک جهان بهتر می خواستم و معتقد بودم که سازمان ملل باید جایگاه حقیقت باشد تا حقیقت بوسیله سازمان ملل, جهان را مدیریت و نمایندگی کند و به سمت جهان بهتر پیش ببرد. من خاستگاه  چنین رویایی بوده ام. اما چونکه هم خودم و هم رویایم در اثر ناکارآزمودگی و یا خودکامگی حکام و مقامهای مسوول سازمان ملل و کشورهای غربی سرکوب شده ایم, از این پس, از سازمان ملل و کشورهای غربی خواهان یک جهان فوق العاده بهتر هستم. جهانی که آماده و مشتاق پذیرش دولت موقت اکبر و حقیقت سبز (معاصر) خود هر کشوری در آن کشور باشد.
امروز حداقل سه سال از نزول اکبر و پرسش علمی وی گذشته است. نتیجه آن چه بوده است و ما امروز کجاییم و به چه نتایج مثبتی رسیده ایم؟

در پاییز 2010 گفتم با غاصبان ایران در مورد امور اتمی ایران مذاکره نکنید, مورد حمله قرار گرفتم.
در بهار 2012 گفتم اگر هم مذاکره می کنید لا اقل نتیجه مذاکراتتان همان باشد که من در مورد ایران می خواهم.
اما باز هم 5+1 ساز خودش را زد و دیگر کشورهای جهان نیز فقط تماشاچی بودند.

من کلی روی مخ حکام و مقامهای مسوول رژیم جمهوری اسلامی ایران کار کرده بودم تا به شعارهایی همچون "انرژی اتمی برای همه, سلاح اتمی برای هیچکس" برسند. اما 5+1 در مقابل چنین شعاری برای جهان چه کردند؟

من خواهان خارج شدن موضوع امور اتمی ایران از دستور کار 5+1 و در دستور کار قرار گرفتن موضوع حقوق بشر در ایران بجای آن هستم. حتی اگر برای 5+1 تبعا تی همچون مورد توجه قرار گرفتن موضوع حقوق بشر در خود کشورهای 5+1 را به همراه داشته باشد.

من به قدرتهای مرکزی در ایران, کشورهای غربی و در همه کشورهای جهان نظر دارم.

در عرصه های ملی و بین المللی آلترناتیوی که قبل از دولت موقت اکبر شایستگی مدیریت و نمایندگی قدرت مرکزی کشور خودش را داشته باشد نمی شناسم.

البته مطرح کردن این موضوع که به قدرتهای مرکزی در ایران, کشورهای غربی و در همه کشورهای جهان نظر دارم به آن معنی نیست که من متعهد شوم برنامه و کوششی منسجم و مداوم برای به دست گرفتن قدرت در عرصه های فوق الذکر داشته باشم.

تمرکز اصلی من بر رفاه و آسایش زندگی شخصی خودم خواهد بود. من هنوز از آن اهداف ابتدایی نیز دور نگه داشته شده ام و مسوولیتی فراتر از آن نیز در عرصه های ملی و بین المللی برای خودم متصور نیستم. اطرافیان نزدیک من  در ایران که جنبش سبز را نیز شامل می شود, مرا از خطر پذیری ها و ایثارگری های بیش از پیش در عرصه های ملی و بین المللی منع کرده اند. در چند سطر فوق من فقط در حد عنوان کردن موضوع, وظیفه ام را انجام داده ام تا مسوولیتی از این بابت متوجه من نباشد و وجدانم در مقابل خدا, انسانها, گذشتگان و آیندگان آسوده باشد.

مسوولیت دوری من از قدرتهای مرکزی به عهده آنهایی است که موظفند قدرت را به من واگذارند و تا حدودی نیز چنین اختیاری دارند اما این کار را انجام نمی دهند و مهمترین اقدام مستقیمشان در مورد من فلج کردن زندگی من در پشت درهای بسته یو. ان. ایچ. سی. آر بوده است. والسلام.

پست‌های معروف از این وبلاگ

مسوولیت امنیت, حرمت و کرامت ثروتهای ملی مردم ایران مستقیما متوجه حکام غرب است