عصر اکبر

دوران مبارزات اکبر با استکبار جهانی به پایان رسیده و فصل همکاری های ایشان از راه رسیده است.
استکبار جهانی که حاکم این روزهای جهان است , نظارت اکبر, نظرات اکبر, انتقادات اکبر, همکاری های اکبر و اصلاحات اکبر را نپذیرفت و تحمل نکرد و در مقابل آن دفاع پیشگیرانه انجام داد.
وقتی استکبار جهانی در ژانویه 2011 دولت علی اف را تحت فشار قرار داد تا اکبر از آذربایجان به ایران دیپورت شود, اکبر پاسخ سالها مجاهدت انفرادی خویش در راه آرمانهای جمعی را گرفت. اکبر دیگر با استکبار جهانی جنگ ندارد. چونکه بحث, بحث مزدوران نظامی است و اکبر نیز مزدوران نظامی برتر ندارد و اصلا مزدوران نظامی یی ندارند که بخواهند برتر هم باشند.
از این پس هر که از استکبار جهانی ناراضی یا ناراحت است خودش برود با استکبار جهانی بجنگد تا حقانیتش به اثبات برسد. من دیگر با استکبار جهانی جنگ ندارم. لااقل تا زمانی که ارتش نظامی جهانی اکبر توسط همه کشورهای جهان شکل نگرفته است.
من دیگر با استکبار جهانی جنگ ندارم. چرا که نمی خواهم امنیت, حرمت و کرامتم هدیه ای از جانب بزرگواری های حکام ستمگر و مقتدر باشد و نمی خواهم بازیچه توهمی باشم که مرا بجای کل اعضای مجموعه موظف به مبارزه با قوانین حاکم بر کل مجموعه می شناسد.
من دست دوستی به سوی استکبار جهانی دراز می کنم و وی را به همکاری با اکبر برای پیگیری اهداف ایران مورد نظر اکبر و جهان مورد نظر اکبر فرا می خوانم. من دیگر از چین و روسیه که بخشهای اصلی تشکیل دهنده استکبار جهانی هستند نمی خواهم که جهان را تهدید اتمی نکنند. فقط می خواهم که برای جهان اکبر کار کنند. من از چین و روسیه می خواهم که کشورهای غربی را برای آنکه ناتو و پنتتاگون در اختیار اکبر باشند تهدید اتمی کنند.


...
..
.
هر آن کـه جانب اهل خدا نـگـه دارد
خداش در همـه حال از بلا نـگـه دارد
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
کـه آشـنا سخـن آشـنا نگـه دارد
دلا مـعاش چنان کن که گر بلـغزد پای
فرشتـه‌ات بـه دو دست دعا نگه دارد
گرت هواست که معشوق نگسـلد پیمان
نـگاه دار سر رشـتـه تا نـگـه دارد
صـبا بر آن سر زلـف ار دل مرا بینی
ز روی لطـف بگویش که جا نـگـه دارد
چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفـت
ز دسـت بنده چه خیزد خدا نگـه دارد
سر و زر و دل و جانـم فدای آن یاری
کـه حـق صحبـت مهر و وفا نگه دارد
غـبار راه راهگذارت کجاست تا حافـظ
بـه یادگار نـسیم صـبا نـگـه دارد
...
..
.
سـلامی چو بوی خوش آشـنایی
بدان مردم دیده روشـنایی
درودی چو نور دل پارسایان
بدان شمـع خـلوتـگـه پارسایی
نـمی‌بینـم از همدمان هیچ بر جای
دلـم خون شد از غصه ساقی کجایی
ز کوی مغان رخ مـگردان کـه آن جا
فروشـند مفـتاح مشکـل گشایی
عروس جهان گر چه در حد حسن است
ز حد می‌برد شیوه بی‌وفایی
دل خسته من گرش همتی هسـت
نـخواهد ز سـنـگین دلان مومیایی
می صوفی افکن کـجا می‌فروشـند
کـه در تابـم از دسـت زهد ریایی
رفیقان چنان عهد صحبت شکستـند
کـه گویی نبوده‌ست خود آشـنایی
مرا گر تو بگذاری ای نـفـس طامـع
بـسی پادشایی کـنـم در گدایی
بیاموزمـت کیمیای سـعادت
ز همـصـحـبـت بد جدایی جدایی
مـکـن حافـظ از جور دوران شکایت
چـه دانی تو ای بـنده کار خدایی
...
..
.
آن کس که به دست جام دارد
سـلـطانی جـم مدام دارد
آبی که خضر حیات از او یافت
در میکده جو کـه جام دارد
سررشتـه جان به جام بگذار
کاین رشتـه از او نـظام دارد
ما و می و زاهدان و تـقوا
تا یار سر کدام دارد
بیرون ز لب تو ساقیا نیسـت
در دور کـسی کـه کام دارد
نرگس همه شیوه‌های مستی
از چشم خوشت بـه وام دارد
ذکر رخ و زلـف تو دلـم را
وردیست که صبح و شام دارد
بر سینـه ریش دردمـندان
لعلـت نمـکی تـمام دارد
در چاه ذقن چو حافظ ای جان
حـسـن تو دو صد غلام دارد

پست‌های معروف از این وبلاگ

مسوولیت امنیت, حرمت و کرامت ثروتهای ملی مردم ایران مستقیما متوجه حکام غرب است