شکست اکبر
یک سال پیش یک شرکت خدمات نظافتی, حفاظتی حوالی نواب سر راهم قرار گرفت و چند دقیقه پس از ورود به آن گفتم که ما نمی توانیم با هم همکاری کنیم. دو روز پیش اما بز خرهای خامنه ای باز هم به من نزدیک شدند و کنجکاو بودند که بدانند "با چقد راضی می شه"!
بز خرهای خامنه ای مستند و آنقدر در امپراطوری الهی و مطلق نوک دماغی شان بهشان خوش گذشته که توان محاسبه ندارند.
آنها فکر می کنند که دارند کوس صیغه ای معامله می کنند.
دو موضوع را در نظر نمی گیرند:
یک: سرکوبهای انجام شده و خونهای ریخته شده که حاصلش شده صداهای خفه شده.
دو: قدرت متمرکزی که سه دهه به ناحق در اختیار و انحصار خودشان گرفته اند و هیچ منتقد مقتدری نیز برایش باقی نگذاشته اند و احساس مسوولیت و پاسخگویی هم اصلا نمی فهمند که یعنی چی؟
آنها هیچوقت نتوانستند این دو موضوع را در نظر بگیرند. اما خدا در نظر گرفته است.
من هم شبیه خدا بوده ام و در نظر گرفته ام. به همین دلیل هم فرد موفقی نبوده ام و بزرگترین موفقیتم را نیز همین شکست می دانم که شکست اکبر نام دارد و خدا را از بابت آن شاکرم.
اظهارات غیر شخصی و غیر احمقانه من که فقط شنونده بودم در آخر مسیر شوکه اش کرده بود. گفتم کشور ما منابع غنی دارد و حتی ناراضیانش هم می گویند خاکش طلاست. اما چرا آباد نمی شود؟
گفت آباد است. فقط کمی فشا ر و تحریم بین المللی هست, اما
همه چیز در حالت مطلوب است.
گفتم به هر که می گویی دزدی نکن, اشتباه نکن, بدی نکن و .... می گوید برو بابا اون بالایی یا خودشون .... . البته قبلا بلند می گفتند و این روزها جرات بلند گفتنش را ندارند و خیانتها درونی و کاریزماتیک شده. و گفتم این موضوع نشانه آن است که فکر و خیالهای حکام و مسوولین سه دهه اخیر کشور که می گفتند همه چیز در حالت مطلوب است _البته منهای تدارکاتچی هایش_ چقدر با آنچه که اکثریت به آن اعتقاد داشتند فاصله داشته است. گفت شما سهام عدالت گرفته اید؟ خوب بود؟ گفتم چطور مگه؟ سهام عدالت رو شما می دید؟ فهمیده اند که به ایشان رحم ندارم. جمله آخرم "این" بود که اینجا دیگه آخر خطه.
اگر آن فرد از طرف حکومت اعزام نشده باشد دلیلی ندارد که بار دیگر هم او را ببینم. فراموش نشود که شعبه ایرانی جهان آرمانی از طرف سازمان ملل مصونیت سیاسی دارد و حکومت ایران مسوول تامین امنیت اکبر در ایران است.
کوس صیغه ای ها, آری, نمایندگان ایران شناسانده اند خودشان را با آن بی حیایی ها و عفریتگی هایشان. به همین دلیل است که همه جهان با چشم بد به ما نگاه می کنند و خاستگاهشان برای رجوع به خانه و خانواده ما کیر و خایه هایشان است و مجبوریم که چین و روسیه و همه را دشمن بشناسیم و دوستانمان نیز چیزی برای گفتن به ما ندارند بجز تذکراتی در همین مورد که از به زبان آوردنش هم شرم دارند. و فقط می گویند که باید بیشتر احساس مسوولیت کرد و به خانه و خانواده توجه و ایثارگری بیشتری مبذول داشت.
شکست اکبر اگر در راه ترور فیزیکی کوس صیغه ای های حاکم بر ایران اتفاق افتاده باشد از افتخارات اکبر است.
بز خرهای خامنه ای مستند و آنقدر در امپراطوری الهی و مطلق نوک دماغی شان بهشان خوش گذشته که توان محاسبه ندارند.
آنها فکر می کنند که دارند کوس صیغه ای معامله می کنند.
دو موضوع را در نظر نمی گیرند:
یک: سرکوبهای انجام شده و خونهای ریخته شده که حاصلش شده صداهای خفه شده.
دو: قدرت متمرکزی که سه دهه به ناحق در اختیار و انحصار خودشان گرفته اند و هیچ منتقد مقتدری نیز برایش باقی نگذاشته اند و احساس مسوولیت و پاسخگویی هم اصلا نمی فهمند که یعنی چی؟
آنها هیچوقت نتوانستند این دو موضوع را در نظر بگیرند. اما خدا در نظر گرفته است.
من هم شبیه خدا بوده ام و در نظر گرفته ام. به همین دلیل هم فرد موفقی نبوده ام و بزرگترین موفقیتم را نیز همین شکست می دانم که شکست اکبر نام دارد و خدا را از بابت آن شاکرم.
اظهارات غیر شخصی و غیر احمقانه من که فقط شنونده بودم در آخر مسیر شوکه اش کرده بود. گفتم کشور ما منابع غنی دارد و حتی ناراضیانش هم می گویند خاکش طلاست. اما چرا آباد نمی شود؟
گفت آباد است. فقط کمی فشا ر و تحریم بین المللی هست, اما
همه چیز در حالت مطلوب است.
گفتم به هر که می گویی دزدی نکن, اشتباه نکن, بدی نکن و .... می گوید برو بابا اون بالایی یا خودشون .... . البته قبلا بلند می گفتند و این روزها جرات بلند گفتنش را ندارند و خیانتها درونی و کاریزماتیک شده. و گفتم این موضوع نشانه آن است که فکر و خیالهای حکام و مسوولین سه دهه اخیر کشور که می گفتند همه چیز در حالت مطلوب است _البته منهای تدارکاتچی هایش_ چقدر با آنچه که اکثریت به آن اعتقاد داشتند فاصله داشته است. گفت شما سهام عدالت گرفته اید؟ خوب بود؟ گفتم چطور مگه؟ سهام عدالت رو شما می دید؟ فهمیده اند که به ایشان رحم ندارم. جمله آخرم "این" بود که اینجا دیگه آخر خطه.
اگر آن فرد از طرف حکومت اعزام نشده باشد دلیلی ندارد که بار دیگر هم او را ببینم. فراموش نشود که شعبه ایرانی جهان آرمانی از طرف سازمان ملل مصونیت سیاسی دارد و حکومت ایران مسوول تامین امنیت اکبر در ایران است.
کوس صیغه ای ها, آری, نمایندگان ایران شناسانده اند خودشان را با آن بی حیایی ها و عفریتگی هایشان. به همین دلیل است که همه جهان با چشم بد به ما نگاه می کنند و خاستگاهشان برای رجوع به خانه و خانواده ما کیر و خایه هایشان است و مجبوریم که چین و روسیه و همه را دشمن بشناسیم و دوستانمان نیز چیزی برای گفتن به ما ندارند بجز تذکراتی در همین مورد که از به زبان آوردنش هم شرم دارند. و فقط می گویند که باید بیشتر احساس مسوولیت کرد و به خانه و خانواده توجه و ایثارگری بیشتری مبذول داشت.
شکست اکبر اگر در راه ترور فیزیکی کوس صیغه ای های حاکم بر ایران اتفاق افتاده باشد از افتخارات اکبر است.