عناصر تحفه و طلایی, وقاحت را از حد گذرانده اند

یه ضرب المثل هست که می گه "3 هزار تومان داده م, همه شونو می کنم."
فیلم پایان نامه را _که در آن وقاحت علیه جنبش سبز از حد گذرانده شده بود_ نیم ساعت تحمل کردم و سپس از سینما خارج شدم. به مسوولین سینما گفتم فیلمشان هم مثل مشتری جمع کردنشان است با آن بونهای کاذبشان .... من اصلا قصد دیدن این فیلم را نداشتم. با بن مرا کشانده اند آورده اند هم 3 هزار تومان کامل داده ام و هم باید فحش بشنوم. گفنت چرا؟ گفتم بره نه نه خودشون عروسی گرفته ن و من هم باید بیایم تماشا کنم. اما وقت عروسی گرفتن ما هم می رسد و من خودم دارم می آیم عروسی مورد نظرشان را برایشان بگیرم. گفتم و رفتم.
من فقط از خود حکومت وقت ایران که وقاحت را از حد گذرانده است پول می خواهم. از دولت اصلاحات که هر هر 9 روز یک بحران داشت و از اپوزیسیون خارج از کشور که دستش از قدرت کوتاه و خود گرفتار مصایب غربت بود هیچ انتظاری ندارم.
من اگر به رنگ سبز نزدیک شده ام و بخاطر شایستگی هایم نیز به نماد و چهره اصلی جنبش سبز تبدیل شده ام آبرو و افتخار در این جنبش دیدم و بس. و اگر جایی, زمانی از جنبش سبز پول خواسته باشم _که نخواسته ام_ برای شناسایی کردن عناصر سیاه و شوم بوده است که در میان جنبش سبز پنهان شده بودند و سعی می کر دند با عباراتی همچون از خودشون هستند, مطیع اکبر نیستند و ...., به هر شکل ممکن و به هر قیمتی که شده خودشان را توی کون اکبر و دیگر سران و نمادهای جنبش سبز جا کنند. آنها به رنگ زرد متبرک گشتند و امروزز و فردا از اعضای طلایی جنبش سبز هستند و خواهند بود و نسلهای بعدی شان هم باید به آنها افتخار و .... کنند.
تا اکبر و دیگر سران و نمادهای جنبش سبز, عیار, درجه و امتیاز هر دوست و هر دشمنی را به روشنی در این دو سال بشناسند. عناصر سیاه و شومی که به ما آویزان شده بودند به عناصری طلایی تبدیل شدند و بدینوسیله, بدون پذیرش هیچگونه خطر و یا حتی هزینه ای, عیار و قیمتی یافتند و آرزوشان مبنی بر ثبت شدن امتیازات مبارزات ما به پای ایشان برآورده شد و ایشان نیز به هر حال نجات یافتند.

پست‌های معروف از این وبلاگ

مسوولیت امنیت, حرمت و کرامت ثروتهای ملی مردم ایران مستقیما متوجه حکام غرب است