نمی توانند حریف مردم شوند

در هفته های نزدیک به انتخابات با درک حساسیتها و مشاهده اراده نظام حاکم برای اعمال ظلم نسبت به ایران, مردم و سبزهای ایشان وبا حدس اراده نظام حاکم برای سو استفاده از نام من برای توجیه انجام این ظلم, دلم به حال سبزها و مردم سوخت و نخواستم بخاطر تقدیر و ستایش از من متحمل ریسک شوند. بنا بر این از حقم مبنی بر شناخته شدن و معرفی شدن به مردم در بهترین فرصتی که برای خودم ساخته بودم صرفنظر کردم ونامم را از سایت موج سوم حذف کردم تا نتیجه انتخابات به نام من گره نخورد. خودم نیز موقعیتم در ترکیه را رها کردم و به ایران آمدم تا بخش عظیمی از خطر را بجای دیگر ایرانی ها و سبزهایشان خنثی کنم.
پس از انتخابات نیز بلاهایی بر سر ایران, سبزها و مردمش آوردند که فکر تقدیر و تشکر از علی اکبر ابراهیمی از بین رفت و ترس از سرکوب و دفاع در مقابل سرکوب جانشین آن شد. خدا و حکام چین, روسیه و کشورهای غربی, فارغ از عذابی که سبزها متحمل می شدند به سوی منافع خویش فرار کرده بودند و خانواده های سرکوب شدگان و بعضی سبز نماها _که ثمری برای جنبش نداشته اند بجز طمع_ نیز فقط من و "علی اکبر ابراهیمی آرمانی و کامل" را برای دادخواهی ها و آه و ناله هایشان گیر آورده بودند. اما قوای قضاییه و مجریه توسط اکثریت مطلق مردم ایران به من تقدیم نشده بود که من بتوانم به تنهایی به داد یک کشور برسم.
نخبگان میزبانان مطلوبی برای انسان نبودند و پاسخهایشان به یادداشت هدف مشترک بشریت نیز در حد و اندازه های افق دیدی که به سمت نیازهایشان داشتند بود و از من نیز انتظار داشتند که مسایل ایران همه مسایل و اهداف من باشد. یعنی در واقع و به عبارت دقیقتر اصلا معلوم نبود که برای چه از من _که خیرات علمی, فرهنگی و دیپلماتیکم برای ایران نیز کم نبوده_ دعوت کرده و یا مرا به ایران کشانده بودند!!! اما من هنوز هم زنده ام. حکومت هم که در ابتدا می خواست از نام من بر علیه سبزها استفاده کند پس از پی بردن به پایگاهها و پششتوانه های مردمی و مقبولیت اجتماعی من جراتش برای بازداشت مرا از دست داد. یعنی در واقع نتوانست حریف مردم غیور, قهرمان, رشید, آزده و شریف ایران شود.
آری مردم ایران نمی خواهند علی اکبر ابراهیمی شان _که حتی کلیاتی از پیام نوروزی سال 88 اوباما هم از طرحهای وی بوده و گزارش 16 نهاد اطلاعاتی آمریکا نیزهم و ...._ بعنوان یک پناهنده به جامعه بین الملل معرفی شود. مردم می خواهند علی اکبر ابراهیمی نه تنها از رفاهی نسبی برای زندگی که حتی از امکان تداوم سازمان یافته تحقیاتش نیز بر خوردار باشد. مردم یک پکیج مهاجرتی ساده و ناچیز را حداقل حق علی اکبر ابراهیمی می دانند.
اگر حکام و نخبگان ایران معاصر _برای اینکه در منازعات داخلی و جهانی شان کمی بیشتر بهشان بماسد و یا به هر دلیل و انگیزه دیگری_ نمی فهمند و یا خودشان را زده اند به نفهمی به خود مردم رجوع کنید.
اگر حکام و نخبگان ایران معاصر _برای اینکه در منازعات داخلی و جهانی شان کمی بیشتر بهشان بماسد و یا به هر دلیل و انگیزه دیگری_ نمی فهمند و یا خودشان را زده اند به نفهمی به خود مردم رجوع کنید و از مردم بپرسید تا مردم ایران خودشان بطور مستقیم مسوولیت پناهندگی و آوارگی من در غربت را بپذیرند. مردم حق دارند خودشان برای سرنوشت خودشان تصمیم بگیرند. مردم حق دارند بدانند که چه دارند بر سر علی اکبر ابراهیمی ایران می آورند, چه کسانی و چرا؟ مردم حق دارند که خواهان احقاق حقوق علی اکبر ابراهیمی باشند. مردم حق دارند مدافع شخصیتهایی که از نظر ایشان ارزشمند و قابل احترام هستند باشند. چونکه ایران و قدرت ایران متعلق به مردم ایران است و من بدون هیچگونه چشمداشتی برای ایران و قدرتش کار کرده ام و فقط بخشی از حقوق کارگری خودم را میخواهم.

پست‌های معروف از این وبلاگ

مسوولیت امنیت, حرمت و کرامت ثروتهای ملی مردم ایران مستقیما متوجه حکام غرب است