فکر می کنند مسابقه است

می گویند گفتمانهای خشن تر به حقیقت نزدیکترند پس یگانه خلیفه حقیقت نیز هستند و باید به قدرت متمرکز نیز نزدیکتر باشند. فکر می کنند مسابقه است! گویا گفتمانهایی که خشن تر نیستند بازنده اند و برای برنده شدن برنده بودن و برنده ماندن حتما باید بیشتر, بدتر و فجیعتر از دیگران خشونت ورزید. فکر می کنند همه عرصه ها عرصه مسابقه ای خشن برای قدرت طلبی است.
ختم الله علی ابصارهم و علی قلوبهم و .... هستند و زیبایی مطلق و حقیقت را نمی بینند تا بیاموزند همه باید در مقابل خدا همکار هم باشیم. اینجا در لحظه حال ابدی همین اکنون همیشه نه تنها مبارزه بلکه حتی رقابت نیز بی معنی است. اینجا خاتمی بدون نیاز به مبارزه و یا رقابت با کیهانها و کیهانیان خرد و کلان و آشکار و نهان رییس جمهور است.
و ما به میزانی که آزادتر مستقل تر و پیشرفته تر بوده و به عزیزی که با ایمان به حرمت و کرامت ما و با شعار استقلال آزادی و پیشرفت پا به عرصه جهنمی همکاری با ما نهاده است وفادار تر باشیم زودتر به عهد پیشین می رسیم و زودتر به گفتمان خاتمی بر می گردیم. ما می توانیم افتخار آماده سازی زمینه مناسب برای باهم بودن را از قهرمان سلب کرده و خودمان این زمینه را بسازیم تا قهرمان نیز با غرور تاریخی ملت به معجزه نجات برسد و به یک حقوق بگیر معمولی و یا در نهایت به یک حقوق بگیر ویژه تبدیل شود تا از کرامت و مهرورزی قهرمانهای بعدی نیز ـ که هنوز هم معلوم نیست آیا همچون آقای خاتمی به حرمت و کرامت انسان معتقد خواهند بود یا خیر ـ برای همیشه بی نیاز شویم.
کیهانها و کیهانیان خرد و کلان و آشکار و نهان زیبایی مطلق و حقیقت را نمی بینند تا بیاموزند همه باید در مقابل خدا همکار هم باشیم. اینجا در لحظه حال ابدی همین اکنون همیشه نه تنها مبارزه بلکه حتی رقابت نیز بی معنی است. اینجا خاتمی بدون نیاز به مبارزه و یا رقابت با کیهانها و کیهانیان خرد و کلان و آشکار و نهان رییس جمهور است.
بعد که حافظ در حد "به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات/بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن" بر کیهانها و کیهانیان خرد و کلان و آشکار و نهان نازل می شود می پرسند: "پس این حافظ کجاست؟ کیست؟ چرا اینقدر دور از دسترس فهم است؟"
و من در مقابل خشونتگرایان ستمگر ادبیات خود ایشان را بکار نمی گیرم. من در مقابل ایران که خانه دوست و ورژنهای آشنای اوست به سجده رفته و با گریه عشق فنا می شوم. من آنقدر اشک می ریزم و برای موفقیت و شادی همه اهالی ایران و زمین دعا می کنم که همه نواقص و عیوبم به داستان تبدیل شده است. توسط همان کیهانها و کیهانیان خرد و کلان و آشکار و نهانی که نجاتشان بدون داستان سازی و پرده پردازی غیر ممکن می نمود و با هم بودن, موفقیت و شادی ما را نمی خواهند و بر نمی تابند.
بعد هم می گویند علی اکبر ابراهیمی حسود است و نجات را فقط برای خودش می خواهد و همین که گفتمان خیر در دانشگاههای استرالیا مطرح شده برایش کافی نیست. گمان می کنند که ما احمقیم و وقتی از احتمال حماقتمان نا امید می شوند نیز دستور خیانت صادر می کنند. بعد هم می گویند علی اکبر ابراهیمی حسود است و نجات را فقط برای خودش می خواهد و همین که گفتمان خیر در دانشگاههای استرالیا مطرح شده برایش کافی نیست.
من آفرین, آری و دعا می گویم: "قبول است و کافی است."
کیهانها و کیهانیان خرد و کلان و آشکار و نهان حاکم بر ایران, استرالیا و زمین و زمان اجازه عملی شدن حداقلی از گفتمان خیر را حتی بعنوان صدقه نیز به ما عطا نمی فرمایند. امروز ما کارد به استخوانمان رسیده است و من را بهتر درک می کنیم. امروز جامعه دلش به حال من می سوزد و ملت حداقلی کافی از فرصت و حق جستجوی خاتمی را با افتخار به من می رساند. من امروز به پشتوانه این ملت آگاه می توانم یک نفس راحت بکشم. من امروز به پشتوانه این ملت آگاه یک نفس راحت می کشم, همه ترس و غم را به در و دشت برده و به دور می ریزم و زیر قدمهای ملت قربانی می کنم و با آرزو و رویای برگشتن عشق ـ نه برای نجات بخشیدن به منجیان که برای زندگی با عشق ـ خوشم. پس افتخار تکرار نام و یاد خاتمی صدقه ای است که ملت دوست به من می بخشد و نه حکومت منجیان تازه به دوران رسیده جامعه که امروز برای آخرین بار جان داده و برای اولین بار معجزه نجات توسط عشق را تجربه می کنند.
امروز دیگر لازم نیست با در نظر گرفتن خرت و پرتهایی که تصمیم گرفته اند جای عشق و خواست فطری و تاریخی ملت را پر کنند و برای دفع ترس, غم و شری نحس و شوم و به دروغ بگوییم همه چیز در حالت مطلوب است. چرا که امروز با تکرار شدن نام و یاد عشق ملت, همه چیز هم در نظر حقیقت مطلق هم در نظر حقیقت سفید و هم در نظر حقیقت واقعی در حالت مطلوب است.
امروز ملت شجاع و شاد ایران سرودهایی از مژده عشق خاموش اما الهام بخش کشور را با آواز بلند سر داده اند و در هر گوشه و کنار این ضیافت با هم از عشق می گویند. امروز نیروهای انتظامی نیز طرح نوروزی ویژه ای را در جستجوی نظام مورد نظر عشق ملت به راه انداخته اند. سلام و درود بر نیروهای انتظامی. امروز با ملت تو که توی متکثر است به سیزده به در آمده ام و با پشتوانه اعتماد به خدابینی و خداپرستی این ملت نام و یاد عشق و نیروی به هم پیوستگی را فریاد میزنم: سلام ای عشق. مرا ببخش خاتمی. ای عشق! هر چند ما بدیم تو ما را بدان مگیر/شاهانه ماجرای گناه گدا بگو. بخاطر من و تو که می بینی اینجا در لحظه حال ابدی همین اکنون همیشه نیز حاضریم و می گوییم ای خدا ای عشق دوستت داریم.

پست‌های معروف از این وبلاگ

مسوولیت امنیت, حرمت و کرامت ثروتهای ملی مردم ایران مستقیما متوجه حکام غرب است