حالا که جنبش ملت خاتمی سرکوب شده دیگر چرا باید شرایط پناهندگی را بپذیرم؟
من باید با استفاده از یک پکیج مهاجرتی که شامل حداقلهایی چون ویزا, اقامت, اجازه کار و .... باشد به غرب بروم نه بعنوان یک آواره جنگی بی پناه! به خدا قسم این برای ایران و حکام و فعالین سیاسی و حتی علمی, فرهنگی و هنری ایران معاصر ننگ است نه جایزه.
مردم نمی خواهند علی اکبر ابراهیمی بعنوان یک پناهنده به جهان متمدن معرفی شود. مردم ایران این را نمی خواهند. در خیابان با چندین نفر صحبت کرده ام, راضی نیستند نابغه کشورشان با وضع بدی و بدون بررسی و برنامه ریزی برود و آواره شود, حتی اگر خامنه ای از خدایش باشد!
مادر بینوایم که صد و پنجاه هزار تومان هم برای رفتنم کمک کرده بود وقتی شنید پانزده هزار تومان کم آورده ام, صد هزار تومان دیگر هم کمک کرد. اما اصرار دارد که حداقل دو ماه سفرم را به تاخیر بیاندازم تا هم پولم بیشتر شود و هم هوا گرمتر شود. اجازه نمی دهند من با این وضع بروم, چه کار کنم؟
اگر خاتمی و شیعیانش بر ایران حاکم بودند شاید اشتیاق برای پناهندگی می توانست توجیهی عقلانی داشته باشد. هم از بابت ایران و جنبش سبز سرکوب شده نگرانی چندانی نمی داشتم و هم سبزهای اقصی نقاط جهان بواسطه سازمان ملل از من حمایت می کردند.
اما اکنون که جنبش سبز در زندان است من کجا بروم؟ آن هم بدون اراده مصرانه حکومت خامنه ای برای تبعید من به غرب همراه با پرداخت هزینه هایی همچون فراهم کردن فرصت مطالعاتی برای من در غرب و تهیه ویزا و اقامت برای من و .... . مگر من دیوانه ام که پتانسیلها و حمایتهای مردمی ام در ایران را به همین سادگی از دست بدم؟ چرا نباید به احمدی نژاد نامه ای بنویسم و امکاناتی محدود از وی برای جهان آرمانی بخواهم و منتظر جواب شفاف وی بمانم و در صورتی که حکومت ایران از انجام وظایفش در اینمورد سر باز زد به موج تحریمهای جهانی بر علیه حکومت ایران بپیوندم؟
تا کی باید رسانه های فارسی زبان ایران معاصر از صدای نابغه ای که در حال تبیین هویت جهان آرمانی است محروم باشند؟ آیا من بی شرفم یا رسانه های فارسی زبان ایران معاصر؟ وقتی که هیچکداممان بی شرف نیستیم پس دیگر مشکل چیست؟ چرا باید به مردم خیانت شود؟ چرا نابغه کشور مردم باید توسط کشور ایشان نابود شود و مردم خودشان هم خبر نداشته باشند از شانسهایی که ایران برای کمک به جهان آرمانی دارد؟ چرا باید با رادیو فردا مصاحبه کتبی_مونولوگی(دیکته ای) نکنم و از مردم کمک نخواهم؟ من از همین مردم هستم و به کمک همین مردم از پایین به بالا می آیم و جهان آرمانی را نمایندگی می کنم. چرا من نباید تحقیقاتم را ادامه دهم و چشم انداز نهایی را در جهان آرمانی تبیین, تعریف و ترسیم کنم؟
چرا جهان متمدن باید از حق خودش مبنی بر شناخت صحیح علی اکبر ابراهیمی محروم باشد و علی اکبر ابراهیمی را یک پناهنده بشناسد؟ این جنبش سبز برای چه به زندان رفت؟ برای اینکه ایران شرف و حیثیت داشته باشد. چرا باید بپذیرم که ایران شرف و حیثیت ندارد؟ چرا مردم ایران باید از حق خودشان مبنی بر معرفی علی اکبر ابراهیمی _آنگونه که هست_ به جهان متمدن محروم بمانند؟ خامنه ای و همدستانش مگر که هستند که حق داشته باشند بیش از این به مردم فحش بدهند؟ چرا سازمان صدا و سیما نباید پیام نوروزی من خطاب به ملت ایران را از من مطالبه کند؟ من همین امروز به ترمینال می روم و سفر روز یکشنبه ام را باطل می کنم.
مردم نمی خواهند علی اکبر ابراهیمی بعنوان یک پناهنده به جهان متمدن معرفی شود. مردم ایران این را نمی خواهند. در خیابان با چندین نفر صحبت کرده ام, راضی نیستند نابغه کشورشان با وضع بدی و بدون بررسی و برنامه ریزی برود و آواره شود, حتی اگر خامنه ای از خدایش باشد!
مادر بینوایم که صد و پنجاه هزار تومان هم برای رفتنم کمک کرده بود وقتی شنید پانزده هزار تومان کم آورده ام, صد هزار تومان دیگر هم کمک کرد. اما اصرار دارد که حداقل دو ماه سفرم را به تاخیر بیاندازم تا هم پولم بیشتر شود و هم هوا گرمتر شود. اجازه نمی دهند من با این وضع بروم, چه کار کنم؟
اگر خاتمی و شیعیانش بر ایران حاکم بودند شاید اشتیاق برای پناهندگی می توانست توجیهی عقلانی داشته باشد. هم از بابت ایران و جنبش سبز سرکوب شده نگرانی چندانی نمی داشتم و هم سبزهای اقصی نقاط جهان بواسطه سازمان ملل از من حمایت می کردند.
اما اکنون که جنبش سبز در زندان است من کجا بروم؟ آن هم بدون اراده مصرانه حکومت خامنه ای برای تبعید من به غرب همراه با پرداخت هزینه هایی همچون فراهم کردن فرصت مطالعاتی برای من در غرب و تهیه ویزا و اقامت برای من و .... . مگر من دیوانه ام که پتانسیلها و حمایتهای مردمی ام در ایران را به همین سادگی از دست بدم؟ چرا نباید به احمدی نژاد نامه ای بنویسم و امکاناتی محدود از وی برای جهان آرمانی بخواهم و منتظر جواب شفاف وی بمانم و در صورتی که حکومت ایران از انجام وظایفش در اینمورد سر باز زد به موج تحریمهای جهانی بر علیه حکومت ایران بپیوندم؟
تا کی باید رسانه های فارسی زبان ایران معاصر از صدای نابغه ای که در حال تبیین هویت جهان آرمانی است محروم باشند؟ آیا من بی شرفم یا رسانه های فارسی زبان ایران معاصر؟ وقتی که هیچکداممان بی شرف نیستیم پس دیگر مشکل چیست؟ چرا باید به مردم خیانت شود؟ چرا نابغه کشور مردم باید توسط کشور ایشان نابود شود و مردم خودشان هم خبر نداشته باشند از شانسهایی که ایران برای کمک به جهان آرمانی دارد؟ چرا باید با رادیو فردا مصاحبه کتبی_مونولوگی(دیکته ای) نکنم و از مردم کمک نخواهم؟ من از همین مردم هستم و به کمک همین مردم از پایین به بالا می آیم و جهان آرمانی را نمایندگی می کنم. چرا من نباید تحقیقاتم را ادامه دهم و چشم انداز نهایی را در جهان آرمانی تبیین, تعریف و ترسیم کنم؟
چرا جهان متمدن باید از حق خودش مبنی بر شناخت صحیح علی اکبر ابراهیمی محروم باشد و علی اکبر ابراهیمی را یک پناهنده بشناسد؟ این جنبش سبز برای چه به زندان رفت؟ برای اینکه ایران شرف و حیثیت داشته باشد. چرا باید بپذیرم که ایران شرف و حیثیت ندارد؟ چرا مردم ایران باید از حق خودشان مبنی بر معرفی علی اکبر ابراهیمی _آنگونه که هست_ به جهان متمدن محروم بمانند؟ خامنه ای و همدستانش مگر که هستند که حق داشته باشند بیش از این به مردم فحش بدهند؟ چرا سازمان صدا و سیما نباید پیام نوروزی من خطاب به ملت ایران را از من مطالبه کند؟ من همین امروز به ترمینال می روم و سفر روز یکشنبه ام را باطل می کنم.