من با مجوز و مسوولیت سازمان ملل به ایران آمده ام

آذربایجان نمونه است, چونکه پیش مرگ اکبر شد است.
تربیت گله های بشری را باید از تربیت اجداد عیاش, بی عار, آدم فروش و مملکت بر باد ده آذربایجانی خودم آغاز کنم تا ملت بزرگ آذربایجان از شر آنها خلاصی یافته و آزاد شوند. به همین دلیل هم باید همان ویزای یکساله ای را که آن مقام امنیتی وعده اش را داده بود دریافت کنم.
وقتی از ارمنستان داشتم با اتوبوس به ایران می آمدم ایده "اکبر آرمانی و کامل" در کوههای میان راه به من الهام شد و دریافتم که حقیقت اکبر در درون خود اکبر است.
وقتی از آذربایجان داشتم با هواپیما به ایران می آمدم _و اولین بارم هم بود که هواپیما سوار می شدم_ گفتم آنقدر حس می کنم به خدا نزدیک شده ام که از اینجا به بعد حتی به همراهی فرشته ها هم نیازی نیست.
آری و همانجا _در پایین و یا بالای ابرها, خوب یادم نیست_ بود که دریافتم,
علی اکبر ابراهیمی آرمانی و کامل, همان علی اکبر ابراهیمی موجود در واقعیت (یعنی خودم) بوده است که از بهترین و ایده آل ترین وضعیتها, موقعیتها, شرایط و امکانات (استاتوس) برای زندگی و عشق و حال کردن برخوردار است.
معاصرین و همنوعان من حیوان نیستند که با این وضع از خدمات و نوکری های اکبر محروم و بی خبر شده اند. اما با آنها همچون گله های گوسفند, آهو و بره رفتار شده است. آنهم گله هایی غیر قابل ترحم. همچون هولو. هولوهایی بی صاحاب, غیر قابل ترحم و راحت الحلقوم. توسط همانهایی که در عمق وجودشان ملتها را گله های گرگ, بوته های خار و .... می شناسند. یعنی همان حکام و مقامهای مسوول کشورهای مختلف _و بخصوص پیشرفته تر و مقتدرتر _ جهان. که وقتی تمدن غرب داشت علی اف را فشار می داد و خواستار دیپورت اکبر می شد یا خواب بودند و یا خودشان را زده بودند به خواب.
اما شورای هماهنگی راه سبز امید با دریده شدن گله های بره توسط گرگها موافق نیست و تصمیم دارد از به راه افتادن شبکه دوستان, دوستداران و طرفداران اکبر حمایت کند.
دولت آذربایجان برای حمله به اکبر از روی جنازه اکبر چوپان آذربایجانی زمین عبور کرد. آیا حق دارد که با نشستن در جای اکبر چوپان آذربایجان, حق شهید آن طفل معصوم را نیز بخورد.

پست‌های معروف از این وبلاگ

مسوولیت امنیت, حرمت و کرامت ثروتهای ملی مردم ایران مستقیما متوجه حکام غرب است