آیا واقعا مشكلی نیست

این حقوقو به حیوون می دادن تا به حال مرده بود. بعدش سیاستمدارایی كه می خوان همه چیز به جنگ ختم بشه بجای اینكه خودكشی كنن و قبل از خودكشی قرصاشونم بخوره ن تا شهید و اینطور چیزا به حساب نیان می گن انسان ایثارگر نیست. اگه انسان ایثارگر نیست پس چطور تونسته تا به حال زنده بمونه. همین چندرقاز از اون حقوق بشری كه باید داده بشه و قرار بود داده بشه رو نیز با فحش و تحقیر و توهین توی صورت انسان می كوبن. خواست من در روز سیزده به در این بود كه همهء چیزهای گرفته شده از من به من پس داده بشه. اما از حداقلش هم خبری نیست. خواست من این بود كه بشریت و غرب كه مصرف كننده بشریته مثل لاشخورای گرسنه اطراف من پرسه نزنن و منتظر یه مقاله قشنگ در مورد سیزده به در كه پر از ایده های راهگشاست نباشن . خواست من این بود كه اونا صدقه بگیر و باجگیر نباشن بلكه كپی رایت بده ن. توی بانك اصلا پولی نیست كه به پناهنده بینوا داده بشه. می گن بجای واریز پول به بانك ایمیل زده شده. درد و بلای نگهبانای جلوی در بانك یو. ان. ایچ. سی. آر بخوره توی سر غرب
مردم حیف نون مفت خور جنایتكار و حرام خور ملل غربی و یا به عبارت دیگر مردم حیف نون مفت خور جنایتكار و حرام خور اونچه كه فعلا ملل متحد نامیده می شه و در روز قیامت ملل متفرق نامیده خواهد شد
فقط بلده ن بخوره ن و بنوشن و در مغرب زمین و دیگر جا ها برینن و بشاشن. اونها به منافع دراز مدت خودشون و خانواده هاشون و خانواده های همشهری ها و هموطنها ی خودشون هم رحم نمی كن و به هیچ چیز و هیچ كس متعهد نیستن. اونا از هیچ خدایی باك نداره ن و به راحتی احساسات و عواطف انسان خدا رو زیر پا می زاره ن. اونا به هیچ كس بدهكار و از هیچ كس متشكر نیستن
اونا هر جوری كه براشون جالب و هیجان انگیز و بعضی چیزای دیگه س حرف می زنن و هر طوری كه دلشون می خواد رفتار می كنن. با كمال احترام به بیرون هدایت و پرت می شم. من كه یادم رفته چی می خوام بگم از آخرین فرصتم برای صحبت كردن استفاده می كنم و می پرسم مشكل چیه. می گن مشكلی نیست. و من می پرسم اگه مشكلی نیست پس چرا اینطور رفتار می شه
به راستی این دیگه چه پندار گفتار و رفتاری یه. مگه قرار نبود همه چیز عادی باشه. مگه قرار نبود به احترام تو یك لحظه دست برداره ن و بس كنن و ساكت و بی آزار باشن
به راستی این دیگه چه پندار گفتار و رفتاری یه. مگه قرار نبود همه چیز عادی باشه. . مگه تنها عنصر غیر عادی و ناسازگار من و فعالیتهای فكری من نبود. الآن كه مغز من در اثر مصرف موادی مناسب قفل شده و كیفیتش داره بیشتر و بیشتر نزول می كنه دیگه مشكل چیه. مگه قرار نبود من خفه شم و خفه خون بگیرم و همه مشكلات حل بشه. پس چی شد. پس كو
یو. ان. ایچ. سی. آر برای بار سوم طی یك سال اخیر از من خواست برم دكتر. این بار اصرار داشت و تاكید هم كرد كه قرصهام رو هم بخورم.به من قولهای نیز داده شد. من احساس كردم با احترام با من رفتار شده و فكر كردم اونها برای تصمیم گیری و تهیه و ارایه جواب آری یا نه نیاز به این داره ن كه من این این خواستشون رو انجام بده م. من تمایلی به مصرف مواد و داروهای درمانی نداشته م اما تصمیم گرفته م برای مدت محدودی این كار رو انجام بده م تا به اونها كمك كرده باشم و این بهونه رو هم بهشون نداده باشم كه بعدا بگن جواب آری یا نه رو تحت فشار و با عجله به من داده ن. من دارم این قرصها رو مصرف می كنم چون یو. ان. ایچ. سی. آر این رو خواسته و من فكر می كنم این كارم كمكی است به یو. ان. ایچ. سی. آر برای تصمیم گیری و تهیه و ارایه جواب آری یا نه به من
اگر دنبال ماجراجویی باشن چرا باید قول و قرارهای الكی و دروغ بكار برده بشه! و اگر می خوان موضوع حل و فصل بشه چرا لجبازی می كن! آیا اونا تعجب انگیز تر از انسان نیستن
من به یك انشعات پناهنده شده م و قول داده م دو ماه دیگه زحمت رو كم خواهم كرد و از آنكارا خواهم رفت. حدود یك ماهش هم در حال اتمامه. وقتی ندارم كه بخوام صرف جواب دادن به ماجراجویی ها و لجبازی ها ی ناشی از خشونت و هیجان و یا هر كوفت و زهر مار دیگه ای بكنم

پست‌های معروف از این وبلاگ

مسوولیت امنیت, حرمت و کرامت ثروتهای ملی مردم ایران مستقیما متوجه حکام غرب است